«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ شَفیعِ ذُنوبِنا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهَ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقنَا اللهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِم أَجْمَعِینَ».

برنامه ریزی خدا برای آفرینش عالم

به محضر مبارک شما عزیزان در شب‌های گذشته عرض شد که خدا عالم را با برنامه آفریده است. تمام امور پیش بینی شده است. همه‌ی امور در یک حساب دقیق ریاضی تنظیم شده است. این‌که شما می‌بینید بشر به کرات خارج از جوّ زمین سفر می‌کند این بر اساس نظمی است که بر عالم حاکم است، این‌ها فاصله‌ها را حساب می‌کنند، جاذبه‌ها را حساب می‌کنند، مقدار اموری که لازم است تا از جو عبور کنند، از این به بعد همه‌‌ی این‌ها را از این نظام استخراج می‌کنند و همین‌طور اگر بیماری پیش بیاید و درمان برای آن کشف می‌کنند برای این است که هم بیماری قانون دارد، روی برنامه است و هم علاج آن بر اساس قانون است. تمام عمل‌ها در عالم عکس العمل دارد. بر این اساس هیچ جای عالم نیست که خدا در آن‌جا برنامه و نظم را حاکم نکرده باشد. خدا دین را فرستاده است که ما هم مثل منظومه‌ شمسی، مثل ملائکه، مثل موجوداتی که سر به فرمان خدا گذاشتند و سنّت‌های تکوینی خدا را اجرا می‌کنند ما هم بر اساس برنامه از جانب خدا زندگی کنیم.

Sadighi-13960713-MasjedKani (2)

فطرت انسان گرایش به خوبی‌ها و انزجار از بدی‌ها

این برنامه هم بر اساس فطرت است و هم بر اساس عقل است. قرآن کریم فرمود: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ»[۲] وجه خود را، روی خود را به سوی دین برپا بدار. هم به دین رو بیاور و هم از این ذخیره‌ی ضروری برای دنیا و آخرت خود استفاده کن. کدام دین؟ «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها» خدا ظلم را حرام کرده است. در فطرت ما خدا نفرت از ظلم را قرار داده است. کسی ظالم را دوست ندارد، همه از ظلم نفرت دارند. خدای متعال دروغ را حرام کرده است. صدق و راستگویی را واجب کرده است. شما کسی را سراغ دارید از دروغگو راضی باشد و او را دوست داشته باشد؟! این در فطرت ما است. بچّه قبل از آن که اسم دورغ را بفهمد از دروغ گفتن وحشت دارد. بچّه‌ای هم به او دروغ بگوید می‌بینید که خلاف توقّع او است. این فطرت خدا در خمیره‌‌ی ما، علاقه‌ای به امانت، علاقه‌ای به صداقت، علاقه‌ای به عدالت، علاقه‌ای به احسان، ایثار، گذشت در وجود ما، در خلقت ما، در جبلّت ما، در خمیره‌ی ما از جانب خدا به ودیعت قرار داده شده است.

عقل ما را هم برای تشخیص بدی و خوبی فطرت دیگری است. «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»[۳] خدا هم فجور و بدی‌ها را الهام کرده است و هم تقوا را الهام کرده است.

Sadighi-13960713-MasjedKani (4)

نظم و هماهنگی در نظام آفرینش

حالا که دین برای نظم است. ملاحظه می‌کنید خدا سالی یک ماه، آن هم ماه معیّنی، این‌طور نیست که هر کسی در هر ماهی خواست روزه بگیرد. خدا در ماه مبارک رمضان روزه را بر همگان واجب کرده است. این یک نظم فرامرزی است. خدا همه‌ی موحّدان عالم را از یک روز معیّنی تا یک روز معیّنی به یک ریاضت مشروعی دعوت کرده است. این یک نظم جهانی است که خدای متعال مقرّر فرموده است. این‌که در موقع نماز مسلمان‌ها باید پنج وقت نماز بخوانند. این یک نظم بین المللی اسلامی است. خدای متعال در یک اوقاتی همه موحّدان و مسلمانان را به یک عمل الهی و عبادی فراخوانده است و همه‌ی نمازگزاران در همه‌ی عالم یک کار استاندارد را انجام می‌دهند، کم و زیاد هم نمی‌شود کرد. نماز صبح را دو رکعت می‌خوانیم، نماز ظهر را چهار رکعت، نماز عصر را چهار رکعت، نماز مغرب را سه رکعت، نماز عشا را چهار رکعت. چرا؟ نظم است.

