تقدیم به پیشگاه با کرامت جان جانان امید عالمیان پناه بی پناهان امید ما طبیب ما امام منتظر ولی الله الاعظم صلوات هدیه بفرمایید

اللهم صلی علی محمد و آل محمد

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

«قولی الحمد الله رب العالمین والصلاه والسلام علی اشرف الخلائق عبده و رسوله  امین وحیه و مبلغ رسالاته طبیبنا و خطبینا حبیبنا ابا لقاسم محمد و آل معصومین سیما مولانا کهف حصین و غیاث مضطر مستکین و مرجع الحاربین علم اهدی و نور الابصار ورا بقیه الله بالعالمین ارواحنا الفداه و العجل الفرجه ورزقنا الله صحبته و نصرته و دعاءه و الرضاءه و رفعته و خدمته و استشهاد بین یدیه والعن العداءهم الجمعین»

به فکر درندگان باشیم

«أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُم»المائده؛۱۰۵_ اى اهل ایمان، شما (ایمان) خود را محکم نگاه دارید

 پروردگار متعال عالم، دنیا را کلاس تربیت مقرر فرموده است. بشر آمده است که برای خودش شکل و شمایل معنوی بسازد. در بدو تولد، بشر صورت خاصی ندارد. این بدن ابزاری است که تا دم مرگ، ما را همراهی می کند. اما از آنجا به بعد این زیر خاک می ماند و می پوسد، تبدیل به خاک می شود و چیزی از این بدن نمی ماند. ما چه کسی هستیم؟ چه شکل و شمایلی داریم؟ کجا هستیم؟ با چه کسی هستیم؟. اگر کسی به فکر باشد، باید در این جا برای خودش یک فکری بکند که چگونه می تواند از دست درندگان که انسان را به شکل خودش در می آورد نجات پیدا کند. قوه غضبیه انسان شکل درندگان را دارد. قوه غذائیه انسان یعنی تغذیه انسان، شکم انسان [شکل درندگان را دارد] .

بازخورد اعمال انسان  

اگر کسی تابع شکم بود در طول زندگی، فقط به امور رفاهی فکر می کرد، تمام همتش تأمین معیشت، برای گذران زندگی بوده که گرسنه نماند، بهترین غذاها را بخورد، بچرد و سرمست خوردنی ها و آشامیدنی ها باشد [زندگی او مانند حیوان می شد]. (۵) وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام [در رابطه با این افراد] فرمودند که این ها مانند بهائم هستند. ِ« هَمُّهَا عَلَفُهَا» نهج البلاغه (للصبحی صالح)  ص ۴۱۸ . یعنی تمام همت چارپایان علفشان است. آن ها فقط به آخورشان فکر می کنند. فکر دیگر حیوانات را ندارند. اگر کسی محور زندگیش خورد و خوراک باشد و همتی جز آن نداشته باشد، صورت باطنی که برای خودش درست می کند یک صورت حیوانی است. اگر شخصی تابع شهوات جنسی باشد این به صورت حیوانات خاص دیگری که در این امر شهره اند تبدیل می شود.

انسان صفاتی دارد، کشش هایی دارد که دنیوی است ولی مشابهتی با حیواناتی که ما سراغ داریم ندارد. این ها [یی که دارای این صفات هستند] به صورت دیو در می آیند، به صورت شیاطین در می آیند. رنگی که انسان می گیرد، به اعتبار آن همت، آن قصد و انگیزه ای که انسان را به کار وادار می کند است. آن ها برای انسان شکل و شمایل باطنی درست می کنند.

أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ

در میان شکل و شمایلی که انسان باید دنبال آن باشد که خودش را مطابق آن بسازد،  که خودش را اشرف بسازد باید ببیند که وجود نازنین پیامبر صلی الله علیه و آله چه آدرسی داده اند. ما کدام خط را بگیریم؟ کدام راه را برویم تا دل ما به دل پیغمبر صلی الله علیه و آله جوش بخورد تا جان ما که یک قطره است به دریای جان پیغمبر صلی الله علیه و آله که اقیانوس بیکران است، اتصال پیدا کند و این وجود ناقابل ما به وجود سراسر جود و کرم پیغمبر ما با ریسمان ها و سیم های باطنی مرتبط بشود.

در این جهت قرآن دارد «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیرا» الاحزاب؛۲۱_ البته شما را به رسول خدا (چه در صبر و مقاومت با دشمن و چه دیگر اوصاف و افعال نیکو) اقتدایى نیکوست، براى آن کس که به (ثواب) خدا و روز قیامت امیدوار باشد و یاد خدا بسیار کند. [انسان باید به پیغمبر صلی الله علیه و آله] تأسی بکند. صفات وجود نازنین پیامبر صلی الله علیه و آله همان قرآن است. از بعضی همسران پیغمبر صلی الله علیه و آله پرسیدند که پیغمبر صلی الله علیه و آله را برای ما وصف کنید تا ما با بیان شما تابلویی در سیمای پیغمبر صلی الله علیه و آله برای خودمان ترسیم کنیم. او جواب داد: «کان خلقه القرآن» شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید ج‏۶  ص ۳۴۰.  یعنی خُلق پیغمبر صلی الله علیه و آله همان قرآن است.

