این داستان که در باره ابو الحسن خلعى‏ شاعر و مدیحه سرای خاندان رسالت(ع) است، روایت نقل شده از معصومان(ع) نیست تا درباره سند آن با علم حدیث‌شناسی بحث شود. اما از آن‌جا که علمای بزرگی؛ مانند علامه امینی در «الغدیر» و آقا بزرگ تهرانی در «الذریعه» آن‌را نقل کرده‌اند، اعتماد به صحت آن برای ما توجیه‌پذیرتر خواهد بود. البته نه پذیرش کلیت مبارک بودن وجود امام حسین(ع) و نه صحت برخی از این داستان‌ها به تنهایی دلیلی نخواهد بود که هر ادعایی را در این زمینه بپذیریم.
 

این داستان درباره شاعری به نام ابو الحسن جمال‏ الدّین‏ على بن عبد العزیز بن محمّد خلعى‏ یا خلیعى موصلی(متوفای ۷۵۰ق[۱]) نقل شده است.[۲] محدّث نوری از محمد کاظم هزار جریبی‏ نویسنده کتاب «تحفه المجاور» این داستان را نقل می‌کند، اما به این صورت «انه اشتهر انه کان فی بلد موصل…»؛[۳] یعنی نام شخصی در این داستان برده نمی‌شود، بلکه در بین مردم شهر موصل مشهور است.‏ ‏

ابو الحسن خلعى‏ شاعر و مدیحه سرای خاندان رسالت(ع) است که درباره ایشان اشعار بسیار سروده و آنان را ستایش نموده است. وى در حلّه زندگى می‌کرد و مردى فاضل بود و شعرى روان و ساده دارد.[۴] او از پدر و مادر ناصبى به دنیا آمده بود.[۵]
علامه امینی(ره) در کتاب «الغدیر» این داستان را چنین نقل می‌کند:
قاضى شوشترى در کتاب «مجالس المؤمنین» گفته است و سید ما زنوزى در روضه اول «ریاض الجنه» گوید: مادر ابوالحسن خلعی (که ناصبی بود) نذر کرد که اگر خدا به او پسرى‏ روزى نماید او را به راهزنی کاروان‌های حسینی و کشتن افراد آنها گسیل دارد! هنگامی که این بچه به دنیا آمد و به حد رشد رسید او را براى اداء نذرش فرستاد و چون او به نواحى مسیّب که در نزدیکى کربلا است رسید، در کمین زوّار نشست، اما خواب بر او غلبه کرد و قافله و کاروان زوّار گذشتند و گرد و غبارشان بر سر و روی او ریخت.
 
در همان هنگام این راهزن در خواب دید که قیامت برپا شده و فرمان آمده که او را به آتش اندازند، ولی آتش او را براى آن غبار پاکى که بر او رسیده نمی‌سوزاند، از خواب بیدار شد، در حالی‌که از آن قصد بدش برگشته و همان‌جا توبه کرد و محبّت و ولایت خاندان پاک پیامبر(ص) را به دل گرفت و ترسناک به کربلا و حایر شریف حسینى آمد. می‌گویند در آن وقت دو بیتى سرود که آن‌را شاعر مبتکر حاج مهدى فلوجى (متوفاى ۱۳۵۷ق) تخمیس نمود و آن دو بیت با تخمیسش این است:
أراک بحیرهٍ ملأتکَ رَیناً
و شتَّتک الهوى بیناً فبیناً                         
می‌بینم تو را سرگردان و حیران که تو را شک پُر کرده و هوا و هوس تو را پراکنده و پریشان نمود و تو بین بین قرار گرفته‌اى.
فطب نفساً و قر باللَّه عیناً
إذا شئت النجاه فزر حسیناً           
پس دلت را پاک کن و چشمت را به استعانت از خدا روشن نما و اگر نجات و رستگارى می‌خواهى پس زیارت کن حسین را. [تا آن‌که خدا را با روشنى چشم دیدار کنى].
إذا علم الملائکُ منک عزماً
تروم مزارَه کتبوک رسماً                       
هرگاه فرشتگان اراده جدی تو را برای زیارت او بدانند، نام تو را خواهند نگاشت.
و حُرِّمتِ الجحیمُ علیک حتماً
فإنَّ النارَ لیس تمسُّ جسماً           
و آتش دوزخ حتماً بر تو حرام شود؛ زیرا که آتش لمس نمی‌کند و نمی‌سوزاند جسمى را [که‏ بر او غبار زائرین حسین(ع) باشد].[۶]
وى خوى خود را در دوستى خاندان رسالت پاک و خالص کرد تا به عنایت و الطاف خاصه از طرف اهل بیت عصمت و طهارت(ع) رسید. علامه امینی در ادامه اشعاری را از او در سوگواری امام حسین(ع) و دیگر یاران آن‌حضرت و نیز ائمه دیگر نقل کرده است.[۷]

