صحیفه ى تاریخ، تا به حال شاهد عبادتهایى بس شگفت از اولیاى الهى بوده است. در میان تمامى عبادتها، آنچه به صفحات تاریخ زینت و جلوه اى بى نظیر بخشیده، عبادتهاى بانوى بزرگوارى است که در اوج جوانى، مایه ى فخر و مباهات عابدان گردیده است. این عابده ى بى همتا، هموست که در وصف عبادتش چنین آمده است:
در تمام دنیا، عابدتر از فاطمه علیهاالسلام یافت نمى شود؛ او به حدى براى عبادت برپا مى ایستاد که پاهایش ورم مى کرد. [ قال الحسن البصرى: ما کان فى الدنیا اعبد من فاطمه. کانت تقوم حتى تتورم قدماها. بحارالانوار: ج ۴۳، ص ۷۵، روایت ۶۲٫ ] بارى، عبادتهایى که از حضرت فاطمه ى زهرا علیهاالسلام، گزارش شده است با آنچه تا به حال دیده یا شنیده ایم، بسیار متفاوت است. آن حضرت در دوران کوتاه عمرشان، با عبادت هایى بى نظیر به فتح رفیع ترین قله هاى بندگى و عبودیت نایل آمدند؛ به گونه اى که عبادات ایشان با عبادتهاى انبیاء، اولیا و دیگر دوستان خداوند، چه از لحاظ کمیت و چه از لحاظ کیفیت، قابل مقایسه نیست.
توصیف کمیت و کیفیت فاطمه ى زهرا علیهاالسلام کارى است وراى امکان که جز از عهده ى خداوند و برگزیدگان خاص او بر نمى آید.
در عظمت عبادت او همین بس که خداوند عالمیان به وصف عبادات او و یگانه کفو و همتایش، [ رسول الله صلى الله علیه و آله: و الله ما کان لفاطمه کفو غیر على. بحارالانوار: ج ۴۳، ص ۱۰۷، روایت ۲۲٫ ] على علیه السلام مى پردازد. آرى، اوج عبادت آن حضرت، در آخرین آیات سوره ى آل عمران، از کلام خداوند رحمان، جلوه نموده است: الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و على جنوبهم و یتفکرون فى خلق السموات و الأرض…؛ [ آل عمران (۳): ۱۹۵-۱۹۱٫ ] آنان که خداى را [در همه حال؛] ایستاده، نشسته و خفته بر پهلوهاشان یاد مى کنند و در آفرینش آسمانها و زمین مى اندیشند…. [ [ پس از هجرت فرار گونه ى پیامبر اکرم (ص) از مکه، على (ع) در پى مأموریتى که از جانب پیامبر دریافت کرده بود بلافاصله به همراه فاطمه ى زهرا علیهاالسلام و تنى چند از زنان و ضعیفان، کاروانى ترتیب داد و شتابان به سوى مدینه سرعت گرفت. مشرکان مکه که از کف دادن پیامبر، خشمشان را برانگیخته بود، تصمیم گرفتند که آنان را از میانه ى راه بازگردانند و به گروگانشان گیرند؛ اما شجاعت و مردانگى حضرت على علیه السلام، داغ این آرزو را بر دلهایشان نهاد و عاقبت این کاروان پس از جنگ و گریزهاى طاقت فرسا، به سلامت بر پیامبر وارد شد. به محض ورود على و فاطمه، پیامبر با سرورى کم نظیر به استقبالشان شتافت. على را در آغوش فشرد و فرمود: پیش پاى شما جبرئیل بر من نازل شد و مرا از تمام احوال شما در این سفر باخبر ساخت؛ از عبادت هاى میان راهتان، از تهجد شب هایتان، از مناجات هاى مداومتان، از تفکر پیوسته یتان و نیز از جنگ و گریزهایتان تا بدین جا. او این آیات جانبخش را از جانب خداوند رحمان، به استقبال شما فرود آورده است: آنان که یاد خدا مى کنند؛ ایستاده، نشسته و بر پهلو و در آفرینش آسمان و زمین اندیشه مى کنند [و مى گویند:] خدایا تو اینها را به عبث نیافریده اى، تو پاک و منزهى؛ ما را از عذاب جهنم نگاه دار….