قرآن هر چه را تشویق کرده است [در پیغمبر صلی الله علیه و آله  وجود دارد مانند] ایمان، عشق به خدا، صبر، شکر، حلم، یقین، ایثار، انفاق و اطعام همه این اموری که از زیبایی های صفات انسانی در قرآن به شمار آمده و قرآن از ما خواسته است که ما خودمان را به آن صفات متصل کنیم، یا افعالی که خداوند متعال از ما خواسته مثل نماز، روزه، زکات [که انجام دهیم]. این ها ظاهر زیبایی هستند که خدا به بندگانش داده است، همه می بینند [که] آدم نماز می خواند، حج می رود، در جهاد حضور پیدا می کند، زکات مالش را می پردازد. این ها کارهای قشنگی هست و زندگی انسان را، این طور کارها زیبا می کند،(۱۰) [با این کارها زندگی انسان] قیمت پیدا می کند. اگر کسی در صفات باطنی هم صفتی داشته باشد که خدا دارد [ این صفت زندگی را خدایی می کند ] خدا عفو است، خدا غفور است، کریم است، قادر است، علیم است، رئوف است، ستار است، رزاق است. این صفات را ما باید در وجود خودمان تحصیل بکنیم.

بروز صفات نیک تمرین می خواهد

این ها اکتسابی است. کسی از رحم مادر این ها را با خودش نیاورده است. اگر کسی وراثتی هم دارای صفات حسنه باشد تا تمرین نکند، بروز نمی کند. مثلا اگرپدر شجاع و رزمنده و شهادت طلب بوده ولی بچه رزمی ندیده، جبهه ای ندیده، تشویقی نشده [باشد؛ این صفات در پسر] بروز و ظهور نمی کند.

حتی اگر هم پدرش حاتم طایی بوده سخاوت داشته ولی این پسر از روزی که به دنیا آمده یک مشت آدم تنگ نظر دورش را گرفته باشد [این صفات ظهور نمی کند]. اساساً [این پسر از روز اول] تمرین کمک به مستمندان را نکرده است و با این که آن سخاوت در خمیره وجودش است ولی زمینه بروز پیدا نمی کند.

برای کشف صفات الهی مهندس لازم است

تمام صفات الهیه که صفات عالی انسانی است به صورت دفینه ها در وجود او نهفته است. مهندس می خواهد این صفات را شناسایی کند و ابزار لازم را برای استخراج و برای استحصال آن [آماده کند]. همان گونه که نفت ماده خامی است و مهندس می آید با دستگاه هایی آن را کشف می کند، بعد استخراج می کند بعد، استحصال می کند [وجود انسان نیز چنین است]. مهندس از یک ماده نفتی گاهی دویست نوع جنس به بازار عرضه می کند. صفات انسانی نیز این طور است. باید این ها را استحصال کرد، حد و مرز هر صفت خوبی را شناسایی کرد.

در موقع تزاحم خوبی ها یا تزاحم بدی ها، [آن ها را جدا کرد]. باب تزاحم در اصول یکی از مباحث جدی است که اگر دو صفت خوب در تعارض با یکدیگر قرار گرفتند و یا انسان مجبور شد یکی از دو کار حرام را انجام بدهد، [کدام را انجام بدهد]. مثلا خطری بود که آدم برای رهایی از آن باید  یکی از دو کار حرام را انجام دهد تا از خطر رها شود. آیا کدام یک از دو کار حرامی که خدا در مقام ضرورت اجازه داده، آدم باید مرتکب شود؟. این [یعنی] باب تزاحم است.

این ها کارشناس می خواهد، مهندس می خواهد تا این که انسان را در مقام تربیت زیر نظر بگیرد و با نسخه های پی در پی او را تست بکند و به تدریج بالا ببرد و به جایی برسد که [به قول شاعر] رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند

