بعد از بازی بچه‌ها سر برد و باخت و نحوه داوری و …. با هم بحث می‌کردند. در یکی از روزها آقا سید، همه بچه‌ها را جمع کرد و گفت: «بازی خشک و خالی صفا نداره، حتماً باید توی بازی شرط‌بندی هم باشه!!»

همه جا خوردیم! آقا سیّد و این حرف‌ها؟!

یکی از بچه‌ها گفت: «آقا سیّد، شرط‌بندی؟! از شما دیگه انتظار نداشتیم!»

سیّد خنده‌ای کرد و گفت: «البته شرط‌بندی حلال!»

با تعجب نگاهش کردیم. گفت: «هر تیمی که بازنده شد برای تیم برنده باید صد تا صلوات بفرسته.»

همه قبول کردند. از آن به بعد هر وقت بازی می‌کردیم، یا صلوات دهنده بودیم، یا صلوات گیرنده.

با این کار آقا سید، کلمه برد و باخت و نارحتی بعد از آن در ذهن بچه‌ها به اثری مثبت تبدیل شد.

علمدار، جمعی از دوستان شهید، ص ۱۳۷٫