«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اللَّهِ، یَا نورَ الله وَ یَا سَفِینَهَ النَّجَاهِ سَیِّدی مُولای أَغثنَا وَ لا تُهلِکنَا».

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمین وَ الصّلَاهُ عَلَی خاتَمِ المُرسَلین طَبِیبِ نُفوسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِین أَرْوَاحُنَا وَ أرواحُ مَن سِوَاهُ فِدَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏ إلی یَومِ الدّینِ».

نگه داشتن از حرام و گناه و راه یافتن به بهشت

طی روایتی که از برادر و پسر عموی نازنین حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام)، وجود نازنین رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شد این بود که اگر کسی در ماه مبارک رمضان نفس خود را از حرام نگه دارد…

انواع حرام

ما یک حرام جوارحی داریم و یک حرام جوانحی داریم. حرام جوانحی را اعضای بدن ما انجام می‌دهند. پناه به خدا می‌بریم. اعضا و جوارحی که خدا به ما داده پاک به ما داده و اگر ما این را پاک نگه داریم خدای متعال از ما قدردانی می‌کند و اگر آن را ناپاک نگه داریم و آن را آلوده کنیم خود این اعضا و جوارح از ما شکایت می‌کنند.

گناهان جوارحی

یکی از علمای صاحب باطن و سالک ما، مرحوم آیت الله آقا شیخ محمّد کوهستانی بود بنده توفیق داشتم و ایشان را زیارت کرده بودم. ایشان از شاگردان مرحوم آیت حق، جمال السّالکین آقا میرزا علی قاضی بود -داستان‌ها زیاد دارد. ایشان را بعد از وفات، یکی از اهل الله در عالم برزخ دیده بود و گفته بود: شما آن‌جا چه وضعی دارید؟ جواب داده بود: خدا حکومت یک ایالت در عالم برزخ را به من داده است. گفته بودند: برای چه عملی؟ گفته بود: برای این‌که هیچ عضوی از اعضای من شاکی من نبود، من با هیچ عضوی از اعضای بدن خود گناه انجام نداده بودم، هر امانتی که خدا به من داده بود را خراب نکردم و آن را پاک به خدا تحویل دادم و خدا هم از من رضایت پیدا کرد.

مرحوم حاج آقا رحیم ارباب، شاگرد مرحوم شاگرد جهانگیر خان قشقایی، هم حکیم بود، هم عارف بود، هم فقیه بود. چشم ایشان نابینا شده بود. بعضی از مؤمنین خواستند به او دلداری بدهند، گفتند: حالا خدا چشم را از تو گرفته از جهتی به شما عنایت کرده است که شما دیگر با این چشم گناه نمی‌کنید. گفته بود: تا زمانی که من چشم داشتم یک بار هم با آن نامحرم را ندیدم. این شخص انسانی است که حواسش جمع است، امانتدار خوبی برای پروردگار منّان است. این جزء گناهان جوارحی است.

گناهان جوانحی

گناهان جوانحی دو بخش هستند: ۱-‌ رذائل حسد، تکبّر، حقد یعنی کینه‌توزی- این مسائل را روی حساب عرض می‌کنم، چون شب قدر را در پیش داریم، اگر این حجاب‌ها را رفع نکنیم، اگر این بیماری‌ها را معالجه نکنیم و با وضع آلوده به استقبال شب قدر برویم از فیوضات شب قدر محروم می‌شویم و بدبخت کسی است که در شب قدر اصلاح نشود و بخشیده نشود.