صداقت شیوه ی پیغمبری است

وجود پیغمبر خدا و امامان ما در بعضی از روایات برای قرب ما به وجود اقدس خود ، صفات برجسته را یا کارهایی که خیلی نقش دارد در نجات انسان، در عاقبت به خیری انسان، این ها را برای ما در نسخه های مختلف بازگو کردند تا حواس ما جمع باشد.  در یک روایت پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است: «اشبهکم بی یوم القیامه» [یافت نشده در منبع]  یعنی شبیه ترین شما روز قیامت به من کسانی هستند که این پنج چیز را رعایت کنند: یکی از آن ها راستگویی است. پیامبر ما آن چنان در صداقت و راستی و درستی در میان اعراب جاهلی شهره شده بود که [همه حرف او را قبول داشتند]. هنگامی که وحی بر قلب نازنینش نازل شد (۱۵) و سه سال بعد از حضور وحی، پیامبر صلی الله علیه و آله مأمور شدند که دعوتشان را علنی کنند، ایشان انجمنی تشکیل دادند،  قوم و خویش های خودشان را دعوت کردند و با اعجازی، با ران گوسفند این همه جمعیت را سیر کردند و هنوز هم غذا تمام نشده بود. این معجزه را همه دیدند و بعضی گفتند که سِحر شده است با این که سِحر واقعیت خارجی ندارد.

مع ذلک وجود پیامبر صلی الله علیه و آله در آن جمع به این ها فرمودند: آیا تاکنون از ما دروغی شنیده اید؟ گفتند: نه هیچ کسی از شما دروغ نشنیده است. فرمودند: اگر من به شما بگویم پشت این کوه درنده ای کمین کرده است آیا شما احتمال می دهید که من اغراق بگویم، خلاف بگویم؟ گفتند: نه. بعد حضرت فرمودند: تاکنون که دروغ نگفته ام و دروغ نمی گویم به شما می گویم همان طوری که می خوابید می میرید، همان گونه که بیدار می شوید، زنده می شوید. یک جهان دیگری پس این جهان است، یک عالم دیگری است. بعد از مرگ حیاتی دارید بگوید لااله الا الله تا به فلاح برسید تا زندگی اخروی شما به مشکل بر نخورد.  لذا این صداقت هم رسم پیغمبر صلی الله علیه و آله بود و هم این گفتار صادقانه شیوه پیغمبر صلی الله علیه و آله بود. ایشان صداقت داشت و زبانش همیشه راستگو بود. حضرت فرمودند: اولین امری که شما امت را روز قیامت مشابه من می کند و شکل و شمایلی همانند شکل و شمایل زیبای من در باطن شما ایجاد می کند و با آن محشور می شوید، صداقت است. « إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلَا تَکْذِبُوا» الأمالی( للصدوق) النص ۹۰   المجلس العشرون یعنی وقتی که حرف می زنید دروغ نگویید. این قدم اول است.  

محمد امین

قدم دوم فرمودند: « إِذَا اوتُمِنْتُمْ فَلَا تَخُونُوا» همان. وجود نازنین پیامبر صلی الله علیه و آله در امانت داری به قدری مشهور بود که در میان آن محیط منحط آلوده به همه خلاف ها و همه رذائل اخلاقی صفتی که اعراب به پیغمبر صلی الله علیه و آله داده بودند [محمد امین بود]. [ آن ها ایشان را] محمد امین نامگذاری کرده بودند. لذا پیامبر دومین چیزی که ما را به خودش مشابه می کند و روز قیامت آن زیبایی در وجود ما تجلی می کند را امانت داری [معرفی می کند].

از جمله ی صفات انبیا…

سوم فرمودند: «وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلَا تُخْلِفُوا» همان. این وفای به عهد، خوش قولی، این که آدم به امضای خود اعتبار قائل بشود، به قرارهای خود احترام بگذارد، زیر قول خود نزند، اگر به کسی وعده داده است که برود تخلف نکند، مردم را منتظر نگذارد [این از جمله ی سیره ی انبیا علیهم السلام است]. مثلا اگر گفته است فلان روز جنس حاضر است مقید باشد که همان وقتی که به مردم گفته، همان وقت جنس را به او بدهد. این خلف وعده از امور بسیار قبیح شمرده شده در مکتب ما است و وفای به عهد و خوش قولی از برجستگی صفات پیامبر صلی الله علیه و آله است.

معجزه ی اخلاق نیکو

چهارمین صفت، خوش اخلاقی است. حضرت فرمود: ْ «أَحْسَنَ‏ خُلُقَه» بحار الأنوار  ج‏۱۳ ص  ۴۲۰   باب ۱۸ قصص لقمان و حکمه …..  ص : ۴۰۸‏. یعنی کسی که خلقش ، برخوردش و ارتباطاتش را با مردم زیبا و جمیل ارائه بکند [همانند پیغمبران علیهم السّلام است]. با مردم خشونت کردن، (۲۰) کج خلقی کردن، کم حوصلگی نشان دادن، با صورت گرفته برخورد کردن، این خلاف روش پیامبر صلّی الله علیه و آله بوده و خلاف شرح صدر و باطن وسیع نبیِّ مکرّم بوده. معجزات پیامبر ما از حد بیرون است.  قرآن کریم تابلویی که از سیمای پیامبر صلّی الله علیه و آله ، از پیشانی پیامبر صلّی الله علیه و آله به جامعه بشری معرفی کرده « إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ» القلم؛۴_ و در حقیقت تو به نیکو خلقى عظیم آراسته‏اى. است.  این خوش اخلاقی اعجاز می کند. آن مقدار که وجود پیامبرما با خوش اخلاقی دل ها را شکار کرده، هرگز با جنگ و ذوالفقار این قدر هدایت حاصل نشده است.

