صحابی کیست؟

ممکن است از میان کسانی که بنا است گناهان و جنایاتشان را توجیه کنند،کسی باشد که هنگام رحلت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلمبسیار کوچک و خردسال بوده یا فقط یکبار و به صورت گذرا آن حضرت را دیده باشد. لذا گفته‌اند: صحابی کسی است که یک سال یا یک ماه یا یک روز یا یک ساعت با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همراه بوده یا آن حضرت را دیده است[۱]

حتی کودکان و خردسالانی را صحابی شمرده اند که در فتح مکه،حجه الوداع و مناسبت های دیگری از این قبیل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را ملاقت کرده اند [۲]

 

عدالت همه صحابه

بسیاری از صحابه از کسانی بودند که حاکمیت پس از رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلمو برخی گروه ها و جمعیت های مذهبی و سیاسی می کوشیدند در زمینه های مختلف سیاسی و عقیدتی و یا حدیث و روایت و فتوا  به آنان نقش متمایز و اساسی بدهند وآنان را تایید و تقویت کنند.

در حالی که این افراد نه در زندگانی اعتقادی و مکتبی خود در جهت التزام و پایبندی به احکام دینی سابقه روشن و درخشانی داشتند و نه در زمینه ی آراستگی به مکارم اخلاق و خصلت های پسندیده چیز قابلی از آنان سراغ می رود به هر حال آنان برای توجیه انحرافات خود از احکام شرع و گناهان بزرگی همچون زنا، شراب خواری، قتل نفس، دزدی از بیت المال و مانند آن به اختراع اکسیری  روی آوردند که بتوانند آن همه جنایات و گناهان معاصی را به خیرات و طاعات و مبرات و حسنات شایسته ثواب و رضای پروردگار و بهشت و نعیم تبدیل کند.

داروی درمان این ادعاء این بود که:

«بساط صحابه در هم پیچیده شده است، گرچه آن کنند که کردند، و اگر مرتکب اشتباه شوند، چنان است که سایر موثقان اشتباه می کنند.»[۳]

و همچنین در جای دیگر گفته اند:

«همه ی صحابه عادلند، اعم از کسانی که درگیر فتنه ها شدند و کسانی که از آن دوری کردند.» و این به اجماع معتمدان امت است.[۴]

عمده ی استناد اینان در این باره آیات کریمه ای است که ظاهراً صحابه را مدح کرده است. در حالی که این مدح به آراستگان به ایمان و دیگر صفائی اختصاص دارد که در همین آیات به آن تصریح یا اشاره شده است.

از سوی دیگر، نص صریح این آیات همه افراد را در بر نمی گیرد. نهایت اینکه عام است و حسب مورد، تخصیص می خورد.

علاوه بر این، دلیل اطلاق صحابی بر هر کسی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را دیده رکیک و زشت است.[۵]

 

صحابی مرتد؟!!!

نکته ای که بسیار در مورد صحابی جالب است، در مورد مسأله ارتداد بعضی از صحابی می باشد البته به تعریف خود آن ها از صحابی، برخی از بزرگان صحابه، همچون طلیحه بن خویلد مرتد می شود و با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می جنگد، سپس برمی گردد و دوباره مسلمان می شود و یا همانند عبدالله بن سعد بن ابی سرح مرتد می شود و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خون او را مباح می کند و یا همچون اشعث بن قیس که مرتد می شود و سپس در جنگ به اسارت مسلمانان در می آید و پس از اظهار تو به، خلیفه نخست، او را آزاد و در همان ساعت، خواهرش را به ازدواج او در می آورد.[۶]

و یا در جایی دیگر ادعا می کنند:

هرگاه صحابی مرتد شود، از صحابی بودن می افتد و هرگاه به اسلام باز گردد صحابی بودنش هم برمی گردد، بدون اینکه به دیدن دوباره پیامبر نیازی باشد.[۷]

و یا در مورد جلوگیری از انعکاس واقعیت اختلاف صحابه با یکدیگر گفته اند:

بر ما واجب است که از اصحاب جز به نیکی یاد نکنیم.[۸]

 

تفاوت فسق صحابه

وقتی نتوانسته گناهان و معاصی بزرگی را که برخی از صحابه مرتکب شدند را انکار کنند، این گناهان را اینطور توجیه کردند که:

صحابی با ارتکاب گناهانی که دیگران را فاسق می کند، فاسق نمی شوند.[۹]

یعنی فسق اصحاب با فسق دیگر مردمان فرق می کند!

