«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

درنگی بر فراز دهم دعای ۴۴ صحیفه سجّادیه

امام سجّاد صلوات الله و سلامه علیه برای راهیانِ به سوی حق تعالی که در بسترِ ماه مبارک رمضان قرار می‌گیرند و باید در منازلِ رمضانیّه توشه برگیرند، توشه‌های لازم را بصورتِ دعای چهل و چهارم صحیفه سجّادیه بیان فرموده‌اند.

یکی از این امورِ لازم برای سالک الی الله «توجّه به ارحام» هست، «وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَهِ» ما را در این ماه مبارک موفق بدار که در موردِ ارحامِ خود دو مسئولیت و رسالت را ایفاء کنیم، یکی مسئله‌ی بِرّ است، «بِرّ» نیکیِ زیاد است، «فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ»[۲]، «بَرّ» بیابان است که در برابرِ «بحر» است، گاهی انسان در خانه است و در چهاردیواری یک کاری می‌کند، گاهی اینطور نیست و دیوار را برداشته است و در بیابان است، «بِرّ» کاری است که انسان می‌خواهد در حدّ توانِ خود بی‌مرز انجام بدهد، می‌خواهد هرچه از او ساخته است خوبی کند، انسان در موردِ خویشان نباید حدّی برای احسان و نیکی و گره‌گشایی برای خود پیش‌بینی کند، بلکه باید برای خود یک توفیق تلقّی کند که همیشه در خدمتِ اقوام هست، او نسبت به هر نوع مشکلی که آن‌ها دارند بی‌توجّهی نمی‌کند، اینطور نیست که اگر درخواست یک مرتبه دو مرتبه شد یا دو مرتبه سه مرتبه شد بگویند دست برنمی‌دارد و دیگر بس است، تنگ‌نظری‌ها در هیچ کجا خوب نیست، خدای متعال مبسوط‌الید است، دائم‌الفیض است، و بنده باید متخلّق به اخلاقِ الهی باشد و هیچ وقت از نیکی کردن به بندگانِ خدای متعال خسته نشود، خصوصاً نسبت به ارحام، «أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ»[۳].

«وَ الصِّلَهِ»، در کنارِ مسئله‌ی نیکی و احسان و گره‌گشایی و بذل و بخشش و اطعام و انواعِ خوبی‌هایی که انسان می‌تواند در موردِ اشخاص اعمال کند «صله» است، گاهی انسان احسان می‌کند اما تحویل نمی‌گیرد، رفت و آمد ندارد، قیافه می‌گیرد، تکبّری دارد، فاصله‌ی طبقاتی دارد، «بِرّ» به تنهایی کفایت نمی‌کند، بلکه انسانِ رمضانی، انسانِ شرکت کننده‌ی در کلاسِ سازندگیِ ماه مبارک رمضان باید با ارحام متواضع باشد، ولو اینکه فقیر باشند، ولو اینکه سوادِ زیادی نداشته باشند، ولو اینکه روستایی باشند، باید آن‌ها را تحویل بگیرد، این صله‌ی رحم در برابرِ قطعِ رحم است، ضرورت ندارد رفت و آمد کند اما این پیوند را قطع نکند، اگر کاری داشته باشند، اگر مراجعه‌ای داشته باشند تحویل می‌گیرد، آن‌ها را جدای از خود نمی‌داند.

لذا مسئله‌ی «بِرّ» در کنارِ «صله رحم» مکمّل است، در موردِ والدین هم «وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا»[۴]، علاوه بر احسان خودِ آن اکرام و تحویل گرفتن و حُسنِ برخورد و تواضع و ادب موضوعیّت دارد، صرفِ پُر کردنِ شکم یا تأمین نیازهای جسمی کفایت نمی‌کند. در مورد اشخاص و ارحام هم همینطور است، خدای متعال دوست دارد که ارتباطِ عاطفی و اخلاقی و انسانی برقرار باشد و انسان نسبت به آن‌ها یک نوع پشتوانه و اعتبار باشد و نوازش داشته باشد و خلأ شخصیتیِ آن‌ها را با اکرام و احترام پُر کند.