 در دستگاه‌های نظامی شما می‌بینید که سرباز یا افسر در برابر مافوق خود محکم پای خود را روی زمین می‌کوبد و دست خود را این‌طور (اشاره) می‌کند. چرا؟ این یک نظم نظامی است. صبح‌گاه بلند می‌شود، با شیپور چراغ‌ها را خاموش می‌کنند این نظم است. این نظم برای بشر مایه‌ی سعادت است. قبل از آن که بشر نظم را کشف کند خدا برای ما نظم آورده است. یک بخش‌ از نظم‌ها نظم‌های الزامی است. هیچ کسی نمی‌تواند بی‌نظمی کند. اگر بی‌نظمی کند خدا او را مجازات می‌کند. مثل نماز، مثل روزه ماه رمضان. خدای متعال در مال نظم قرار داده است. وقتی مال به یک مقداری رسید از آن بالاتر خمس دارد. این برای همه است و استنثاء هم ندارد، استثناء است. خمس استاندارد است، زکات استاندار است.

Sadighi-13960713-MasjedKani (5)

مقام محمود برای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به واسطه‌ی خواندن نماز شب

در کنار نظم الزامی و وظایف قطعی که خدای متعال جامعه را به یک سری برنامه‌های الزامی وادار کرده است، کنار آن از ما خواسته است تا ما هم یک نظم‌هایی را از روی اختیار برای خود تعریف کنیم، ولی خدا وعده‌ی ثواب به ما داده است. یکی از این‌ها نوافل یومیه است. مستحبّات نوافل است خصوصاً نافله‌ی شب. نماز شب در اسلام خیلی مهم شمرده شده است. هم آیاتی از قرآن کریم به این عمل تشویق کرده است. در مورد پیغمبر خدا، نماز شب را خدا واجب کرده است، ولی در مورد امّت خود مستحب قرار داده است. فرمود: «فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَهً لَکَ عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً»[۴] خدا فرمود: پیامبر من! شب زنده داری و نماز شب را به عنوان نافله‌ی خاصّ خود این را انجام بده و خاصیّت و سرّ التزام به این عمل این است که در روز قیامت مقام محمود پیدا می‌کنی.

 «عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً» مقام محمود مقامی است که در آن مقام هیچ کسری وجود ندارد. یعنی به کمالی که انسان می‌تواند به آن برسد… کمال انسان این است که انسان آیینه‌ی تمام نمای خدا شود.

Sadighi-13960713-MasjedKani (6)

نصرت و یاری خدا در گرو یاری انسان

یکی از صفات خدا این است که خدا شفیع است. هر جا بنده‌ی خدای متعال کم بیاورد خدا کمبود آن را جبران می‌کند. این‌که فرموده است: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُم»[۵] شما خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری می‌کند و هم ثبات قدم به شما می‌دهد. یعنی آن عمل کم شما که تا جبهه رفتید، مقابل دشمن سینه سپر کردید، جان خود را به کف گرفتید، از زن و فرزند و پدر و مادر جدا شدید و خداحافظی کردید، به خاطر خدا از عزیزان خود گذشتید، خدا هم این نیروی کم شما را به قدرت مطلقه‌ی خود ضمیمه می‌کند. اگر خدا یاری کرد شما شکست می‌خورید؟ نه.

 «إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُم»[۶]، اگر خدا شما را یاری کرد پس هیچ گاه کسی بالا دست شما نیست که شما را مغلوب کند. «فَلا غالِبَ لَکُم» این شفاعت شما است؛ شفاعت یعنی ضمیمه شدن. شما یک چیز کمی دارید. به خدا می‌دهید. خدا قدرت مطلق خود را کنار کم شما می‌گذارد، این کم شما را زیاد می‌کند. شما با قدرت‌های اتمی جهان جنگ کردید، خدا شما را نصرت کرد، کشور شما باقی ماند و کنار سفره‌ی شهداء شما قدرت منطقه شدید. شما این‌قدر قوی نبودید. اوّل انقلاب هم ارتش شما از هم پاشیده شده بود و هم سپاه شما نوپا بود، تجربه‌‌ای نداشت. در همین شرایط دنیا بر شما حمله کرد؛ شوروی و قدرت غرب، همه‌ی کشورهای غربی و ۴۲ کشور عربی! این‌ها دست به دست هم دادند و مستقیماً با شما جنگیدند. ولی شما خدا را داشتید، خدا شما را پیروز کرد، خدا دشمن شما را ذلیل کرد. دیدید صدّام چطور ذلیل شد، با چه وضعی دستگیر شد، با چه وضعی اعدام شد. هیچ اثری از آن باقی نماند.