حقد یکی از بیماری‌های اخلاقی است

یکی به این معنا حسّاسیت داشته باشیم که این صفات شیطانی که ما را بیچاره می‌کنم، در همین شب جمعه و در همین مجلس، کنار همین امامزاده به باطن خود نگاهی کنیم. اگر کینه‌ی فامیلی در دل شما است آن را بیرون کنید ولو به شما بدی کرده باشد امّا کینه‌ی آن را در دل خود نگه ندارید. کینه‌توزی از نظر اخلاقی حقد نامیده می‌شود. حقد جزء بیماری‌های اخلاقی است. کینه‌ی مؤمن مسلمانی را در دل خود نگه ندارید. اگر با کسی قهر هستید و بیش از سه روز قهر شما طول کشیده است بدانید اعمال شما را خنثی می‌کند، جلوی قبولی عمل را می‌گیرد «لَا هِجْرَهَ فَوْقَ ثَلَاثٍ»[۲] هیچ مسلمانی حق ندارد بیش از سه روز با مسلمان دیگر قهر باشد. اگر پسر تو باشد، پسر عموی تو باشد، خاله یا عمّه‌ی تو باشد، بد یا خوب، با او قهر نباش، با او ارتباط اخلاقی برقرار کن.

برای تشخیص حسد در وجود خود، نگاهی به خود بینداز ببین اگر فامیل تو صاحبخانه شده است، اگر صاحب منصب شده است، اگر ماشین خریده است، اگر جایی رفتید و به او احترام گذاشتند، اگر شما ناراحت شدید معلوم می‌شود که حسد دارید. حسد بیماری عادی نیست «الْحَسَدَ یَأْکُلُ الْإِیمَانَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ»[۳] آن‌طور که آتش هیزم خشک را می‌خورد حسد ایمان را از بین می‌برد. شما یک کنده‌ی بزرگ را در آتش می‌گذارید، فردا که به آن سر می‌زنید هیچ اثری از کنده نمانده و تبدیل به خاکستر شده است. حسد در باطن آتشی است که هر قدر ایمان شما بزرگ شده باشد و گسترش پیدا کرده باشد حسد آن را می‌خورد و نمی‌گذارد ایمان باقی بماند، به خدا پناه ببرید.

علائم تکبّر و اثرات آن در دنیا

وقتی وارد مکانی می‌شوی، دوست داری دیگران به تو سلام کنند. می‌گویی: من به او سلام کنم؟! این تکبّر است، خودت را بشکن. سبقت در سلام داشته باشید. وجود نازنین خاتم انبیاء محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اوّلین منشور اخلاقی که در ورود به مدینه به مسلمان‌ها اعلان فرمودند این چند مورد بود: ۱- «أَفْشُوا السَّلَامَ»[۴] سلام را منتشر کنید، همه اهل سلام باشید. فرمود: بخیل کسی است که از سلام کردن بخل می‌روزد. این سلام کردن هزینه ندارد چرا بخیل هستی؟ بخیل دشمن خدا است، بخیل از نعمت‌ها و رحمت الهی محروم می‌شود. بخل مراتب دارد، یک درجه‌ی آن سلام نکردن است. به فرزند خود سلام بگو، به همسر خود سلام بگو، به برادر کوچکتر خود سلام بگو، به شاگرد خود سلام بگو، پیغمبر تو (صلّی الله علیه و آله و سلّم) این کار را انجام داده است. بزرگی به همین است، بزرگی به تکبّر نیست، توقّع سلام نداشته باشید. وقتی وارد مجلس می‌شوید توقّع نداشته باشید بالای مجلس به شما جای بدهند، هر جایی که خالی بود همان‌جا بنشینید. اگر دیدید هر جا می‌روید توقّع دارید که شما را بالا ببرند یا سلام کردن به اشخاص برای شما سخت است و منتظر هستید آن‌ها اوّل به شما سلام بگویند یا کسی دیر به استقبال تو آمد و تو رنجیدی معلوم می‌شود تکبّر داری. این تکبّر خطرناک است.

اثرات تکبّر در آخرت

«تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً»[۵] فرمود این خانه‌ی آخرت مخصوص کسانی است و ما آن را مخصوص کسانی قرار دادیم که دو چیز را از خود دور کرده باشند؛ یکی خود بزرگ‌بینی است. کسانی که قدرت‌طلب هستند، استعلا دارند می‌خواهند بزرگتر و بالاتر از دیگران باشند در آخرت خانه‌ای ندارند «لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ» وای به حال سیاسیونی که برای رسیدن به منصب همه را از بین می‌برند و می‌خواهند تنها خودشان باشند. ما هم در حدّ خود، هر کسی در حدّ خود می‌تواند تکبّر را اعمال کند.

