اگر مراد از آخر الزّمان، قبل از ظهور حضرت ولی عصر(عج) می باشد یا بعد از ظهور؟ به یقین نمی تان گفت که قبل از ظهور چه حوادثی پیش خواهد آمد و چه افرادی در جامعه حکومت خواهند کرد. در روایات آمده است که باید آنقدر حکومت های رنگارنگ در جهان تأسیس شود و مرام ها و احزاب فریبنده به وجود اید تا نهایتاً بی لیاقتی آن ها ثابت شود و بشر از آن ها مأیوس گردد و تشنه اصلاحات خدایی شود و برای پذیرفتن حکومت توحید آماده گردد.

 

حضرت صادق(ع) فرمود: تا همه اصناف مردم به حکومت نرسند، صاحب الأمر (عج) قیام نمی کند. برای این که وقتی حکومتش را تشکیل داد، کسی نگوید: اگر ما هم به حکومت می رسیدیم، با عدالت رفتار می کردیم.[۱]

امام باقر(ع) فرمود: دولت ما آخرین دولت است. هر خاندانی که لیاقت حکومت داشته باشند، قبل از ما به حکومت می رسند، تا وقتی حکومت ما تأسیس شد و رفتار آن را دیدند، نگویند: ما هم اگر به حکومت رسیده بودیم مانند آل محمد(ص) عمل می کردیم و این است معنای آیه والعاقبه للمتّقین.[۲]

 

 

حوادث بعد از ظهور، یکی از مسائلی که جزء اعتقادات شیعیان محسوب می شود، رجعت می باشد. علامه مجلسی ره در بحارالانوار، در این خصوصو به آیات و روایاتی استناد می کند. از جمله مباحث مطرح در زمان رجعت، دولت آل محمد(ص) می باشد. روایاتی در این خصوص آورده شده است، که به بعضی اشاره می کنیم:

حسن بن شاذان واسطی گفت: نامه ای به محضر امام رضا(ع) نوشتم و از ناسازگاری و تعدّی مردم واسط که از پیروان عثمان بودند، و به من آزار می رساندند، شکایت نمودم. امام(ع) مرقوم فرمود: خداوند متعال از دوستان خود عهد و پیمان گرفته که در دولت باطل صبر پیشه سازند، بنابراین شما هم به حکم پروردگارت صبر کن، که چون سرور مردم [امام زمان(عج)] قیام کند، پیروان باطل را از قبر بیرون آورده و انتقام دوستان مظلوم ما را از آن ها بگیرد. در آن زمان است که می گویند: چه کسی ما را از گورمان بیرون آورد؟ این است آن روزی که خداوند وعده داده و فرستادگان خداوند راست گفتند.[۳]

 

 

حتی این مسئله در زیارت های مختلف نیر مشاهده می شود. در زیارت جامعه کبیره که شیخ صدوق ره در کتاب من لا یحضره الفقیه آن را به سند خود از موسی بن عبدالله نخعی از امام علی النقی(ع)، روایت کرده است، در فقره ای از زیارت مزبور می خوانیم که: … و یحشرفی زمرتکم و یکدّ فی رجعتکم و یملّک فی دولیتکم…؛ یعنی خداوند مرا از آنان قرار دهد که از آثار شما (اهلبیت عصمت(ع)) پیروی می کند، و از راه شما می رود، و با هدایت شما هدایت می یابد، و در جمعیّت شما برانگیخته می گردد، و در رجعت با شما به دنیا بازگشت می کند، و در دولت شما به ریاست و دولت می رسد و در راحتی شما به شرافت نائل می گردد، و در روزگار (دولت شما) قدرت به هم می رساند، و فردا چشمش با دیدن شما روشن می شود.

 

 

نیز در زیارت وداع فرمود : مکّننی فی دولتکم و أحیانا فی رجعتکم؛ یعنی خداوند مرا در دولت شما(آل محمد(ص)) قدرت دهد، و به هنگام بازگشت شما به دنیا زنده کند. حتی در کتاب تهذیب شیخ طوسی این روایت هم از شیخ صدوق نقل شده است و نیز در زیارت أربعین که از امام صادق(ع) روایت شده آمده است: من گواهی می دهم که مؤمن به شما هستم و به احکام دین خود و پایان اعمالم یقین به رجعت شما دارم.۱[۴] لذا در روایتی از کتاب منتخب البصائر به سند خود از محمد بن مسلم روایت می کند که از حمران بن امین… شنیدم که می گفت: از امام صادق(ع) شنیدم که می فرمود: نخستین کسی که قبرش شکافته یم شده و زنده می شود و به دنیا بر می گردد، حسین بن علی(ع) است.[۵]

 

 

شبیه به این روایت، روایتی است که حمران بن امین از امام باقر(ع) نقل کرده است که فرمود: اوّل کسی که در رجعت به دنیا بر می گردد، امام حسین(ع) است، آنحضرت چندان سلطنت می کند که از پیری ابروانش روی دیدگانش را می گیرد.۲[۶] و نیز در روایت دیگری حمادبن عیسی از بکیر بن اعین به سند خود از امام باقر(ع) روایت می کند که فرمود: پیغمبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) (برای سلطنت) به دنیا رجعت می کنند.[۷] در روایت دیگری امام صادق(ع) فرمود: آری والله خداوند از زمان آدم تا پیامبر خاتم(ص) هر پیغمبری را که مبعوث گردانید، دوباره به دنیا بر می گرداند، تا در رکاب حضرت علی(ع) جهاد کنند. اتفاقاً در تفسیر عیاشی این روایت به سند دیگر هم از فیض بن ابی شیبه نقل شده است.[۸] این ها روایاتی است که به صورت کلّی از ائمه معصومین(ع) وارد شده است و ما از جزئیات حکومت آن ها و این که دقیقاً در کدام دیار حکومت کنند بی اطّلاعیم. از این به بعد نامه های خود را به آدرس مستقیم، قم – دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه- واحد پاسخ به سؤالات ارسال فرمائید.

 

 

منبع:پرسمان


[۱] علامه مجلسی ره، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۲.

[۲] همان، حدیث ۵۸.

[۳] یس (۳۶) آیه ۵۲.

[۴] علامه مجلسی ره، ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار (مهدی موعود) باب ۳۴، ص ۱۱۸۶ – ۱۲۳۷ با اقتباس و تلخیص و آیت الله ابراهیم امینی، دادگستر جهان،ص ۲۴۰ ـ ۲۴۵.

[۵] ترجمه بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۱۱۸۶ (چاپ دارالکتب الاسلامی).

[۶] همان، ص ۱۱۹۰.

[۷] همان، ص ۱۱۸۷.

[۸] همان، ص ۱۱۸۹.