«وَ أَنْ نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا»؛ مسئله‌ی بعدی این است که انسان باید خود را نسبت به همسایه‌ها متعهّد بداند، باید خود را نسبت به آن‌ها مسئول بداند، انسان نباید نسبت به همسایه‌ها هم بی‌تفاوت باشد، نسبت به همسایه‌ها چکار کند؟ «بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِیَّهِ»، یکی مسئله‌ی «إفضال» که از همان «فضل» است، انسان یک بدهی دارد، یک بده بستانی دارد و چیزی می‌فروشد که باید در مسئله‌ی بیع آن انصاف را رعایت کند، چیزی را که می‌دهد مقابلِ آن موازنه داشته باشد، این بده بستان است، انسان یک چیزی می‌خرد و در مقابلِ آن چیزی می‌دهد و تناسب محفوظ است، انسان چیزی از کسی قرض گرفته است، حال باید همان مقداری را که گرفته است پس بدهد، اما یک وقتی اینطور نیست، یعنی بدهکار نیست و معامله نکرده است، اینجا فضل است، یعنی یک چیزی که بدهکار نیستم و قرارداد ندارم و امضایی نداده‌ام و خسارتی به طرفِ مقابل وارد نکرده‌ام، ولی همانطور که خدای متعال به من هیچ بدهی ندارد و هر کاری که می‌کند فضلِ پروردگار است ما هم نسبت به بندگانِ خدا و خصوصاً همسایه‌ی خود این فضل را همیشه بر خود فرض بدانیم که فضل داشته باشیم، نه اینکه معامله کنیم، که اگر او بدی کرد من دیگر نسبت به او خوبی نداشته باشم؛ «الْعَطِیَّهِ»، یکی مسئله‌ی افضالِ اخلاقی و اکرامی و اجتماعی است و یکی هم «عطیّه» است، انسان باید نسبت به عطیّه‌هایی که خدای متعال به او داده است همسایه‌ی خود را سهیم و شریک بداند.

اهمیّتِ احترام به والدین

در ارتباط با مسئله‌ی «ارحام» در جلسه‌ی گذشته روایاتی را به محضرِ شریفِ شما فرهیختگان و بزرگواران و میهمانانِ خدای متعال تقدیم داشتیم، ولی در میانِ ارحام، اولین طبقه‌ی ارحام «والدین» هستند، و خدای متعال نسبت به والدین یک برجستگی‌های قرآنی قرار داده است و در روایات هم حسّاسیتِ زیادی نشان داده شده است. لذا لازم است که ما بدانیم مسئله‌ی والدین اطلاقی دارد، اگر والدینِ انسان خوب یا بد باشند، مؤمن باشند یا فاسق، مسلمان باشند یا کافر، فرضاً نسبت به والدینِ خود هم از نظرِ «بِرّ»، هم از نظرِ «احسان»، هم از نظرِ «اکرام» مسئولیتِ الهی و قرآنی دارد، حتّی در سوره مبارکه لقمان دارد که «وَإِنْ جَاهَدَاکَ عَلَى أَنْ تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا»[۵]، مفهومِ آن این است که بجز گناه هر چیزی از انسان بخواهند انسان باید نسبت به این‌ها انقیاد داشته باشد و اطاعت کند، تنها شرک است که استثناء شده است که در شرک به صرفِ اینکه این بزرگواران پدر یا مادر هستند و جایگاهِ پدر و مادر جایگاهِ برتری است مجوزِ این معنا نمی‌شود که انسان خدای متعال را در شدیدترینِ گناهان که شرک است یا مراتبِ شرک که گناه است… «لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق»، این فرمول و قانونِ کلّی است، این قاعده‌ی فقهی است که انسان در هیچ معصیتی نمی‌تواند تابعِ مخلوق باشد، مخلوق چه پدر باشد، چه معلّم باشد، چه حکومت باشد، اگر چیزی را از انسان بخواهند که معصیتِ خدای متعال در آن است اطاعتِ این‌ها نه تنها لازم نیست بلکه حرام است.

خدای متعال در موردِ والدین هم در قرآن کریم می‌فرماید: اگر از تو خواستند که به خدای متعال مشرک بشوی «فَلَا تُطِعْهُمَا»، اما در عینِ اینکه فرموده است که اطاعت نکن فرمود که «وَصَاحِبْهُمَا» با این‌ها مصاحب و همراه باش و کرامتِ این‌ها را حفظ کن و قولِ تو با این‌ها قولِ خشن نباشد. این خیلی مهم است! حتّی پدری که از فرزندِ خود توقّعِ گناه و شرک دارد خدای متعال نمی‌فرماید که با او مقابله کن، می‌فرماید: اطاعت نکن اما با این‌ها کریمانه مصاحبت داشته باش.

خطرِ عاق والدین

و قطع رحم در موردِ والدین که نامِ آن «عقوق» یا «عاق والدین» است جزوِ گناهانِ کبیره است و در میانِ کبیره بودن‌ها هم از شدیدترینِ گناهان است.