دوم کسانی هستند که به دنبال فساد هستند، چه فساد اخلاقی، چه فساد مالی، چه فساد سیاسی، چه فساد فرهنگی. کسانی که دنبال فساد هستند در آخرت خانه ندارند. کسانی که خود بزرگ‌بین و متکبّر هستند هم در آخرت خانه ندارند.

معرفی جایگاه و پاره‌ای از خدمات خواجه نصیر الدّین طوسی

ما باید در ماه مبارک رمضان این رذائل را کنار بگذاریم. یک گناه باطنی دیگر را هم باید به عنوان گناه جوانحی معرفی کرد و آن هم گرایش‌ها و تمایلات است. باید مراقب این‌گونه از گناه هم باشیم. مرحوم خواجه نصیر الدّین طوسی -رضوان و سلام خدا بر خواجه نصیر الدّین طوسی باشد- یک انسان عارف بود، حکیم بود، فقیه بود، ریاضیدان بود، اخترشناس بود و در عین حال سیاستمدار بود. وقتی مغول‌ها حمله کردند خواجه نصیر الدّین طوسی آن‌ها را اهلی کرد و بر آن‌ها مسلّط شد و مرام تشیّع را در ایران به وسیله‌ی همین پادشاهان مغول توسعه داد. وزیر آن‌ها شد و مبنای تشیّع را در ایران بنیان گذاشت. خواجه نصیر الدّین طوسی انسان بسیار بزرگی است. خواجه نصیر الدّین طوسی خودساخته است، نابغه است و جزء کسانی است که امروزه در دنیای علم جایگاه دارد. می‌دانید که اوّلین آپولویی که به ماه رفت و آن‌جا پیاده شد، دانشمندان آن منطقه را به نام خواجه نصیر الدّین طوسی نامگذاری کردند؛ یعنی حتّی دانشمندان خارجی قدر خواجه را بیش از ما می‌دانند و او را بیش از ما می‌شناسند. خواجه نصیر الدّین طوسی اوّلین رصدخانه را در مراغه ایجاد کرد. آن روز در دنیا هیچ خبری از رصدخانه و رصد اجرام کیهانی نبود، این دانشمند بود که افتخار ما است و دنیای غرب این علوم را از ما گرفته است. پادشاهان بی‌کفایت ما دانشمندان خود را مورد بی‌مهری قرار دادند آن‌ها گرفتند.

وصف پل صراط

خواجه نصیر الدّین طوسی می‌فرماید: این‌که در روایت دارد پل صراط «أَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ وَ أَحَدُّ مِنَ السَّیْفِ»[۶] پل صراط از شمشیر تیز، تیزتر و از مو باریکتر است و ما باید از روی آن عبور کنیم. چه کسی می‌تواند عبور کند؟ کسی که پل تقوا را اینجا زده و اگر این‌جا در آتش نیفتادی آن‌جا هم در آتش نمی‌افتی. بعد می‌گوییم این پل صراط که عبور از آن این‌قدر سخت است این آیه پل صراط را مشخّص کرده است. فرموده است: «وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ»[۷] نه تنها ظلم نکنید، نه تنها در خدمت ظالم نباشید بلکه تمایل اندک به ظالم نداشته باشید. کسی که به آمریکا تمایل داشته باشد که بعضی از مسئولین ما خیلی تمایل دارند که به سمت آمریکا بروند. آن‌ها را خدا و رازق خود می‌دانند، گرگ درنده را گوسفند می‌بینند، خیلی در اشتباه هستند. خدای متعال در قرآن فرموده است کسانی را که میل اندکی به ظالم داشته باشند میل نه خود ظلم- اگر یک ظالم را مختصری دوست داشته باشید موجب این می‌شود که «فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ» گرفتار آتش جهنّم می‌شوید، حق ندارید در باطن خود ظالمی را دوست داشته باشید. به همین دلیل حالت ما در مورد غاصبین حقوق ائمّه (علیهم السّلام) همواره حالت انزجار و برائت است. ما همیشه نسبت به ظالمین کربلا برائت داریم، نسبت به کسانی که آدم‌کش هستند برائت داریم و از هر ظالمی هم بیزار هستیم. بیزاری از ظالم جزء وظایف اخلاقی ما است. بنابراین کسی که خودش گناه نمی‌کند، ولی گناهکار یا گناه را دوست دارد، حتّی گناه را انجام نداده ولی به آن میل دارد، میل هم جزء گناهان است. آدم باید میل به گناه و گناهکار نداشته باشد. این سه مرحله بود.