عطر روح فزاى وحى، به یکباره تمام خستگى آن جنگ و گریزهاى طاقت فرسا را از تن خسته ى على و فاطمه سترد؛ چرا که خداوند متعال با این آیات بر نماز، تهجد، مناجات، تفکر و ذکر مدام آنان، مهر قبولى نهاده بود. با الهام از کشف الغمه فى معرفه الائمه: ص ۵۳۹٫ ] ]
عبادت فاطمه علیهاالسلام از لحاظ کمیت، تا بدان حد گسترده است که در لحظه لحظه ى زندگى او حضور و ظهور دارد؛ رفتار او، گفتار او، نگاه او، تلاش او، نفس کشیدن او و هر لحظه ى شب و روز او عبادت بود. [ رسول الله صلى الله علیه و آله: یا سلیمان! ان فاطمه، ملأ الله قلبها و جوارحها إیمانا الى مشاشها تفرغت لطاعه الله. ] او هر شب بعد از خوابانیدن بچه ها و فراغت از دیگر و وظایف خانه دارى، بر سجاده ى عبادت به نماز مى ایستاد؛ تا جایى که پاهاى مبارکش کبود و متورم مى شد.
شب ازدواج آن عابده ى بى همتا، چنین محاسبه شده است:
على علیه السلام در آن شب همسرش را نگران و گریان دید. علت را پرسید. فاطمه فرمود: حال خود را در پایان عمر و عالم قبر به یاد آوردم؛ چرا که انتقال از خانه ى پدرم به منزل خودم، مرا به یاد انتقالم به قبر انداخت. تو را به خدا قسم بیا در این ساعات آغازین زندگى به نماز برخیزیم و امشب را به عبادت خدا بپردازیم. [ فاطمه زهرا علیهاالسلام: تفکرت فى حالى عند ذهاب عمرى و نزولى فى قبرى فشبهت دخولى فى فراشى بمنزلى کدخولى الى و قبرى فأنشدک الله ان قمت الى الصلوه فنعبد الله تعالى هذه اللیله…. احقاق الحق: ج ۴، ص ۴۸۱٫ ]
آرى، فاطمه ى زهرا علیهاالسلام، این اسوه ى کامل و دُردانه ى بانوان جهان، در شیرین ترین و خاطره انگیزترین لحظه هاى زندگى نیز از هدف خلقت خویش غافل نمى شود و از همسرش مى خواهد که از آن شب نیز براى تقرب به خداوند استفاده کنند. شخصیت زهراى اطهار علیهاالسلام از همان شب اول چنان براى على علیه السلام جلوه مى یابد که وقتى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرداى آن شب از على مى پرسد: همسرت را چگونه یافتى؟! بى درنگ مى گوید: نعم العون على طاعه الله؛ [ ثم أتاهما فى صبیحتهما فسأل علیاً: کیف وجدت اهلک؟ قال: نعم العون على طاعه الله…. بحارالانوار ج ۴۲، ص ۱۱۷٫ ] بهترین یار و یاور براى اطاعت و عبودیت خداوند.