حضرت فرمود: «إِنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ‏ بِأَمْوَالِکُمْ‏ فَسَعُوهُمْ بِأَخْلَاقِکُم‏» الأمالی( للصدوق) النص  ۱۲ المجلس الثالث. یعنی شما که همه را با مال نمی توانید راضی کنید. مال شما این قدر نیست که شما همه ی را ارضا کنید اما اخلاق سرمایه ای است که هر چه هزینه کنید تمام نمی شود. مایه ای هم که ندارد. می توانید با همه خوش اخلاقی کنید. چرا این چیزی که برای شما هزینه ندارد [را انجام نمی دهید]، چرا با بداخلاقی برای خودتان هزینه درست می کنید؟ دشمن درست می کنید، برای خودتان جنگ می سازید. این درگیری ها، این پرونده سازی ها، این جراحت ها [را درست می کنید] گاهی قتل نفس ها، گاهی تهمت ها، گاهی جنگ های طایفه ای، صنفی، با بداخلاقی مختصر[ ی شروع شده وبعد] آتشی به پا شده است، بعد هم دیگر نشده است مهار بشود؟. خوش اخلاقی را، عصبانی نشدن را، تمرین بکنیم این آتش غضب را مهار بکنیم و آزاد نگذاریم تا این آتش غضب به همه جا سرایت بکند.

نعت الهی را نقمت ندانید

نکته بعدی، مردم داری است. حضرت فرمود: « َ أَقْرَبُکُمْ‏ مِنَ النَّاسِ» الزهد النص ۲۸   ۳ باب حسن الخلق و الرفق و الغضب کسانی که روحیه جمعی دارند، از مردم فراری نیستند، خوشحال می شوند کسی با آن ها ارتباط برقرار کند [چنین کسانی دارای اخلاق انبیا هستند]. اگر کسی نیازی دارد به ما مراجعه کند، این را برای خودمان بلا تلقی نکنیم. وجود مقدس حضرت سالار شهیدان اباعبداللّه الحسین علیه السّلام فرمودند که «إِنَّ حَوَائِجَ‏ النَّاسِ‏ إِلَیْکُمْ‏ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْکُم»‏ بحار الانوار ج‏۷۱ ص ۳۱۸  باب ۲۰ قضاء حاجه المؤمنین و السعی فیها و توقیرهم و إدخال السرور علیهم و إکرامهم و ألطافهم و تفریج کربهم و الاهتمام بأمورهم …..  ص : ۲۸۳٫  اگر دیدید مردم به شما امید دارند و در گرفتاری هایشان به شما روی می آورند، این را نقمت ندانید، این را بلا ندانید. این برای شما از نعمت های خداست که شما آبرو پیدا کردید، وجاهت پیدا کردید، مردم شما را تکیه گاه خودشان می دانند، در مشکلات خود احساس می کنند در دل شما باز است، در رحمت شما باز است می توانید مشکل مردم را حلّ کنید یا اگر هم نتوانستید لا اقل می توانید راهنمایی کنید. انسان می تواند با گرفتارها هم دردی بکند، می تواند مشکل مردم را حل بکند خوشابحال آن کسی که قضای حاجت مردم را برطرف می کند.

ارزش گره گشایی از کار مردم

امام صادق علیه السّلام فرمودند: کسی یک حاجت از حوائج مؤمنین را برآورده کند، خداوند برای او طوافی و طوافی و طوافی و طوافی تا ۱۰ بار [فرمودند طوافی]. آن وقت وجود مقدس امام صادق علیه السّلام ارزش طواف را بیان فرمودند و گفتند: کسی که یک طواف کامل دور خانه خدا انجام می دهد، خدا برای او ششصد حسنه مکتوب می کند. ششصد درجه از درجات، او را بالا می برد. ششصد گناه از او را می بخشد، ششصد حاجت او را روا می دارد. آن وقت برآوردن حاجت مؤمن، باز کردن گره از کار مومن، برابر با ۱۰ طواف برای انسان [که آن طواف در آخرت برای انسان] ذخیره می شود.(۲۵)  لذا با مردم بودن، درد مردم را مطلع بودند، به فکر رفع مشکلات مردم بودن، جزو عبادت های برجسته است.