ولی دیدید شهدای شما هنوز زنده هستند. امروز هم صد و خورده‌ای جنازه آوردند. این‌ها که مرتّب می‌آیند مدام خود را نشان می‌دهند. این‌ها جلوه‌ی خدا هستند. خدا نمی‌گذارد که این‌ها از یاد بروند و در تاریخ محو بشوند. این‌ها حیات ابد دارد، جلوه‌های خدا هستند. این‌ها مظاهر حق تعالی هستند و تا خدا باقی است شهید هم باقی است و می‌ماند. این‌ آن شفاعت خدا است.

Sadighi-13960713-MasjedKani (1)

مقام محمود؛ مقام شفاعت کبرای پیامبر

 کسی که مقام محمود پیدا کرده است، هم پناه بی‌پناهان است و هم شفیع است. لذا از لوازم مقام محمود خاتم انبیاء محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم این است که روز قیامت به داد بیچاره‌ها می‌رسد. شفاعت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم برای همه‌ی انبیاء و همه‌ی امّت‌ها اطلاق دارد. زیر خیمه‌ی شفاعت او همه‌ی کسانی که اگر با عمل آن‌ها برخورد می‌شد نمی‌توانستند به بهشت بروند، پیغمبر آ‌ن‌جا مایه می‌گذارد. کم ما را کنار خود قرار می‌دهد، شفیع ما می‌شود و ما به بهشت می‌رویم. این نماز شب که برای پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم مقام محمود می‌آورد، هر نماز شب خوانی در حدّ خود هم خدا این‌جا به او وجاهت می‌دهد و می‌تواند از آبروی خود برای نجات دیگران استفاده کند، هم دعای او «نَجَّیْناهُمْ بِسَحَرٍ».[۷]

   دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند             وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

انس و خلوت اولیای الهی، خلوت آن‌ها با خدا و امید آن‌ها به استجابت دعا در سحرها بوده است. خواستند که ما این را به صورت یک نظم مستمر در زندگی انجام دهیم. نماز شب را ترک نکنیم. وجود مبارک امام صادق علیه السّلام فرمود: از ما نیست کسی که نماز شب نخواند. از ما نیست یعنی چه؟ یعنی شیعه‌ی کامل نیست. در کلاس کمال تشیّع قدم نگذاشته است.

سی فایده‌ی نماز شب از میرزا جواد ملکی تبریزی

وجود مبارک مرحوم آیت حق آیا میرزا علی قاضی و علّامه طباطبایی فرموده بودند دنیا می‌خواهی نماز شب، آخرت می‌خواهی نماز شب! نماز شب سی سرّ دارد. روایتی را مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی تبریزی در کتاب لقاء الله آوردند. برای نماز شب سی خاصیّت نقل کرده است. یکی این است که «یَحْسُنُ خُلُقُه‏» انسان را خوش خلق می‌کند. نماز شب خوان‌ها اخمو نیستند، گرفته نیستند، چهره‌ی کدر ندارند، خاک بر روی آن‌ها ننشسته است. نور دارند و در برخورد با مردم، مردم دوست دارند که به این‌ها نگاه کنند. این یکی از این‌ها است. یکی خلق آدم را، آدمی که نشاط ندارد، زیباترین چهره را داشته باشد شکسته است، امّا آدمی که قیافه‌ی ظاهری او هم خوب نیست ولی نشاط او جبران می‌کند. لبخندهای او جبران می‌کند. خوش برخوردی او جبران می‌کند. یکی این است که «یُنْسِی الْأَجَل‏» اجل او را عقب می‌اندازد. نماز شب عمر انسان را طولانی می‌کند. کسی دوست دارد دو روز بیشتر در این عالم عبادت کند، دو روز بیشتر گره گشایی کند، ذخیره‌ی بیشتری برای عالم آخرت خود داشته باشد، باید نماز شب را جدّی بگیرد، از نماز شب نگذرد. یکی هم «یُوَسَّعَ رِزْقُه‏» خدای متعال روزی او را وسعت می‌دهد. تا به حال در تنگنا بود، مدام برج برای او درست می‌شد. بعضی‌ها درآمد زیادی دارند ولی درآمد آن‌ها برای آن‌ها کافی نیست. این‌قدر بی‌برکت است، این‌قدر باید پول دکتر بدهند، معاذ الله ثم معاذّ الله این‌قدر باید در ادارات این و آن را ببینند، زیر میزی بدهند، به دلّال‌ها بدهند، به واسطه‌ها بدهند، هر چه درمی‌آورند همه از بین می‌رود. مثل کف روی آب است، زیاد است، ولی هیچ برکتی ندارد. امّا نماز شب به درآمد آدم محتوا می‌دهد و انسان را در مال غنی می‌کند. آدم با سعه احساس می‌کند که خدا هر چیزی می‌خواهد به او می‌دهد. یکی هم این‌که نماز شب بلاها را دفع می‌کند.

