این شهید غلام حسین عیدیان بود که طلسم مرگ و زندگی را با شهامت خود شکست. او با فریاد الله اکبر، خود را به روی میدان مین انداخت. مینی در زیر بدنش منفجر شد، امّا هنوز به شهادت نرسیده بود، شجاعانه و بیپروا در حالی که سراسر بدنش خونی بود، بلند شد و کمی آن طرفتر بار دیگر خود را به روی مینها انداخت. او چیزی حدود پانزده متر را با تن خویش پاکسازی کرد و اینک نوبت دومین نفر بود. اوّلین شهید علیرضا عنایت زارع بود که میخواست در مقابل فرشتگان الهی عظمت انسان را به نمایش بگذارد و بیشک او و عیدیان اگر دوست داشتند از هیکلی بزرگ و قدی بلند بهرهمند باشند، برای استفاده در چنین روزی بود که با هر قسمت از بدن خود مینی را منفجر کنند. او نیز مثل عیدیان خود را به روی مینها انداخت. اگر چه چند مین در زیر بدنش منفجر شد، امّا توانایی آن را نداشت که مثل عیدیان برخیزد و دوباره خود را پرت کند و به همین خاطر روی آنها آنقدر غلت خورد که به شهادت رسید.
هر متر پیشروی به طرف تسخیر دژ، پیروزیای برای رزمندگان اسلام بود و دشمن که خوب این را میدانست، گیج و مبهوت از صحنهی شهادتطلبی رزمندگان، حریصانه باران گلوله و آتش را همچنان بر سر ما میبارید.
آفرینش، تمام فرشتگان را به تماشا آورده بود و رقص مرگ بر روی میدان مین همچنان ادامه داشت.
سومین شهید اسماعیل شاهینزاده بود که صحنههایی همانند آن دو شهید آفرید و رفت.
رسم خوبان ۲۲ – شوق شهادت، ص ۱۹ و ۲۰٫ / همین نصف روز، ص ۱۸٫
پاسخ دهید