وجود مبارک امام هادی صلوات الله علیه فرمودند: «اَلْعُقُوقُ یُعْقِبُ اَلْقِلَّهَ وَ یُؤَدِّی إِلَى اَلذِّلَّهِ»[۶]، دو نکبت در عاق والدین هست، یکی اینکه اگر انسان ثروت هم داشته باشد خدای متعال این ثروت را کم می‌کند و انسان مبتلا به قلّتِ دارایی می‌شود و هیچ وقت نمی‌تواند وافر داشته باشد و گرفتارِ قلّت می‌شود و بی‌برکتی می‌آورد، دوم هم اینکه انسان ذلیل می‌شود، انسانی که نسبت به والدینِ خود قطع و ظلم و جفا کرده است دیر یا زود مزه‌ی ذلّت را خواهد کشید. این‌ها از آثارِ عقوقِ والدین هست.

در یک حدیث قدسی هم دارد که «بعزتی وجلالی وارتفاع مکانی! لو أن العاق لوالدیه یعمل بأعمال الأنبیاء جمیعا لم أقبلها منه»[۷]، خدای متعال به عزّت و جلال و بلندیِ مقام و مکانتِ خود قسم می‌خورد که اگر عبادتِ عاق والدین مطابقِ عبادتِ همه‌ی انبیاء علیهم السلام بود خدای متعال حتّی یک عملِ او را قبول نمی‌کرد.

چهار خصلتی که انسان را عاقبت به خیر می‌کند

اما نسبت به همسایگان؛ نسبت به همسایگان هم باز روایاتِ ما ما را وامی‌دارد که ما در همسایه‌داری خیلی همّت به خرج بدهیم و همیشه هوای همسایه‌های خود را داشته باشیم.

از امام جعفر صادق علیه الصّلاه و السلام نقل می‌فرمایند: «مَنْ رُزِقَ مِنْ أَرْبَعَهِ خِصَالٍ وَاحِداً دَخَلَ اَلْجَنَّهَ»[۸] اگر  یکی از این چهار خصلت روزیِ کسی شده باشد، همان یک خصلیت کافی است که او را واردِ بهشت کند، یک: «بِرِّ اَلْوَالِدَیْنِ»؛ کسی که توفیق دارد در عمرِ خود از نیکی کردنِ به والدین کوتاهی نکرده باشد، اگر عملِ خیرِ دیگری هم نداشته باشد همین یک عمل او را عاقبت به خیر می‌کند، بالاخره اهلِ توبه می‌شود و اهلِ بهشت خواهد شد، دوم: «أَوْ صِلَهِ اَلرَّحِمِ» کسی که اهلِ صله رحم هست خدای متعال برای او فضایی پیش می‌آورد که او توبه می‌کند و عاقبت به خیر می‌شود و خدای متعال او را با بهشت مسانخ می‌کند، سوم: «حُسْنِ اَلْجِوَارِ» انسان هیچ وقت همسایه‌های خود را رها نکند، به همسایه جفا نکند، نسبت به همسایه سایه داشته باشد، نسبت به او پناه باشد، اصلاً جوار و سایه «پناه دادن» است، اینکه روز قیامت همه بی‌پناه هستند و خدای متعال عدّه‌ای را در ظلّ خود قرار می‌دهد یعنی آن‌ها را در پناهِ خود قرار می‌دهد، لذا در زبان عربی «جار» هست و در فارسی «همسایه» است، معنای هر دو این است که همسایه در پناهِ همسایه است، همسایه باید خود را نسبت به همسایه پناه و ملجأ بداند و او را بی‌پناه نگذارد. حُسنِ جوار آنقدر خاصیّت دارد که اگر کسی خوب همسایه‌داری کند خدای متعال او را اهلِ بهشت قرار می‌دهد. چهارم: «حُسنِ خلق» هست، خوش اخلاقی، انسانِ خوش اخلاق عاقبت بخیر است، کما اینکه انسانِ بداخلاق به توبه موفق نمی‌شود، انسانِ خوش اخلاق حتماً توبه می‌کند و حتماً عاقبت به خیر می‌شود، انسانِ بد اخلاق هم حتماً توفیقِ توبه پیدا نمی‌کند و گرفتارِ آتش می‌شود.

اهمیّتِ توجّه به همسایه

در روایتِ دیگری از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرموده‌اند: «مَا آمَنَ بِی مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ جَائِعٌ»[۹] کسی که سیر بخوابد و همسایه‌ی او گرسنه باشد ایمان ندارد.