 و همچنین گفته اند که:

توبه آنان دسته از صحابی که مرتکب معصیت شده اند حتمی است.[۱۰]

 

بحث اجتهاد صحابه

برای اینکه بعضی از اشتباهات عده ی خاصی از صحابه را توجیه کنند چه در موضع گیری های این افراد و چه در فتاوا، مسئله اجتهاد صحابه را ابداع کردند و گفته: «همه ی صحابه مجتهدند»[۱۱]

 منبع:فصل سوم از بخش دوم ترجمه ی کتاب الصحیح من سیره النبی الاعظم صلی الله علیه و آله و سلم جلداول از صفحه ۲۲۱ تا صفحه ۲۶۳ 


[۱] )الکفایه فی علم الروایه ۵۱، الباعث الحثیث ۱۷۹،۱۸۱، الاصابه ۱/۴،۵،۷، نهایه الوصول ۳/۱۷۹، ارشاد الفحول ۷۰، اضوا علی السنه المحمدیه ۳۵۲،تدریب الراوی ۲/۲۰۸-۲۰۹، ۲۱۵-۲۱۶، مقدمه فی علوم الحدیث ۲۶۳، الخلاصه فی اصول الحدیث ۱۲۴-۱۲۵، علوم الحدیث (صبحی صالح)۳۵۲، اسد الغالبه ۱/۱۳،الاحکام  فی الوصول الاحکام ۲/۸۲، فواتح الرحموت ۲/۱۵۸، سلم الوصول ۳/۱۸۰، به نقل از فتح المغیث ۴/۳۱-۳۲، تلقیح فهوم اهل الآثار ۲۷

[۲] )الباعث الحثیث ۱۸۴، السنه قبل التدوین ۳۹۲، معرفه علوم الحدیث ۲۴،علوم الحدیث (صبحی صالح )۳۵۶-۳۵۷، سلم الوصول ۳/۱۸۰

[۳]) اضواء علی السنته المحمدیه، ص. ۳۴۲

[۴]) الکفایه فی علم الدرایه ص. ۴۶ تا ۴۹ – الباعث الحثیث ص. ۱۸۱ و ۱۸۲ – تدریب الروای، ج. ۲، ص. ۲۱۴ – السنه قبل التدوین، ص. ۳۹۴ تا ۴۰۲ – فتح المغیث، ج. ۴، ص. ۳۵ – علوم الحدیث، ص. ۲۶۴  _ ۲۴۵ _ ۲۶۸ – علوم الحدیث (صبح صالح)، ص. ۳۵۴ – قواعد فی علوم الحدیث ۲۰۲ و ۲۰۳- الاصابه، ج. ۱، ص. ۹ و ۱۰ – الاحکام فی اصول الاحکام فواتح الرحموت، ج. ۲، ص. ۱۵۲ – ارشاد النحول، ص. ۶۴ تا ۷۰ – الخلاصه فی علوم الحدیث، ص. ۶۷ _ ۹۶ _ ۱۲۴ سیر اعلام النبلا، ص. ۲، ص. ۶۰۸

[۵]) اضواء علی السنه المحمدیه، ص. ۳۴۹ – العلم الشامخ، ص. ۲۹۷ – ۳۱۲

[۶]) الاصابه، ج. ۱، ص. ۵۱

[۷]) الاصابه، ج. ۱، ص. ۱۵۸ – تدریب الروای، ج. ۲، ص. ۲۰۹ – مسلم الوصول، ج. ۳، ص. ۱۸۰ – فواتح الرحموت

[۸]) السنه قبل التدوین، ص. ۳۹۷ – المنبع الحدیث فی علوم الحدیث، ص. ۶۲

[۹]) سیره حلبی، ج. ۲، ص. ۲۰۳ و ۲۰۴، فتح الباری، ج. ۷، ص. ۲۳۷

[۱۰]) فتح الباری، ج. ۷، ص. ۲۳۸ – سیره حلبی، ج. ۲، ص. ۲۰۳

[۱۱]) التراتیب الادرایه، ج. ۲، ص. ۳۶۴ و ۳۶۵