اما بشنویم وصف عبادت فاطمه را از زبان میوه ى دلش، امام حسن مجتبى علیه السلام: «در شب جمعه اى، مادرم را در محراب عبادت نظاره مى کردم. تمام شب را به قیام و قعود و رکوع و سجود مشغول بود تا آن گاه که سپیدى صبح سر زد. مى شنیدم که مردان و زنان مؤمن را یکایک نام مى برد و فراوان دعایشان مى کند؛ در حالى که هیچ دعایى براى خود نمى کرد. پس خدمت ایشان عرض کردم: مادر! چرا همان گونه که براى دیگران دعا مى کنید، براى خودتان دعا نمى کنید. فرمود: فرزندم! ابتدا همسایه، سپس خانه.» [ الامام الحسن علیه السلام: رأیت امى فاطمه قامت فى محرابها لیله جمعتها، فلم تزل راکعه ساجده حتى اتضح عمود الصبح و سمعتها تدعوا المؤمنین و المؤمنات و تسمیهم و تکثر الدعاء لهم و لا تدعو لنفسها بشى ء فقلت لها: یا اماه! لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک. فقالت: یا بنى! الجار ثم الدار. بحارالانوار: ج ۴۳، ص ۸۱، روایت ۳، ج ۸۹، ص ۳۱۳، روایت ۱۹٫ ]
آرى، شیوه ى معمول فاطمه به هنگام دعا و نیایش، این گونه بود. فاطمه هیچ گاه خودش را نمى دید؛ ایثار محض بود و زیباترین سرمشق بخشش.
و اما کیفیت عبادت فاطمه هرگز در عقل و خیال ما نمى گنجد. حال روحى او را در هنگامه ى عبادت، خدا مى داند و بس.
براى ما فرشیان کوته اندیش، عظمت مرتبه ى عبادات فاطمه، هرگز قابل درک و تصور نیست. تمام وسع ما در این عرصه، آن خواهد بود که به کلام امینان وحى پناه آوریم تا شاید گوشه اى از عظمت بى مثال عبادات او را نظاره گر شویم.
در آینه ى زلال روایات که بنگریم، عبادت فاطمه، آن چنان بلند و بى همتاست که خداوند، بدان بر ملائکه ى خویش مباهات مى کند:
آن گاه که فاطمه در محراب عبادت، در پیشگاه پروردگار به نماز مى ایستد، نور عبادتش براى ملائکه ى آسمان درخشیدن مى گیرد؛ به سان نور ستارگان براى اهل زمین و خداوند پر عزت و جلالت، خطاب به فرشتگانش مى فرماید:
ملائکه ى من! بر بنده ام فاطمه، سرور کنیزانم، نظر کنید؛ بر درگاه من ایستاده در حالى که بندبند وجودش از خوف من مرتعش و لرزان است و با تمام قلبش به عبادت من روى نهاده است. شما را گواه مى گیرم که شیعیانش را از آتش، نجات و ایمنى بخشیدم… [ رسول الله صلى الله علیه و آله… اما ابنتى فاطمه… متى قامت فى محرابها بین یدى ربها جل جلاله زهرا نورها لملائکه السماء کما یزهر نور الکواکب لأهل الأرض و یقول الله عز و جل لملائکته: یا ملائکتى! انظروا الى امتى فاطمه، سیده امائى، قائمه بین یدى یرتعد فرائضها من خیفتى و قد اقبلت بقلبها على عبادتى. اشهدکم انى قد آمنت شیعتها من النار…. بحارالانوار: ج ۲۸، ص ۳۸، روایت ۱٫ ]
از لحاظ کیفیت ظاهرى به هنگام عبادت، چنان خوف و خشیت الهى در بدنش ظاهر مى شد که تمام وجودش به لرزه مى افتاد و تمام اعضا و جوارحش ترسان و لرزان مى گشت.