این یکی از نظم‌هایی است که خدای متعال دوست دارد. این نظم اختیاری است، الزامی نیست. روایت دارد که اگر نماز شب کسی قضا شده بود، قضای نماز شب خود را می‌خواند خدا ملائکه‌ی خود را صدا می‌زند، به این بنده‌ی خود مباهات می‌کند. می‌گوید با این‌که به او واجب نکرده بودم، ولی دارد قضای یک امر غیر ضروری را به جا می‌آورد.

استمرار در خواندن نماز شب، دعا و مناجات

خدای متعال بر اساس حدیث قدسی فرموده است: «لا یَزال یَتَقَرَّبُ العَبدُ إلَى بِالنَّوافِل‏»[۸] اگر بنده‌ی ما یک بار نماز شب می‌خواند، یک بار نافله می‌خواند این نظم نیست، این دوام ندارد، این برنامه نیست. تصادفاً گیر کرده است و دو رکعت نماز خوانده است. امّا می‌گوید: «لا یَزال یَتَقَرَّبُ العَبدُ إلَى بِالنَّوافِل» این همیشه این کاره است، اصلاً ترک نمی‌کند. در روایتی هم داریم این‌ کسانی که همیشه دعاها را جدّی گرفتند، سر دعا نشستند و مرتّب با خدا مناجات می‌کند. یک وقت که مریض می‌شود یا گرفتار می‌شود سراغ دعا می‌آید، خدا به ملائکه‌ی خود می‌گوید این صدا آشنا است، اوّلین بار نیست. این با ما رفت و آمد داشت، حالا جواب او را بدهید. امّا کسانی که همیشگی نیست «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ».[۹]

شلمچه را از ما گرفته بودند، پس گرفتیم و دوباره پس گرفتند. در منطقه یکی از ارتشی‌های بزرگوار می‌گفت وقتی این‌ها دوباره شلمچه را از ما پس گرفتند قرآن باز کردم ببینم که چرا این‌طور شد؟ این آیه آمد. «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ» فهمیدم که بار اوّل توکّل ما به خدا بود، اعتماد به خدا کردیم، رفتیم و خدا ما را پیروز کردیم. ولی دفعه‌ی دوم به خود مغرور بودیم. یک شرکی آمد و رابطه‌ی ما را قطع کرد. اگر این سیم توحیدی همیشگی باشد. آدم همیشه برای رضای خدا عاشق نماز باشد.

خوشا آنانکه الله یارشان بی                           بحمد و قل هو الله کارشان بی

خوشا آنانکه دایم در نمازند                          بهشت جاودان بازارشان بی

خود این نماز بهشت شما است.

راز گریه‌های آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه در نماز

من نمی‌دانم خدمت شما عرض کردم یا نه، مرحوم آقای بهجت که سلام خدا بر آقای بهجت بر ایشان باد، آقای بهجت در فرازهایی از نماز خود گریه می‌کردند. شب‌های جمعه ایشان در نماز عشاء سوره‌ی جمعه را می‌خواند. به این آیه که می‌رسید «قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذی تَفِرُّونَ مِنْهُ»[۱۰] گریه می‌کرد. سوره‌ی مبارکه‌ی «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى‏»[۱۱] را در خیلی از نمازهای خود می‌خواندند وقتی به این آیات «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاهَ الدُّنْیا * وَ الْآخِرَهُ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏»[۱۲] صدای او شکسته می‌شد. اصلاً صدای او یک طوری می‌شد.

از جمله فرازهایی که ایشان گریه می‌کرد سلام نماز بود. موقع سلام نماز گریه می‌کرد و سلام می‌داد. بنده‌ی خدایی از تهران به عشق نماز آقای بهجت از تهران به قم می‌آمد با آقا نماز می‌خواند و برمی‌گشت. می‌گفت در ذهن من می‌آمد که آقا آیات قرآن را می‌خوانند، به آیات موت می‌رسند، به آیات قیامت می‌رسند، گریه می‌کنند و این طبیعی است، آدم از خوف و شوق خدا گریه می‌کند. ولی چرا آقا در سلام نماز گریه می‌کنند؟ رفتم از محضر ایشان بپرسم حیا مانع شد. ولی شب خواب دیدم که وقتی آقای بهجت الله اکبر می‌گوید و نماز خود را شروع می‌کند وارد بهشت شده است. «تَنَعَّمُوا بِعِبَادَتِی‏»[۱۳] باطن این عبادت آن بهشت است. دیدم آقای بهجت وارد بهشت می‌شود. آن لحظه‌ای که سلام نماز می‌دهد می‌خواهد از بهشت خارج شود و آن‌جا گریه می‌کند، نمی‌خواهد خارج شود.