در حدیثِ سوم فرمودند: «وَ مَا مِنْ أَهْلِ قَرْیَهٍ یَبِیتُ وَ فِیهِمْ جَائِعٌ یَنْظُرُ اَللَّهُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ» اگر یک جامعه‌ای، یک گروهی، یک فامیلی، اهلِ یک روستایی، اهلِ یک شهری نسبت به همسایه‌ها بی‌تفاوت باشند، یعنی شکمِ خود را سیر می‌کنند اما نسبت به گرسنگانِ محلِ خودشان بی‌توجّه هستند… اهلِ جامعه‌ای که شکمِ خود را سیر کنند و کسی در میانِ آن‌ها گرسنه بخوابند خدای متعال روز قیامت به این‌ها نگاه نمی‌کند؛ و معلوم است که اگر روز قیامت نظرِ خدای متعال از کسی برگردد او هرگز راهی به بهشت نخواهد برد.

در حدیثِ دیگری دارد بر اینکه یک بانویی به محضرِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شرفیاب شد و عرضه داشت: بی‌بی جان! دوست دارم یک حدیثی که از پدرِ بزرگوارتان به یادگار دارید در اختیارِ من بگذارید.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فضّه را صدا زدند و فرمودند: یک جریده‌ای هست (جریده نوعی تخته چوبی است که آن زمان بدلیلِ عدمِ وجودِ کاغذ روی تخته‌های چوبی می‌نوشتند) که بر روی آن حدیثی نوشته شده بود، آن را بیاور.

فضّه رفت و نگاهِ سطحی کرد و گفت: گویا همراه با اضافاتِ خانه بیرون ریخته شده است. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به قدری ناراحت شدند که فرمودند: «فَإِنَّهَا تَعْدِلُ عِنْدِی حَسَناً وَ حُسَیْناً»[۱۰] وای بر تو! این حدیث در نظرِ من معادلِ حسنین (علیهما السلام) است، یعنی قیمتِ یک حدیث اینقدر زیاد است.

فضّه با شنیدنِ این نهیب رفت و با دقّتِ بیشتری گشت و آن جریده را پیدا کرد و به محضرِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آورد. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این جریده را به آن بانوی متقاضی دادند، روی آن جریده این حدیث نوشته شده بود: «لَیْسَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَمْ یَأْمَنْ جَارُهُ بَوَائِقَهُ» کسی که از همسایه‌ی خود امنیّتی نداشته باشد مؤمن نیست و ایمانِ او ایمان نیست، «وَ مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ فَلاَ یُؤْذِی جَارَهُ» هر کسی که به خدای متعال و آخرت ایمان دارد حتماً باید خود را از ایذاء همسایه دور نگه دارد و همسایه‌آزار نباشد.

در یک حدیثِ شریفی هم از امام حسن عسکری علیه الصلاه و السلام آمده است که فرمودند: همسایه‌ی خوب آن کسی نیست که به آزارِ او به همسایه نمی‌رسد، همسایه‌ی خوب آن است که آزارِ همسایه را تحمّل می‌کند، بدیِ همسایه را با خوبی پاسخ می‌دهد.

تمرینِ آموزش و عملِ به این قضایا ماهِ مبارک رمضان است، انسان باید در این ایّام تصمیم بگیرد و با همسایه‌های خود آنچنان خوب برخورد کند که این‌ها احساس کنند ماه مبارک رمضان عجب نعمتی است و این همسایه برای من بابِ رحمتِ خدای متعال شده است.

روضه حضرت علی اکبر صلوات الله علیه

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

از عارف و عالِمی پرسیدند که به نظرِ شما سخت‌ترین مصیبتِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در روز عاشورا چه مصیبتی است؟ همه‌ی مصائبِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه از اعظمِ مصائب است، مصیبتِ وداع، مصیبتِ عطش، مصیبتِ داغ‌هایی که یکی پس از دیگری می‌دیدند، مصیبتِ اینکه اهلِ حرم در میانِ یک مُشت گرگ گرفتار شده‌اند، گرسنه هستند، تشنه هستند، همه‌ی این‌ها برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه داغ بود، ولی ایشان گفت: سخت‌ترین مصیبت مصیبتِ حضرت علی اکبر علیه السلام است، این موضوع چند دلیل دارد، یکی دلیلِ آن برخوردِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها است… حضرت زینب کبری سلام الله علیها خیلی پرده‌نشین بودند، هرگز خود را در معرضِ دیدِ نامحرمان قرار نمی‌دادند، این حضرت زینب کبری سلام الله علیها که یک عمر هیچ کسی قد و بالای ایشان را ندیده است… ولی همینکه صدای حضرت علی اکبر علیه السلام بلند شد، راوی می‌گوید: دیدم یک بانوی بلندبالا از خیمه بیرون زد، دو دستِ خود را بالای سرِ خویش گذاشت…  در مقابلِ دشمن دوان دوان فریاد می‌زد: «یا ثَمَرَهَ فُؤادَی»… ای وای میوه‌ی دلم… ای وای پسرِ برادرم… گاهی هم می‌فرمودند: «وا اُخَیّا» ای وای برادرم…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

