سوال ۱ – صفات ذاتی خداوند متعال کدامند ؟

ج – صفات ذاتی خداوند متعال عبارتند از : علم ، قدرت ، حیات ، سمع و بصر . و گویا بعضی کتابی نوشته و سمع و بصر را از این پنج صفت حذف کرده و پنج صفت دیگر یعنی : مرید ، مدرک ، قدیم ، ازلی ، متکلم و صادق را به آنها افزوده و گفته اند :
عالم و قادر و حی است و مرید و مدرک
هم قدیم و ازلی و متکلم صادق
و دیگر اینکه تمام صفات ثبوتی را به صفات سلبی برگردانده و گفته است : عالم یعنی غیر جاهل ، و قوی یعنی غیر عاجز و مانند آن ؛ ولی به نظر می رسد که وصف ادراک در مورد خداوند متعال استعمال نشده و نمی شود؛ زیرا ادراک به معنای رسیدن شیی ء به چیزی است که به آن نرسیده بوده و این در مورد خداوند معنی ندارد .


سوال ۲ – آیا سمع ، عین ذات است ؟

ج – بله ، عین ذات است .


سوال ۳ – آیا سمع و بصر از صفات فعل نیستند ؟

ج – نه خیر .


سوال ۴ – ممکن است فرض شود که خدا باشد ولی سمع نباشد ، پس ذات است و سمع نیست ذات از صفت تخلف پیدا کرد و جدای از آن فرض شد ، پس معلوم می شود سمیع صفت ذات نیست بلکه صفت فعل است .

ج – در مورد علیم و حی نیز چنین می توان فرض کرد که تا خدا نداند علیم نیست ، و اگر زنده نباشد حی نیست ، ولی همه اینها صرف (فرض محال ) است و درست نیست .
قدرت به معنای مبداءیت اشیاء است ، و همچنین حیات . بنابراین ، فرض خدایی موجود که حیات نداشته باشد ، و یا علیم نباشد فرضی محال است .


سوال ۵ – علیم به معنای (ذات ثبت له العلم ) : (ذاتی که دارای علم است . ) می باشد؛ پس صفت علم نیز زائد بر ذات است .

ج – علیم در اینجا به معنای علم حصولی نیست ، بلکه به معنای (حضور الذات للذات ) و علم به ذات است . همچنین قدیر به معنای (ذات ثبت له القدره ) نیست ، بلکه به معنای (عین القدره و ثبوت شی ء است .


سوال ۶ – آیا (ادراک ) از صفات پروردگار است و خداوند متعال به آن متصف می شود ؟

ج – ادراک به معنای رسیدن به مطلوب است و لازمه آن علم می باشد ، چنانکه خداوند متعال می فرماید : لاتدرکه الابصار ، و هو یدرک الابصار (انعام : ۱۰۳) .
دیدگان نمی توانند او را در یابند ، ولی او دیدگان (چشم و عقل ) را در می یابد .
مثلا درد مخاضی را که زنان درک می کنند ، مرد درک نمی کند یعنی نمی فهمد ، بنابراین درک در محاورات به معنای فهم استعمال می شود؛ ولی در لغت به معنای وصول و رسیدن به چیزی است که آن را نداشته و واجد آن نبوده است .
و این معنی درباره خداوند متعال معقول نیست . و صفات ذاتیه نزد خاصه (شیعه ) پنج تا است : ۱ حیات . ۲ قدرت . ۳ علم . ۴ سمع . ۵ بصر و دو صفت آخر به علم بر می گردند ، زیرا سمیع به معنای علم به مسموعات ، و بصیر به معنای علم به مبصرات است ؛ و عامه (اهل تسنن ) (اراده ) و (تکلم ) را نیز به صفات ذاتیه افزوده اند ، ولی در روایات ما وارد شده است . کان الله و لاتکلم ، و کان الله و لا اراده (۱۰) خداوند بود و تکلم نبود؛ و خداوند بود و اراده نبود .
از این بیان استفاده می شود که این دو از صفات فعلند . نه از صفات ذات ؛ زیرا قابل سلب از ذات هستند .


سوال ۷ – متکلمین (ادراک ) را به (علم به جزئیات ) معنی نموده اند ، آیا خداوند متعال به ادراک به این معنی متصف می شود ؟

ج – در اینکه خداوند عالم به جزئیات و کلیات است شکی نیست ، ولی اهل لغت درک را به معنای (وصول به مطلوب ) می دانند که این معنی در حق خداوند ممتنع است ؛ در محاورات عرفی نیز علم و درک را به یک معنی می دانند و درک به این معنی همان علم است که خداوند به آن متصف می شود . و علم به چیزی مستلزم اتصاف به آن چیز نیست ، بر خلاف درک به معنای رسیدن و وصول به چیزی که مستلزم اتصاف به آن چیز است که در مورد خداوند متعال محال است .

 

 

منبع: ۶۶۵ پرسش و پاسخ در محضر علامه طباطبایی قدس سره؛ نشر نهاوندی؛ مؤلف: محمدحسین رخ‌شاد