ثوابی بالاتر از زیارت امام حسین علیه السلام

مرحوم آقامیرزا حسین نوری اعلی الله مقامه استاد مرحوم شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیه است و شاگرد میرزای شیرازی رحمه الله علیه است. بعضی ها می گویند نفس ملاحسین قلی همدانی رحمه الله علیه هم به مرحوم حاج میرزا حسین نوری اعلی الله مقامه خورده است. حاج شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیه ایشان را خاتم المحدثین نامیدن؛ بعضی ها به ایشان مجلسی چهارم می گویند. [ایشان] خیلی به دریای روایات و احادیث پیامبر و اهل بیت علیهم السّلام اشراف داشته است. ایشان تمام عمر خود را به دریا زده و جواهرات روایات را جمع آوری کرده است. ایشان می گوید که من در مجموعه روایاتی که در مستحبات به دست آوردم، دیدم هیچ مستحبی در میان مستحبات به حدّ زیارت ابی عبدالله الحسین علیه السّلام نمی رسد. هیچ عبادتی مثل زیارت قبر شریف امام حسین علیه السّلام نیست اما _ایشان این اما را بعد می گویند_ اما کمک به یک انسان افتاده، باز کردن گره یک مؤمن، ثوابش از زیارت امام حسین علیه السّلام بیشتر است.

ما چیزهایی دم دستمان است که قدرشان را نمی دانیم، خیال می کنیم که [حالا] اگر کسی کربلا رفت خوشابحالش؛ اما اگر کربلا نرفت کاری برایش نیست که خداوند به او ثواب کربلا یا بالاتر از کربلا را بدهد. ثواب هایی که خدا برای زیارت سیدالشهدا علیه السّلام نوشته است در حدِّ عقل ما نیست. محیّرالعقول است. این طور نیست که ما بتوانیم ثواب امام حسین علیه السّلام را ارزیابی کنیم  تا بدانیم خدا به زائر امام حسین علیه السّلام چه می دهد.

زمینه اشتغال جوانان

 [مومن باید] قربه الی الله به مردم خدمت بکند. آدم درد مردم را بشناسد و در مقام درمان دردها باشد. خصوصاً این جوان های سرگردان این جوان هایی که واقعاً در اثر بیکاری حیران و سرگردان هستند، بار سنگین پدر بیچاره شدند. خانواده آن ها منتظر بودند که این فرزند جوان بشود عصای دست آن ها بشود، رونق خانواده اش بشود [اما] حالا با بیکاری باید هزینه جوان را  نیز بدهند. برای ایجاد تولید، ایجاد کار، [باید برنامه ریزی کنیم]. [باید برای] اشتغال [آن هم] نه اشتغال اداری که همه را ببریم پشت میز، حقوق بگیر دولت و بیت المالش بکنیم [و] دولت را مدام چاق بکنیم تا ورم کند و از پا بیفتد، نتواند خودش را بکشد. این هنر نیست. دولت مردان باید برای رضای خدا کسانی را که قدرت ایجاد کارگاه های تولیدی دارند، می توانند کشاورزی را رونق بدهند، می توانند کارخانه ای، مرکزی [را ایجاد کنند] که آن مرکز ضروریات جامعه را برطرف بکند. دولت باید تسهیلات در اختیار مردمی که می توانند این کار را بکنند قرار دهد. باید تشویق بکند، باید استعداد یابی کند، نه این که نورچشمی ها بروند [ و این تهسیلات را] بگیرند و دیگران که استعدادی، زمینه ای، اختراعی و ابتکاری دارند این ها دستشان به جایی نرسند.

خواسته ی شهدا

امروز شهدا مطالباتشان از نظامی که امانتدار خون شهیدان است و از مردمی که سر سفره امنیتی نشستند که شهیدان به قیمت خونشان این امنیت را به ما داده اند [همین ایجاد کار است]، امروز ما با استقلالی که داریم، خودمان برای خودمان سرنوشت مان را رقم می زنیم. هیچ کشوری در برابر دنیای سلطه، در برابر کشورهای غربی استقلال ندارد. این عربستان را می بینید ، این کشورهای منطقه را می بینید که این ها دربست در اختیار دنیای غرب هستند. این پادشاهان نمی توانند هیچ کاری را بدون دستور آن ها انجام دهند، کار کوچکی حتی برای خودشان یا بیرون انجام بدهند. اما کشور شما در برابر زورگویان قدرتمند عالم، الحمد الله  قدرتی شده است(۳۰) استقلالی دارید که خودتان انتخاب می کنید، خودتان سرنوشت خودتان را رقم می زنید. شما سر سفره این استقلال، این آزادی، این نعمت های الهی که زیر پرچم ولایت نیابت حضرت حجّت ارواحنا فداه، عالِم متصل به خدا، عالِم عارف در راس جامعه است [زندگی می کنید] و شهدا به اعتماد آن عالِم خون [خود] را دادند، دیدند نائب امام زمان ارواحنا فداه امضا می کند و همچنین در این بازار می شود خونی داد  که هدر نرود [آن وقت خون خود را اهدا کردند]، حالا که ما به اینجا رسیده ایم، باید مسئولین امر برای جوان های ما که بتوانند ازدواج کنند وگناه کاهش پیدا کند [فکری کنند]، گناه کار به دست آدم می دهد، گناه بی برکتی می آورد، گناه جنگ می آورد، گناه فروپاشی می آورد.