الا لعنت الله علی القوم الظّالمین


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه روم، آیه ۴۱ (ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ)

[۳] سوره مبارکه انفال، آیه ۷۵ (وَالَّذِینَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا مَعَکُمْ فَأُولَٰئِکَ مِنْکُمْ ۚ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ)

[۴] سوره مبارکه اسراء، آیه ۲۳ (وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا)

[۵] سوره مبارکه لقمان، آیه ۱۵ (وَإِنْ جَاهَدَاکَ عَلَىٰ أَنْ تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا ۖ وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا ۖ وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَیَّ ۚ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)

[۶] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۷۱ ، صفحه ۸۴

[۷] جامع السعادات، جلد ٢، صفحه ٢٠٢

[۸] جامع الأخبار، جلد ۱، صفحه ۱۰۶ (قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَنْ رُزِقَ مِنْ أَرْبَعَهِ خِصَالٍ وَاحِداً دَخَلَ اَلْجَنَّهَ بِرِّ اَلْوَالِدَیْنِ أَوْ صِلَهِ اَلرَّحِمِ أَوْ حُسْنِ اَلْجِوَارِ أَوْ حُسْنِ اَلْخُلُقِ.)

[۹] الکافی، جلد ۲، صفحه ۶۶۸ (عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْبَجَلِیِّ عَنْ عُبَیْدِ اَللَّهِ اَلْوَصَّافِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَا آمَنَ بِی مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ جَائِعٌ قَالَ وَ مَا مِنْ أَهْلِ قَرْیَهٍ یَبِیتُ وَ فِیهِمْ جَائِعٌ یَنْظُرُ اَللَّهُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ .)

[۱۰] دلائل الإمامه، جلد ۱، صفحه ۶۵ (أَخْبَرَنَا اَلْقَاضِی أَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ اَلْجِعَابِیُّ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْعَبَّاسِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی مُحَمَّدٍ یَحْیَى بْنِ اَلْمُبَارَکِ اَلْیَزِیدِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا اَلْخَلِیلُ بْنُ أَسَدٍ أَبُو اَلْأَسْوَدِ اَلنُّوشْجَانِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا رُوَیْمُ بْنُ یَزِیدَ اَلْمِنْقَرِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا سَوَّارُ بْنُ مُصْعَبٍ اَلْهَمَدَانِیُّ، عَنْ عَمْرِو بْنِ قَیْسٍ، عَنْ سَلَمَهَ بْنِ کُهَیْلٍ، عَنْ شَقِیقِ بْنِ سَلَمَهَ، عَنِ اِبْنِ مَسْعُودٍ، قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى فَاطِمَهَ (عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ) فَقَالَ: یَا اِبْنَهَ رَسُولِ اَللَّهِ، هَلْ تَرَکَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) عِنْدَکَ شَیْئاً: تُطْرِفِینِیهِ . فَقَالَتْ: یَا جَارِیَهُ، هَاتِ تِلْکَ اَلْحَرِیرَهَ. فَطَلَبَتْهَا فَلَمْ تَجِدْهَا، فَقَالَتْ: وَیْحَکِ اُطْلُبِیهَا، فَإِنَّهَا تَعْدِلُ عِنْدِی حَسَناً وَ حُسَیْناً. فَطَلَبَتْهَا فَإِذَا هِیَ قَدْ قَمَمَتْهَا فِی قُمَامَتِهَا، فَإِذَا فِیهَا: قَالَ مُحَمَّدٌ اَلنَّبِیُّ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): «لَیْسَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَمْ یَأْمَنْ جَارُهُ بَوَائِقَهُ ، وَ مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ فَلاَ یُؤْذِی جَارَهُ، وَ مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْراً أَوْ یَسْکُتْ. إِنَّ اَللَّهَ یُحِبُّ اَلْخَیِّرَ اَلْحَلِیمَ اَلْمُتَعَفِّفَ، وَ یُبْغِضُ اَلْفَاحِشَ اَلضَّنِینَ اَلسَّئَّالَ اَلْمُلْحِفَ. إِنَّ اَلْحَیَاءَ مِنَ اَلْإِیمَانِ وَ اَلْإِیمَانُ فِی اَلْجَنَّهِ، وَ إِنَّ اَلْفُحْشَ مِنَ اَلْبَذَاءِ، وَ اَلْبَذَاءُ فِی اَلنَّارِ» .)