مهار نفس و رغبت را به دست خود بگیرید

وجود نازنین کشّاف حقایق، امام صادق (علیه الصّلاه و السّلام) فرمودند: «مَنْ مَلَکَ نَفْسَهُ إِذَا رَغِبَ»[۸] کسی که خود را کنترل کند وقتی که به گناه میل پیدا می‌کند، رغبت پیدا می‌کند، لذّت می‌برد که به طرف نامحرم برود، لذّت می‌برد که معامله‌ی ربایی کند یا دروغی بگوید که جنس او را بهتر بخرند. «إِذَا رَغِبَ» یکی در مورد رغبت و میل است که برای انسان پیش می‌آید غذای حرام، زن حرام، میل حرام، حرف حرام، دروغ… این‌ها همه حرام است، وقتی که انسان رغبت به انجام آن پیدا می‌کند بعد عمل می‌آید. می‌گوید: «إِذَا رَغِبَ» وقتی که رغبت و میل پیدا می‌کنید جلوی کار را بگیرید، همین که متوجّه شدید کار به آن سمت کشیده می‌شود فوراً با عامل ایمان جلوی آن ایستادگی کند. به محض این‌که میل پیدا کردید بگویید «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ»، «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» خدایا به تو پناه می‌برم. اگر میل شما برانگیخته شد جلوی آن را بگیرید نگذارید به عمل برسد.

«وَ إِذَا رَهِبَ»[۹] اگر یک آدم خاصّی است و از او ملاحظه داری و می‌ترسی از ترس خود می‌خواهی تسلیم او بشوی و باج بپردازی یا آبروی کسی را ببری، برای کسی گزارش بدهی، به خاطر ترس می‌خواهی غیبت کسی را بگویی. می‌گوید اگر ترس آمد می‌بینید این ترس شما را وادار می‌کند که به خاطر یک آدم ظالم خود را در نگاه او خوب نشان دهید و علیه کسی حرف بزنید، این کار را انجام ندهید. وقتی ترسیدی آن ترس را در جان خود نگه دار و بگو مهم نیست که قرار است چه بشود. از خدا که بالاتر است چرا از او می‌ترسی؟ از خدا بترس. وقتی که رعب و ملاحظه‌ی ظالم برای تو پیش آمد خدا را در نظر بگیر و گناه نکن، با آبروی مردم بازی نکن. حرف بی‌مورد نزن، برای کسی دردسر درست نکن.

«وَ إِذَا اشْتَهَى» وقتی شهوت پیدا می‌کند، «وَ إِذَا اشْتَهَى» وقتی اشتها پیدا می‌کنید. ماه رمضان است، یک دختر نه ساله است، روزه گرفته و روز هم طولانی است و به او فشار زیادی آمده است و می‌خواهد روزه‌ی خود را باز کند ولی خوش به حال او که نمی‌خورد. اشتها دارد، میل او بسیار شدید شده است، گرسنگی به شدّت به او فشار آورده و غذا هم در دسترس او است و هیچ کسی هم آن‌جا نیست، مادر او نیست امّا خود را کنترل می‌کند؛ خوش به سعادت او.

