امام جعفر صادق علیه السلام ویژگی‌هایی دارند که مهم‌ترین امتیازِ خدادادیِ امام صادق علیه السلام نشرِ علم است، برایِ پدرِ بزرگوارِ ایشان حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرصتِ مناسبی پیش آمد، درگیریِ بنی عباس و بنی امیّه برای این‌ها فرصتی بود و از این فرصت حداکثرِ استفاده را کردند. امام باقر علیه السلام سفره‌ی علم را باز و تربیتِ علما را آغاز کردند، و فرزندِ ایشان امام جعفر صادق علیه السلام این کار را تکمیل کردند، و حوزه‌ی دایری را تشکیل دادند. امام صادق علیه السلام علاوه بر دانشمندانی در فقاهت، در تفسیر، در کلام، که همانندِ أبان بن تَغلِب، محمد بن مسلم، زراره، مُفَضَّل بن عمر، آلِ أعیَن و … که همه اولیاء الهی بودند، چهار هزار دانشمند را پرچمدارِ علم در تاریخِ بشر ساختند و امام صادق علیه السلام این‌ها را در بُعدِ معنویّت، معرفت و توحید به قلّه رساندند، و در جبهه‌ی علم هم این‌ها را پرچمدارِ فقاهت قرار دادند.

 

علاوه بر شاگردانی از این دست، شاگردانی مانندِ مُفَضَّل بن عمر که یک متکلّم است، به اصطلاحِ امروزی‌ها یک تئوریسیَن است، اهلِ مناظره است، کسی به پایِ او نمی‌رسد، یا اینکه امام صادق علیه السلام مؤمنِ طاق را آنچنان برجسته نمود که اَحَدی حریفِ او نبود، در برابرِ انحرافات و منحرفین شمشیرِ دین بود، زبانِ گویا داشت، هوشِ بالا داشت، معلوماتِ کافی داشت، لذا با همه‌ی مخالفینِ اسلامِ ناب، با هر درجه‌ای از علم که داشتند، قدرتِ مقابله با مؤمنِ طاق را نداشتند، یا جنابِ هشام بن حکم که جوانی بود، ولی وجودِ مقدس امام صادق علیه السلام از نظرِ محتوا و از نظرِ فنِّ مناظره آنچنان برجستگی به او داده بودند که هرکجا می‌رفت، با پیروزی بر‌می‌گشت. داستانِ مناظره‌ی او با عمرو بن عبید که عالِمِ بزرگِ بصره بود ولی امامت را قبول نداشت و در جمعِ شاگردانِ زیادِ او در برابرِ مکتبِ امامت سخن می‌گفت، این طلبه‌ی جوان در شکلِ یک انسانِ ناشناخته واردِ محفلِ علمیِ او شد، و با سوالاتِ دقیقی که از او کرد، او را محکوم کرد و مسئله‌ی امامت را مانندِ آفتاب روشن کرد، عمرو بن عبید در برابرِ او زانو زد و فهمید که این از رشحاتِ دریایِ علمِ امام صادق علیه السلام اخذ کرده است. امام جعفر صادق علیه السلام مراجعِ تقلیدی تربیت کرده بودند، به أبان بن تَغلِب فرموده بودند دوست دارم امثالِ تو در مسجد بنشینند و فتوا بدهند، یا محمد بن مسلم در کوفه نائبِ امام صادق علیه السلام بود ولی برجستگیِ او آن اندازه بود که وقتی ابوحنیفه و دیگران در برابرِ سوالاتی که از آن‌ها می‌شد کم می‌آوردند، با واسطه و یا بلاواسطه از خرمنِ علمِ محمد بن مسلم استفاده می‌کردند.

 

محمد بن مسلم، ابو بصیر، ابوالبختری، أبان بن تَغلِب، آلِ زراره، آلِ أعیَن و… امروز هم زنده هستند، فقهای ما سرِ سفره‌ی احادیثِ این‌ها نشسته‌اند و با مراجعه به روایاتی که از این بزرگان به یادگار مانده است، موضوعات را با احکامِ الهی تطبیق می‌دهند و استنباط می‌کنند و فتوا می‌دهند، حوزه‌هایِ علمیه‌ی ما، مراجعِ بزرگوارِ ما، پرچمدارِ نهضتِ خونینِ ما امامِ راحلِ ما، و نگهبانِ نهضت و ادامه دهنده‌ی نهضت فقیه بزرگوار، رهبرِ عالیقدرِ ما، همه سرِ سفره‌ی شاگردانِ امام صادق علیه السلام نشسته‌اند و بهره‌هایِ لازم را منطبقِ با زمان می‌برند. علاوه بر شاگردانِ فراوانی که هم در بُعدِ علومِ باطنی و هم در بُعدِ علومِ ظاهری و هم در فقه و رشته‌هایِ مختلف، در اخترشناسی، در ریاضیات و در علومِ مختلف، وجودِ مبارک امام صادق علیه السلام دانشمند تربیت کردند، که حتی با رفتنِ خودشان، آثارِ آن‌ها باقی ماند، آنها مانندِ چشمه هستند، چشمه‌هایِ غیرقابلِ نفاد هستند، همیشه می‌جوشند و هیچ وقت خشک نمی‌شوند، تشنگانِ علم طیِّ قرن‌ها سرِ سفره‌ی شاگردانِ امام صادق علیه السلام و کنارِ برکه‌ی آبِ علمِ این‌ها نشسته‌اند، هم خود سیراب شدند و هم نیازهایِ جامعه را پاسخ می‌دهند.