شرمنده!
شهید محمّد کوشکی
یک روز شهید محمّد کوشکی مقدار زیادی وزنه به خودش بست و داخل آب رفت. وسط آب خیلی خسته شده بود و داشت زیر آب میرفت که همان جا اسلحه و وزنهها را باز کرد و همه را داخل آب انداخت. وقتی بیرون آمد، از او پرسیدم: «اسلحه و تجهیزات چه شد؟»
جواب داد: «شرمنده! باعث خجالت! نزدیک بود خفه بشوم.»
با خود گفتم: «تجهیزات خفه شوند بهتر از آن است که خودم خفه شوم. امّا هنوز جوانیام، حیف است.»
از آن موقع، اسمش را محمّد شرمنده گذاشتیم.
شب عملیّات گفت: «امشب خودم شرمنده میشوم.» خداحافظی کرد و رفت و در آب به شهادت رسید.
منبع: کتاب «رسم خوبان ۱۳- سرزندگی و نشاط»؛ شهید محمّد کوشکی، ص ۱۵٫ / رندان جرعه نوش، صص ۱۷۴ – ۱۷۳٫
پاسخ دهید