طبرانی گوید:

همسر عبد الله بن عمیر از خیمه‌گاه بیرون آمد و به طرف شوهرش رفت و بر بالین او نشست و خاک از چهره‌اش می‌زدود و می‌گفت: بهشت گوارایت باد! شمر به غلامی به نام رستم گفت: با گرز بر سر آن زن بزن. او هم گرز بر سر او زد و همان‌جا به شهادت رسید.

 

 

قال الطبرانیّ:

و خرجت امرأه الکلبیّ ثمّ تمشی إِلَى زوجها حَتَّى جلست عِنْدَ رأسه تمسح عنه التّراب و تقول: هنیئاً لک الجنّه! فَقَالَ شمر بن ذی الجوشن لغلام یسمّى رستم: اضرب رأسها بالعمود؛ فضرب رأسها فشدخه، فماتت مکانها.[۱]


[۱]– تاریخ الطبری ۳: ۳۲۶، الکامل فی التاریخ ۲: ۵۶۶٫