اما عبادت فاطمه، از لحاظ کیفیت معنوى، آن چنان بى مانند است که درخشندگى نور آن باعث حیرت و لذت ملائکه ى مقرب الهى مى گردد؛ تا جایى که هفتاد هزار فرشته از فرشتگان مقرب الهى [ رسول الله صلى الله علیه و آله… انها لتقوم فى محرابها فیسلم علیها سبعون الف ملک من الملائکه المقربین و ینادونها بما نادت به الملائکه مریم فیقولون: یا فاطمه! ان الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک على نساء العالمین…. بحارالانوار: ج ۳۷، ص ۸۴، روایت ۵۲ و نیز ج ۴۳، ص ۲۴، روایت ۲۰٫ ] جملگى بر او سلام و تحیت مى فرستند و به تأیید و تشویق او مى پردازند. [ رسول الله… اما ابنتى فاطمه فى محرابها بین یدى ربها جل جلاله زهر نورها لملائکه السماء کما یزهر نور الکواکب لاهل الارض… یؤنسها الله تعالى ذکره بالملائکه فنادتها بما نادت به مریم بنت عمران فتقول: یا فاطمه! ان الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک على نساء العالمین. یا فاطمه! أقنتى لربک واسجدى و ارکعى مع الراکعین. بحارالانوار: ج ۲۸، ص ۳۷، روایت ۱ و نیز ج ۴۳، ص ۱۷۲، روایت ۳٫ ]
آرى، عبادت حضرت زهرا علیهاالسلام موجب بهت، لذت و بهجت فرشتگان مقرب الهى مى شود؛ آن فرشتگانى که تمام عمر خود را به عبادت گذرانده اند؛ چرا که عبادت چون غذاى روح آنهاست و اگر لحظه اى خدا را تسبیح و تقدیس نکنند، همانند گرسنه اى خواهند بود که هیچ غذایى ندارد؛ مخلوقاتى که نه تنها کار خودشان عبادت مداوم است، بلکه در طول تاریخ بشرى عبادت هاى پرشمارى را از انبیا و دوستان خدا دیده اند. چنین موجودات والامقام و عظیمى، وقتى نور عبادت زهرا در آسمان ها درخشیدن مى گیرد، [ الامام الصادق علیه السلام فى جواب «لم سمیت فاطمه، زهرا؟»: لانها کانت اذا قامت فى محرابها زهر نورها لاهل السماء کما یزهر الکواکب لاهل الارض. بحارالانوار: ج ۴۳، ص ۱۲، روایت ۶٫ ] از عظمت آن درشگفت مى شوند و از مشاهده ى زیبایى آن، غرق مسرت و لذت مى گردند.
حال، این چه نورى است؟ فرشتگان چگونه اند و حیرت و لذتشان به چه صورت است؟ جمال و زیبایى نور عبادت فاطمه تا چه اندازه است که لذت بخش ملائکه ى مقرب الهى مى شود؟ عبادت او را چه کیفیت و چه عظمتى است که حیرت فزاى چنان موجودات عظیمى مى گردد؟ سؤال هایى است که پاسخ آن از گستره ى عقل هاى ما بیرون است.
این گونه روایات پُربها، در بردارنده ى حکمت ها و حقیقت هایى بسیار است که در حد فهم ناقص ما، این گونه بیان شده است.
در این روایت شریف، شاید دلالتى بس ژرف و عمیق بر اوج مرتبه ى وجودى فاطمه ى زهرا علیهاالسلام نهفته باشد؛ چرا که میزان جمال معنوى هر عملى در گرو شدت مرتبه ى وجودى صاحب آن است. هر چه کمال و رتبه ى وجودىِ موجودى والاتر و بالاتر باشد، جلوه نمایى آن وجود از جمال و جلال الهى گسترده تر و بیشتر خواهد بود و هرچه جلوه نُمایى موجودى از جمال دلرباى خدایى بیشتر باشد، مشاهده ى آن وجود و متعلقات آن، حیرت افزاتر و لذت بخش تر خواهد بود. [ با الهام از خودشناسى براى خودسازى، آیت الله مصباح یزدى: ص ۳۱٫ ]
نظاره ى اوج مقامات معنوى فاطمه ى زهرا علیهاالسلام دیگر جاى هیچ شک و تردیدى باقى نمى گذارد که در سیر و سلوک به سوى حق، محدودیت جنسى وجود ندارد. زن و مرد، از جهت ارزش ذاتى و حقیقت انسانى، در پیشگاه الهى یکسانند و در سیر بندگى و امکان رسیدن به مقامات عالى معنوى هیچ مزیت و رجحانى بر یکدیگر ندارند: من عمل صلحا من ذکر أو انثى و هو مؤمن فلنحیینه حیوه طیبه…؛ [ نحل (۱۶): ۹۷٫ ] هر کس کار شایسته اى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک و پسندیده زنده مى داریم….