عشق خدا به بنده موقع خواندن نماز

این روایت هم دارد که وقتی نماز می‌خوانید اگر می‌دانستید که در حال نماز چه کسی شما را تماشا می‌کند و نگاه می‌کند، حاضر نبودید دست از نماز بردارید! این‌که پیغمبر خدا فرمودند: شما غذا می‌خورید، آب می‌خورید سیراب می‌شوید، ولی من هر چه نماز می‌خوانم سیر نمی‌شوم، از نماز سیر نمی‌شوم. چرا؟ برای این‌که وارد جمال و جلال خدا می‌شود. اگر می‌دانستید چه کسی شما را نگاه می‌کند حاضر نبودید دست از نماز بردارید.

این جمله‌ی این حدیث که «لا یَزال یَتَقَرَّبُ العَبدُ إلَى بِالنَّوافِل»[۱۴] وقتی این کار فرهنگ بنده‌ی من شد، برنامه‌ی او شد، نظم او شد، این نوافل را به عشق من می‌خواند. نماز شب را به عشق من، نماز‌های نافله را به عشق من. با این کار می‌خواهد خود را به من نزدیک کند، این را که ادامه داد، با این کار من به او درجه‌ی محبوبیّت می‌دهم، عشق خدا می‌شود. وقتی عشق خدا شد فناء فی الله پیدا می‌کند. فناء فی الله که پیدا کرد دیگر چشم او چشم خودش نیست، زبان او زبان خودش نیست. دست او دست خودش نیست. این‌که خدا به پیغمبر فرمود: «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى‏»[۱۵] دست تو دیگر دست تو نیست. وقتی تو می‌زنی خدا دارد می‌زند؛ دست تو دست ید اللّهی می‌شود. چشم تو، چشم عین اللّهی می‌شود. گوش تو «أُذُنِ اللَّهِ الْوَاعِیَه»[۱۶] اگر می‌خواهید رنگ خدا بگیرید، واجبات و مستحبّات این دین را بیاورید و فرهنگ زندگی کنید و به این عادت کنید تا به نتیجه‌ی زندگی دست پیدا کنید. 

حضرت علی اکبر سلام الله علیها؛ شبیه‌ترین فرد به پیامبر در تمام صفات

من این سه ساله را باب الحوائج می‌دانم. نه این‌که شنیده باشم، از حضرت رقیّه سلام الله علیها من معجزه دیدم. مصیبت او، مصیبت بسیار سنگین است. حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السّلام برای ترمیم جراحات فراق که قلب مبارک ایشان از فراق پیامبر صلوات الله علیه و آله و سلّم مجروح بود، از فراق امیر المؤمنین علیه السّلام مجروح بود، از فراق مادر خود حضرت زهرا سلام الله علیها دلسوخته بود، از فراق مادر خود حضرت زهرا سلام الله علیها دلسوخته بود. از فراق امام حسن علیه السّلام دلسوخته بود. امّا خدای متعال به نمایندگی از هر کدام یک آیینه‌ای به امام حسین علیه السّلام داد که هر وقت یاد آن‌ها می‌کند به این آیینه نگاه می‌کرد و دل او آرام می‌گرفت. آیینه‌ی تمام نمای پیغمبر علی اکبر علیه السّلام بود.


[۱]– سوره‌ی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– سوره‌ی روم، آیه ۳۰٫

[۳]– سوره‌ی شمس، آیه ۸٫

[۴]– سوره‌ی إسراء، آیه ۷۹٫

[۵]– سوره‌ی محمّد، آیه ۷٫

[۶]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۶۰٫

[۷]– سوره‌ی قمر، آیه ۳۴٫

[۸]– شرح أصول الکافی لصدر المتألهین، ج‏ ۴، ص ۴۴۷٫

[۹]– سوره‌ی عنکبوت، آیه ۶۵٫

[۱۰]– سوره‌ی جمعه، آیه ۸٫

[۱۱]– سوره‌ی اعلی، آیه ۱٫

[۱۲]– همان، آیات ۱۶ و ۱۷٫

[۱۳]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ‏۲، ص ۸۳٫

[۱۴]– شرح أصول الکافی لصدر المتألهین، ج‏ ۴، ص ۴۴۷٫

[۱۵]– سوره‌‌ی انفال، آیه ۱۷٫

[۱۶]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۹۷، ص ۳۳۱٫