داستانی که بدان اشاره شد، روایتی نقل شده از معصومان(ع) نیست تا درباره سند آن با علم حدیث‌شناسی بحث شود، اما درباره این‌گونه داستان‌های نقل شده در مسیر زیارت امام حسین(ع)، باید به نکاتی توجه داشت:
یک. زیارت امام حسین(ع)، اگر با آداب و شروط آن انجام شود، کیمیایى است که جان آدمى و زندگى او را متحوّل می‌سازد. و آثار و برکات بسیارى دارد، از جمله این‌که فرشتگان الهى، براى زائر امام حسین(ع)، احترام ویژه‌اى قائل‌اند و وى، مشمول دعاى اهل بیت(ع) و فرشتگان است.[۸]

دو. از آن‌جایی که حضرت حسین بن علی(ع)، یک امام است و امامان(ع) به لحاظ مقام امامت، منشأ خیرات، برکات و آثار بسیاری – حتی برای دشمنان قابل هدایت- هستند؛ آن‌حضرت نیز از آثار و برکات بی‌شماری برخوردار است. و این آثار و برکات و عنایات دائمی است، نه این‌که مخصوص زمان و یا شخص خاصی باشد؛ از این‌رو؛ علاوه بر این‌که عنایات امام حسین(ع) به‌طور خاص از امامان بعدی نقل شده، در برخی کتاب‌های تاریخی متقدم و متأخر نیز داستانهایی از این وقایع ثبت شده که نمی‌توان همه آنها را انکار کرد.

سه. با توجه به این‌که داستان مورد بحث را علمای بزرگی –مانند علامه امینی در «الغدیر» و آقا بزرگ تهرانی در «الذریعه»[۹]نقل کرده‌اند، اعتماد به صحت آن برای ما توجیه‌پذیرتر خواهد بود.

چهار. البته نه پذیرش کلیت مبارک بودن وجود امام حسین(ع) و نه صحت برخی از این داستان‌ها به تنهایی دلیلی نخواهد بود که هر ادعایی را در این زمینه بپذیریم.

 

منبع: اسلام کوئست


پی نوشت ها

[۱]. امین عاملی‏، سید محسن، أعیان الشیعه، ج ‏۸، ص ۲۶۳، بیروت، دار التعارف‏، ۱۴۰۶ق؛ آقا بزرگ تهرانی‏، محمد محسن، الذریعه إلی تصانیف الشیعه، ج ‏۹، ص ۳۰۱، قم، اسماعیلیان‏، ۱۴۰۸ق.

[۲]. امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب‏، ج ‏۶، ص ۲۳، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه‏، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.

[۳]. محدّث نوری، میرزا حسین، دار السلام فی ما یتعلق بالرؤیا و المنام‏، ج ۲، ص ۱۶۷- ۱۶۹، بیروت، دار البلاغه، چاپ دوم، ۱۴۲۷ق.   

[۴]. ر.ک: أعیان ‏الشیعه، ج ‏۸، ص ۲۶۳؛ محمد زاده، مرضیه‏، دانشنامه‏ شعر عاشورایى، ج ‏۱، ص ۳۴۷، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى سازمان چاپ و انتشارات‏، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.

[۵]. الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب‏، ج ‏۶، ص ۲۳

[۶]. همان.

[۷]. ر.ک: همان، ص ۲۴ – ۲۸.

[۸]. ابن قولویه در کتاب کامل الزیارات مجموعه روایاتى از ائمه اطهار(ع) درباره ثواب و فضیلت زیارت امام حسین(ع) نقل کرده است؛ ر.ک: ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق، مصحح، امینی، عبد الحسین، ص ۱۱۶ – ۱۸۹، نجف اشرف، دار المرتضویه، چاپ اول، ۱۳۵۶ش.

[۹]. عبارت در «الذریعه» تنها به‌طور اشاره است: «و حکى قصه نذر والدته لسلب الزوار و ما رآه فی المنام فصار من شعراء أهل البیت(ع)»؛ الذریعه إلی تصانیف الشیعه، ج ‏۹، ص ۳۰۱.