این دنیای غرب که این همه تبلیغات انجام داد و مدت ها دنیا را گول زد، حالا دیدید که از درون پوسید؟ عاقبت گناه و ظلم و فساد و انحصار طلبی و ظلم به عامه مردم همین امور است.

زیباترین کار دنیا

یکی دیگر از صفاتی که وجود نازنین پیامبر ما آن را داشت، مصداق این آیه کریمه است که می فرماید: «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنی‏ مِنَ الْمُسْلِمینَ» فصلت؛۳۳_ در جهان از آن کس که (چون پیغمبران) خلق را به سوى خدا خواند و نیکوکار گردید و گفت که من از تسلیم شوندگان خدایم کدام کس بهتر و نیکو گفتارتر است؟. در میان کارهای قشنگ، کارهای پر جاذبه در دنیا، کدام کار، کدام حرف، کدام سخن، زیباتر از سخن متصل کردن سیم دل به خدای دل است؟ همه ی ما باید کاری کنیم که دل های رمیده را با خدا آشنا کنیم. خدا  به حضرت داوود علیه السّلام فرمود: «یا داوود فلان ترد ؟۳۲:۰۸ خیر لک مما طلعت علیه شمس و لک ولاه»یافت نشده در منبع ۳۲:۱۸؟« فَلَأَنْ تَرُدَّ آبِقاً عَنْ بَابِی أَوْ ضَالًّا عَنْ فِنَائِی، أَفْضَلُ لَکَ مِنْ‏ عِبَادَهِ مِأَهِ سَنَه» یافت شده در منبع خداوند فرمود: ای داوود؛ اگر بتوانی یک عبد گریزپایی را به سوی مولایش برگردانی فلان ترد آبِقاً عَنْ بَابِی یا یک بنده ای که پا به فرار گذاشته است و از مولای خودش تمرد کرده، فرار کرده و الان آواره است، بتوانی آن برده را به مولای خودش برگردانی «او رادا عن فنائک» یا کسی که در بارگاه من بوده و حالا از این دایره خارج شده است و نمی آید به ما سر بزند، بتوانی این بنده ی را به من برگردانی، این آشنای قبلی من را با من آشتی بدهی، برای تو ثوابی است که از عبادت یک سال بیشتر است.

در واقع «خیر لک من عباده» صد سال« ماه سنه»، یعنی  کسی صد سال روزها روزه بگیرد، شب ها نماز شب بخواند، در میدان جنگ مشغول مجاهده شود، [برابر است با کسی] که  بتواند یک انسانی را که دارد جهنمی می شود، یک انسانی که دارد فاسد می شود، یک انسانی که دارد آدم کش می شود، دارد گروهکی می شود، دارد منحرف می شود، دارد به دزدی کشیده می شود، دارد به قاچاقچی گری کشیده می شود، نجات دهد. [برابر است با کسی که] دست این یک نفر را بتواند به کانون نور بند کند، او را احیاء کند، فقر را از او بگیرد تا این دشمن فقر، او را به جهنم نکشد، به قاچاقچی شدن نکشد، به خود فروشی نکشد، به خال کوبی و آدم کشی [نکشد تا کسانی بیایند و به او] پول بدهند و او برود یک نفر را بکشد. این ها منشأش فقر است. ای داوود اگر بتوانی زمینه ای فراهم کنی تا این ها به بارگاه من رفت و آمد کنند؛ این ها که فراری هستند بیایند [در آغوش من] که آغوش رحمت من برایشان باز است، برای تو از صد سال عبادت  بهتر است.

ادب، گوهر چشم نواز

چون مسئله دلبری، شکار دل ها، اشتغال سالم، اخلاق درست، ایجاد امانت، ایجاد صداقت، ایجاد اخلاق خوب و ایجاد مردم داری از آن کارهای برجسته ای است که آدم شکل و شمایل پیامبر صلّی الله علیه و آله را پیدا می کند از این جهت یکی از ویژگی ها که در مبلغین، در منبری ها، در مسجدی ها، در مسجدبان ها، در امام جماعت ها مطلوب است،(۳۵) در کنار اخلاق خوب، سیمای خوب است، چهره نورانی است. لذا فرموده اند که «مؤمن ُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِه»‏ الکافی ج‏۲  ص ۲۲۶    باب المؤمن و علاماته و صفاته. یعنی این لبخند زیباست، دل آدم را نرم می کند، اخم زشت است، ایجاد کدورت می کند. ادب زیباست. امیر المؤمنین علیه السلام می فرمایند: «لا زینه کالأدب»‏ غرر الحکم و درر الکلم  ص  ۷۶۸ . شما لباس خوب می پوشید، عطر می زنید، پول زیاد می دهید تا شما را زیبا اصلاح کنند، چرا؟ چون می خواهید جلب توجه کنید. اگر می خواهید جلب توجه کنید ادب، ادب.

