علی ارادت و علاقهی خاصی به مراسم عزاداری اباعبدالله (علیه السّلام) داشت. در اوایل محرم سال ۱۳۵۹ از جبهه نامه نوشته بود که به هر طریق که باشد، روز عاشورا خودم را به مراسم روضهخوانی و نوحهسرایی امام حسین (علیه السّلام) میرسانم. روز عاشورا شد، یک دفعه دیدم که با همان لباس خاکی بسیجی و بدون اینکه حتی به خانه بیاید و خبر آمدنش را بگوید، در میان دستههای سینهزنی حاضر و نوحهی زیر را میخواند:
کفن بدوزم بهر تنم مادرم، مادرم
به فرمان خمینی آن رهبرم، مادرم، مادرم
مگر که بهتر ز علی اکبرم، مادرم، مادرم
خواندن نوحه شور و هیجان عجیبی در عزاداران ایجاد کرد که همه اشک ریختند. مراسم که تمام شد، به او گفتم: «تو که میدانی مادرت مریض است، چرا این نوحه را انتخاب کردی؟» گفت: «میخواستم آمادگی روحی و روانی در مادرم ایجاد کنم و از شما نیز میخواهم که مادرم را برای خبر شنیدن شهادت من آماده کنی، چون خواب دیدم و به یقین شهید میشوم.» روز آخر هم محل دفن خود را در زیرکآباد مشخص کرد و باز نوحههای دیگر خواند که آن را در وصیت نامهاش هم نوشته است.
رسم خوبان ۲۲ – شوق شهادت، ص ۴۶ و ۴۷٫ / عاشوراییان، صص ۶-۵٫
پاسخ دهید