سوال: آیا اسلام با شمشیر خلیفه دوم به ایران آمد؟

 

پاسخ: شیوه رسول خدا صلی الله و آله وسلم برای گسترش اسلام، از راه تبلیغ بود نه شمشیر و لشکر کشی. خلفای غاصب بعد از رحلت پیغمبر صلی الله و آله وسلم لشکرهایی را به کشورهای اطراف اعزام می داشتند و این گونه مطرح می کردند که یا مسلمان شوید که ما از شما عبور می کنیم و به سراغ دیگران می رویم تا آنها را به اسلام دعوت کنیم، یا اگر مسلمان نمی شوید بر دین خود باقی باشید. مثلاً مسیحی  یا یهودی اگر چه با یهودی ها مواجهه نشدند و زردشتی ها هم همان مجوسی که در قرآن ذکر شده تلقی کردند و به آنها میگفتند که می توانید بر دین خود باشید ما از شما عبور می کنیم و به سراغ دیگران می رویم به شرط اینکه سلطه ما را بپذیرید و به ما جزیه بدهید، اما اگر این را هم نپذیرید با شما وارد جنگ می شویم.

 

خلیفه دوم به ایران اینگونه حمله ور شد. لشگری فرستاد، البته وقتی فرماندهان و مقامات ایرانی پیشنهاد اسلام آوردن را نپذیرفتند و جزیه هم ندادند، وارد جنگ شدند و با چندین جنگ، موفق شدند دولت ساسانی را از میان بردارند. اما به این معنا نبود که با شمشیر مسلمان شده اند.

 

تا قرن سوم هجری هنوز بسیاری از مردم در ایران زردتشتی بودند و مسلمان  نشده بودند.  اینگونه نبود که با فتح ایران همه (حالا یا با ترس یا با میل) مسلمان شده باشند. خیر، فشاری برای مسلمان کردن مردم وارد نشد و همان طور که عرض کردم زمان برد تا اینکه همه ی مردم ایران و یا به تعبیری بهتر، اکثریت قاطع مردم ایران اسلام را با میل و رغبت بپذیرند.

 

اما ما معتقدیم که اگر اسلام بعد از  رحلت پیغمبر صلی الله و آله وسلم مورد خیانت قرار نمی گرفت و امیرالمومنین علیه السلام بعد از رسول خدا صلی الله و آله وسلم روی کار می آمد، آن حضرت قطعاً به این شیوه دنبال نشر اسلام نبود، بلکه همانگونه که در زمان پیغمبر صلی الله و آله وسلم سابقه داشت که امیرالمؤمنین علیه السلام شش ماه در یمن حضور داشت و با تبلیغ و با بیان خود مردم عرب یمن را تماماً به اسلام دعوت کرد و آنها مسلمان شدند با همان روش و بدون کمترین هزینه ای ایران و روم و مناطق دیگر زیر سیطره اسلام در می آمدند.

 

دلیل اینکه می گوییم امیرالمؤمنین علیه السلام یا اهل بیت علیهم السلام با چنین روش هایی موافق نبودند، آن است که وقتی خود حضرت به خلافت رسیدند، این فتوحات را متوقف کردند و از دلایل مهمی که مردم آن دوره که عادت کرده بودند به روش خلفای پیشین، با امیرالمؤمنین علیه السلام سر ناسازگاری داشتند همین بود که امیرالمؤمنین علیه السلام این فتوحات را متوقف کرده و منافع مادی آنها به خطر افتاده بود.

 

بعد از صلح امام حسن علیه السلام، معاویه که بر اوضاع و احوال‌ مسلط شد، می بینیم که او چون از خواست مردم مطلع بود، می دانست که خواسته ی این مردم منحرف شده بعد پیغمبر چگونه است، فوراً فتوحات را از سر گرفت و لذا مردم زمانه چون با این فتوحات، منابع‌ مالیشان تأمین می شد کاملاً با او همراه شدند و یار اش کردند.