ادب همه را به سمت شما دارای گرایش می کند. آدم با ادب می تواند همه را دوست خود قرار بدهد. این ادب بالاترین آرایش است، آراستگی است. جوان با ادب، زن با ادب، دختر با ادب این ها گل های بی خار جامعه اند. آن که انسان زیبا را از چشم می اندازد، بد دهنی است، تکبّر است، ژست گرفتن در برابر بزرگترهاست. اگر انسان بهترین لباس و عطر و موقعیت ظاهری را داشته باشد ولی ادب نداشته باشد، به کسی احترام نمی گذارد، اکرام نمی کند، به راحتی تحقیر می کند، به راحتی سرزنش می کند، به راحتی زخم زبان می زند و دلی را می شکند.  این ضد آن جاذبه ای است که انسان دنبالش بوده است، با این کارها انسان ایجاد نفرت می کند و مردم را از او فراری می شوند.

مصعب سفیر اسلام

وقتی مردم مدینه با رسول اکرم صلّی الله علیه و آله بیعت کردند، از رسول الله صلّی الله علیه و آله خواستند که یک مبلِّغ بفرستد تا هم جوانان قرآن یاد بگیرند و هم این که در سایه تبلیغات او تربیت شوند، مسلمان شوند چراکه زمینه ی مدینه زمینه خوبی بود تا همه گرایش به اسلام پیدا کنند. در میان یارانی که نبیّ مکرّم اسلام در آن موقع داشت، یک جوانی قد بلند ، زیبا و خوش اخلاق به نام مصعب پسر عمیر بود. عمیر و خانواده اش مشرک بودند. مصعب از اوّلین گروه جوان هایی بود که عاشق پیامبر صلّی الله علیه و آله شد، عاشق اخلاق پیامبر صلّی الله علیه و آله شد، عاشق شخصیّت و منش او شد. پیامبر صلّی الله علیه و آله او را جذب کرد و آمد نزد پیامبر صلّی الله علیه و آله تربیت و مسلمان شد. حالا مدینه که اولین پایگاه دینی است و برای همیشه عالم نقطه خیزش حکومت اسلامی است، نقطه ی تشکل اقتدار اسلامی است، آن جا حکومت تشکیل شده است، آن جا سیاست برقرار شده است، آن جا برای نسل های بعد، کانون های فرهنگی پیش بینی شده است، [می خواهد مبلغ داشته باشد].

اولین سفیری که پیامبر صلّی الله علیه و آله انتخاب کردند یک جوانی بود که هم خوش سیما بود و هم خوش اخلاق. این جوان پدر و مادرش متمکن بودند و قبل از اسلام در زمانی که مشرک بود مادرش طاقت نداشت که لباس نسبتاً زبری بر تن او باشد. همیشه لباس های ابریشم به تن او می کردند، لباس های زیبا به تن او می کردند. روزی وجود نازنین پیامبرخدا نگاهی به مصعب کردند و دیدند که مصعب یک پوستین چروکیده ای را به خودش کشیده تا پوششی برای او باشد. پیامبر صلّی الله علیه و آله گریه اش گرفت. فرمود: این جوان قبل از اسلام، چه نعمتی داشت، در چه ناز و نعمتی بود، حالا پدر و مادرش به جرم اسلام از او دل بریده اند، هیچ کمکی نمی کنند و این وضع را دارد. اما وجود نازنین پیامبر خدا لباس را برای جذب کردن دل ها کافی نمی بیند بلکه این اخلاق [را تاثیر گذار در جامعه می داند]

حسنت باتفاق ملاحت جهان گرفت                                       آری به اتفاق جهان می توان گرفت.

این است که وجود نازنین پیامبر خدا هر دو جهت را در وجود خودش جمع کرده است. امامان ما نیز، هم اخلاق زیبا داشتند هم سیمای زیبا داشتند.

مهربانی امام زمان ارواحنا فداه

وجود مقدس امام زمان ما که ایشان بناست تشریف بیاورند [دارای اخلاق نیکو هستند]. شاید تو مجالس یک مقدار در مورد وجود نازنین آقای ما بی انصافی می شود.(۴۰) می گویند قرار است همه کفار را از دم شمشیر بگذارنند. امام زمان ارواحنافداه می آیند میکروب ها را رد می کنند و بدن جامعه را سالم می سازند. امام زمان ارواحنافداه طبیب است، امام زمان ارواحنافداه امید است، امام زمان ارواحنافداه مهربان است، امام زمان ارواحنافداه مهربانیش به شیعیان و دوستانش در این حد است که وجود نازنین امام زمان ارواحنافداه برخی از کفار را مهلت می دهند تا نسل این کافر ها و بعد از آن ها خیانت و جنایت بکنند برای این که ده نسل بعد بناست یک شیعه ای از این ها به وجود بیاید. همه ی این گرفتاری و خون جگر ها را امام زمان ارواحنافداه تحمل می کند تا آدم هایی که قرار است آدم بشوند، آن ها بیایند. این مهربانی حضرت است.