چنین آیاتى از قرآن کریم، خود گواه این حقیقت است که مرد و زن، به طور یکسان از جوهر انسانیت برخوردارند و در تقرب به حق هیچ تفاوتى میان ایشان نیست؛ اما در هر یک از مرد و زن توانایى و استعداد ویژه اى در به ظهور رسانى صفات الهى نهاده شده است. طبق آفرینش الهى، مردان در به ظهور رسانى صفات جلال و زنان در به ظهور رساندن صفات جمال آمادگى و توانایى بیشترى یافته اند. در روح لطیف زن استعداد ویژه اى براى تجلى و ظهور یک دسته ى خاص از صفات الهى، قرار داده شده است؛ صفاتى نظیر رحمت، محبت، عطوفت، رأفت، گذشت، کرامت، حکمت، درایت، ظرافت، لطافت، و… زن، هنگامى در پرواز به سوى جمال و کمال مطلق اوج مى گیرد که این استعداد خدادادى را در وجود خویش بشناسد، و به شکوفایى رساند.
همواره در طول تاریخ زنانى بوده اند که با استفاده ى کامل از این استعداد، با سرعتى چشم گیر به فتح قله هاى معرفت و عبودیت نایل آمده اند. زنانى بوده اند که تنها خود به اوج عرفان رسیده اند، عارفان بزرگى را پرورانده اند؛ براى نمونه جناب محیى الدین بن عربى که از چهرهاى برجسته و درخشان [ حضرت امام رحمهالله در نامه ى تاریخى خود به گورباچف محیى الدین بن عربى را «چهره ى درخشان عرفان اسلامى» مى خواند. ] عرفان اسلامى است، دست پرورده ى دو بانوى عارف اسپانیایى است.
[ «ام الزهرا» و «فاطمه ى قرطبى، بنت ابن المثنى» از سالکان آزموده ى طریقت و از عارفان بابصیرت بوده اند که ابن عربى در اشبیلیه به دیدارشان توفیق یافته و در آثارش مقام معنوى آنان را ستوده است و از محققان در «منزل نفس الرحمان» دانسته و در زمره ى مشایخ صوفیان به شمارشان آورده است. ملاقات این دو بانوى صوفى، به ویژه فاطمه ى سالخورده، در وى تأثیرى عطیم داشته است. ابن عربى به مدت دو سال وى را خدمت کرده و به دست خود، خانه اى از نى برایش ساخته است. فاطمه با این که مریدان و پیروانى فراوان داشته است، به ابن عربى عنایت و محبتى شدید مى ورزیده و او را بر دیگر مریدانش برترى مى داده و خود را مادر الهى وى مى خوانده است. ابن عربى هم او را مادر خطاب مى کرده است. ابن عربى با احترام و اجلال فراوان کمال باطنى و جمال ظاهرى وى را ستوده و در مقام ستایش کمالش، او را صاحب کرامات و رحمت عالمیان خوانده و نوشته است. «محیى الدین بن عربى، چهره ى برجسته ى عرفان اسلامى»، دکتر محسن جهانگیرى: ص ۳۲٫ با استناد به فتوحات مکیه: ج ۱، ص ۲۴۷، و ج ۲، ص ۳۴۷٫ ] اگر آن دو زن عارف اسپانیایى نمى بودند، شاید ابن عربى پرورده نمى شد و عرفان اسلامى به اوج خود نمى رسید.

 

منبع: پرسمان