کنترل غضب

«وَ إِذَا غَضِبَ» یک مورد هم در هنگام عصبانیت است. وقتی عصبانی شدیم عصبانیت غلیان خون در باطن است. می‌گویند خون چشم او را گرفته است. به خدا پناه می‌بریم، وقتی آدم عصبی شد اگر عصبیت خود را مدیریّت نکند گاهی در اثر عصبیت چوبی بلند می‌کند و بر سر کسی می‌زند و آدمی را می‌کشد و با یک عصبانیت قاتل می‌شود. نمی‌خواست، ولی عصبانی شد و خون جلوی چشم او را گرفت و سر از قتل در آورد. یا این‌که کسی را از لحاظ نخاعی ناقص کرد. من مادری را می‌شناسم که دختر خود زد و ضربه به نقطه‌ی حسّاسی از بدن او اصابت کرد و تا آخر عمر او را فلج کرد و همیشه حسرت می‌خورد. این نتیجه‌ی یک عصبانیت بود.

انسان باید هنگام غضب مراقب باشد. مخصوصاً خانم‌ها که زود عصبانی می‌شوند و داد می‌کشند و زود اظهار نظر می‌کنند، این خیلی خطرناک است. هنر این است که وقتی انسان عصبانی شد خود را کنترل کند، فریاد نکشد و خود را کنترل کند.

کنترل هیجان در زمان خوشحالی

«وَ إِذَا رَضِیَ» وقتی انسان از چیزی خشنود و هیجانی می‌شود مبادا به خاطر هیجانی شدن تمام دارایی خود را از دست بدهی. حالا یک دوست صمیمی داری و تمام اسرار خود را به او می‌گویی چون او را دوست داری ولی غافل از این هستی که ممکن است مشکلی بین شما پیش بیاید و او دشمن تو بشود و همه جا برای تو پرونده درست کند. هنر این است که انسان اگر چیزی را دوست دارد او را هیجانی نکند و عقل او را محجوب نکند و با عقل با دیگران دوستی کند. فرمود: «أَحْبِبْ حَبِیبَکَ هَوْناً مَا … وَ أَبْغِضْ بَغِیضَکَ هَوْناً مَا»[۱۰] این فرمایش امیر المؤمنین (علیه السّلام) است. فرمود: دوست خود را طوری دوست بدار که گویا یک روز دشمن تو است. اگر بنا است کسی در سال‌های بعد دشمن تو بشود چطور با احتیاط با او رفت و آمد می‌کنی؟ حالا در مورد دوستان بسیار صمیمی خود هم همان احتیاط را داشته باش.

رعایت شرایط احتیاط در زمان دوستی و دشمنی

«وَ أَبْغِضْ بَغِیضَکَ هَوْناً مَا» اگر با کسی هم دشمن شدی همه‌ی پل‌ها را پشت سر خود خراب نکن، تا فردا که ممکن است با او آشتی کنی از او خجالت نکشی، ممکن است به او احتیاج پیدا کنی. لذا تمام پل‌های پشت سر خود را خراب نکن، اگر با کسی دشمنی پیدا کردی ملاحظه کن، ظلم نکن، از حد بیرون نباش، همه‌ی حرمت‌ها را از بین نبر، زیرا امروز فردا هم دارد.

عاقبت کنترل امیال نفسانی

اگر انسان همیشه این‌طور باشد که عاقبت هر کاری را بسنجد هیچ وقت گرفتاری پیدا نمی‌کند. امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: اگر کسی خود را کنترل کند موقع رغبت، موقع رهبت، موقع عصبانیت و موقعی که از چیزی خوشش می‌آید اگر بتواند در مواقع حسّاس خود را کنترل کند چه نتیجه‌ای می‌گیرد؟ حضرت صادق تضمین می‌کند «حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَى النَّارِ»[۱۱] خدا بدن او را بر آتش حرام می‌کند، بیمه می‌شود، نه در آتش برزخ می‌سوزد و نه در آتش جهنّم و قیامت و بیمه می‌شود. حیف نیست انسان خود را بیمه نکند.

ارزش و قدر شب قدر

اگر بنا داریم خود را بیمه کنیم چه روزهایی بهتر از این روزها؟ دو شب دیگر شب قدر است. ببینیم ما در این دو روز چطور می‌توانیم به خود آمادگی بدهیم که از فیوضات شب قدر بی‌بهره نمانیم.