شجاعت امام حسین علیه السلام نظیر نداشت

در جنگ صفین یا در جنگ کربلا اشخاصی که توجه داشتند، می دیدند که خیلی ها جلوی شمشیر حضرت امیر المومنین علیه السّلام قرار می گرفتند، ولی ایشان نمی کشتند. وجود مقدّس امام حسین علیه السّلام نیز همین طور بود. در آن وقتی که خودش را به دریای سپاه زد یک تنه کاری کرد که در تاریخ می گویند، شجاعت حضرت امیر المومنین علیه السّلام را نیز تحت تأثیر قرار داد. خواجه نصیر الدین طوسی اعلی الله مقامه شریف در آن صلوات جامعی که برای آقا جان ما حضرت حجّت ارواحنافداه سروده است [گفته]: «اللهم صل و سلم علی صاحب دعوته نبویه و الصوله حیدریه و العصمه فاطمیه و الحلم الحسنیه و الشجاعه الحسینیه» یافت نشده در منبع این شجاعت امام حسین علیه السّلام در یک شرایطی بود که فقط در امام حسین علیه السّلام دیده شد. امیر المومنین علیه السّلام خیلی ضرب شصت نشان داد، قلعه خیبر را  فتح کرده و کفار و لشکرها را طومار کرده است ولی هیچ وقت تشنه نبوده، گرسنه نبوده، هیچ وقت داغ دیده نبوده، هیچ وقت زن و بچه اش توی دشمن نبوده است. امام حسین علیه السّلام با این شرایط آن شجاعت را نشان داد.

بهترین خلائق

وجود نازنین حضرات ائمه معصومین علیهم السّلام، هم زیبایی های اخلاقی و هم جمال ظاهری داشتند و این [زیبایی و جلال] برای این بوده است که خدا بشر را این قدر دوست دارد که می خواهد شکارچی هایی را بفرستد تا دل بندگان خود را شکار کند. در میان همه خلائق آن کسی که اخلاقش تابلو بود و آن کسی که سیما، قد و بالا، خال، چینش دندان ها و چشم و ابرو و تمام اندام ها و اعضا و جوارحش متناسب ترین و زیباترین وجه را داشت، وجود نازنین حضرت خاتم صلّی الله علیه و آله بود. بیانش سحرانگیز بود. وقتی حرف می زد، دل را آب می کرد، ایثار، احسان، عدل و همه چیز ایشان نمره اوّل بود.

اشبه الناس …

بعد از پیامبر صلّی الله علیه و آله چند نفر هستند که خیلی شبیه پیامبر صلّی الله علیه و آله هستند هم از نظر اخلاقی و هم از نظر سیما. اول حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها است بی بی عالم خیلی به پیامبر صلّی الله علیه و آله شبیه بود. وجود نازنین امیرالمؤمنین علیه السّلام می گفتند: جلال و ابهتی که در حضرت زهرا سلام الله علیها بود، من را به یاد پیامبر صلّی الله علیه و آله می اندازد. وقتی حضرت فاطمه سلام الله علیها راه می رفت، همه به یاد پیامبر صلّی الله علیه و آله می افتادند.« مِشْیَتَهَا مِشْیَهُ رَسُولِ‏ اللَّه‏» الأمالی النص ۵۹۵ المجلس السابع و الثمانون. بعد از حضرت زهرا سلام الله علیها گفته شده است که اشبه الناس حضرت علی اکبر علیه السّلام بود.  شب هشتم محرم در سراسر کشورهای اسلامی صاحب دلان سر سفره این آقا زاده هستند که هم کرمش زیاد است، سخاوتش زیاد است، رحمش زیاد است، جوانمردیش زیاد است و هم دارای کرامت های بی نظیری است هم جاذبه اخلاقی حضرت علی اکبر علیه السّلام خیلی بالا بود و هم [ظواهر جسمانی ایشان بی نظیر بود] چه قد و بالایی چه چشم و ابرویی. خیلی زیبا سخن می گفت.

روضه…

وقتی ابی عبدالله علیه السّلام آمد جلو خیمه ایستاد با دست خودش علی اکبر خودش را کفن کرد، آمد به سوی میدان، در میان عرب رسم است اگر زنی مصیبت ببیند دو دستش را روی سرش می گذارد و فریاد می کشد اما اگر مردی مصیبت دیده باشد دستش را زیر چانه می گذارد و…