به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند               که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی

امیدوارم خداوند متعال به شما توفیق بدهد چون فردا شب شب نوزدهم است. شب قدر، شب ارزش است این‌که می‌گویند قدر فلان شخص را بدان یعنی یک قیمت و ارزشی دارد، قدر او را بدان، اعتبار او را بفهم. شب قدر شبی است که انسان بی‌ارزش هم می‌تواند ارزش پیدا کند و کاری انجام دهد و آن‌قدر متحوّل بشود که خدا خریدار او باشد. خدا انسان‌های کافر و ظالم و فاسق را نمی‌خرد، دیگر خدا به او کاری ندارد و او را رها کرده است.

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ»[۱۲] طرف معامله‌ی خدا انسان مؤمن است. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا»[۱۳] قرآن کریم می‌گوید: ای مؤمن. زبان تو می‌گوید من مؤمن هستم، می‌گوید «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ (صلّی الله علیه و آله و سلّم)» ایمان قولی و ذهنی را در زندگی خود پیاده کن؛ چشم و زبان و گوش و دست و پای تو ایمان داشته باشد، اگر با اعضای بدن خود گناه انجام ندادی معلوم می‌شود که ایمان داری ولی ادّعا داری و گناه هم انجام می‌دهی، این چه ایمانی است؟ ایمان خیلی کم رمق است و برای تو نمی‌ماند. اگر مؤمن بودی قدر پیدا می‌کنی. شب قدر، شب ارزش است، آن شب اعتبار پیدا می‌کنی و خدا خریدار تو می‌شود و حرف تو را هم می‌خرد. بعضی افراد هستند که حرفشان هیچ ارزشی ندارد ولی بعضی افراد هستند که حرفشان اعتبار دارد و همه جا برای حرف او ارزش قائل هستند. اگر می‌خواهی خدا برای خود تو و حرف و عمل تو ارزش قائل باشد باید ایمان خود را کامل کنی.

شب قدر یعنی شب تقدیر، شب سرنوشت است، عادی نیست. قرار است سرنوشت یک ساله‌ی تو را معیّن کنند مبادا خدای نخواسته کاری انجام دادی که مولای ما صاحب الزّمان وقتی پرونده‌ها را نگاه می‌کند و می‌خواهد سرنوشت‌ها را به اذن الله بنویسد تو مورد قبول او نباشی و برای تو بلا و زندان و داغ جوان و بی‌آبرویی بنویسد، چرا؟ چون شبی است که تقدیر انسان را می‌نویسند. بگذار برای تو کربلا بنویسد، مکّه بنویسد، خوشبختی دخترت و نور چشم بودن پسرت را بنویسد، شب سرنوشت است، شب عادی که نیست، این شب را جدّی بگیر، یک شب که بیشتر نیست، در همین یک شب همه‌ی امور را تعیین می‌کنند. کاری انجام بده که برای تو تقدیر خوبی بنویسند، برای تو خوب قلم بزنند. مبادا خدای نخواسته آن شب غافل باشیم و سعادت و نجات و آرامش و آسایش و بی‌نیازی از نامرد برای ما ننویسند. امنیتی که داریم را بیمه کنیم الآن همه جا ناامن است امّا الآن کشور شما امنیت دارد. بگذارید یک سال بعد هم سرنوشت شما زندگی در یک کشور امن و امان باشد.

 


[۱]– سوره‌ی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– الکافی، ج ۲، ص ۳۴۴٫

[۳]– همان، ص ۳۰۶٫

[۴]– همان، ص ۶۴۵٫

[۵]– سوره‌ی قصص، آیه ۸۳٫

[۶]– الکافی، ج ۸، ص ۳۱۲٫

[۷]– سوره‌ی هود، آیه ۱۱۳٫

[۸]– من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۴۰۰٫

[۹]– همان.

[۱۰]– نهج البلاغه، ص ۵۲۲٫

[۱۱]– من لا یحضره الففیه، ج ۴، ص ۴۰۰٫

[۱۲]– سوره‌ی توبه، آیه ۱۱۱٫

[۱۳]– سوره‌ی نساء، آیه ۱۳۶٫