برای دستت‌یابی به پاسخ مناسب، در ابتدا توجه شما را به چند آیه جلب می‌کنیم. خداوند متعال در قرآن مجید می‌ فرماید:

«یُضِلُّ مَن یَشَاءُ»؛[۱]«[خداوند] هر کس را بخواهد گمراه می‌کند».

«وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ»؛[۲]«[خداوند] گمراه نمی‌کند مگر فاسقان را»

«یَهْدِی مَن یَشَاءُ»؛[۳]«[خداوند] هر کس را بخواهد هدایت می‌کند»

«وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَن یُنِیبُ»؛[۴]«هرکسی که اهل راز و نیاز و برگشت به خداوند باشد را هدایت می‌کند».

با دقت در این ‌گونه آیات به خوبی ثابت می‌شود که هدایت کردن و یا گمراه ساختن از سوی خداوند گزاف و بی‌منطق نیست، بلکه قابلیت‌های لطف و یا زمینه‌های مجازات از سوی انسان و یا اعمال اختیاری او فراهم می‌شود. حال سوالی که در اینجا به ذهن متبادر می‌گردد این است که به چه دلیلی خداوند این آیات را به‌گونه‌ای بیان فرموده است که از حاکمیت مطلق خداوند حکایت می‌کند و از اختیار انسان به صراحت یاد نشده است؟!

در جواب باید عنوان کرد این نوع آیات اشاره به توحید افعالی دارد، توحید افعالی به این معناست که افعال مستند به خداوند است و فاعل دیگری در عرض فاعلیت الهی همکار یا یاور خداوند نمی‌باشد. البته وجود فاعل‌های طولی در طول فاعلیت الهی هیچ منافاتی با توحید افعالی ندارد آنچه با توحید افعالی منافات دارد این است که در عرض فاعلیت الهی فاعلی دیگر را در نظر بگیریم. پس معنای صحیح این نوع آیات و آیات مشابه آن این است که خداوند هرکسی را که بخواهد هدایت می‌کند و هیچ فاعل دیگری در عرض فاعلیت الهی مانع فعل الهی نمی‌تواند بشود.

نکته دیگر که باید به آن توجه ورزید آن است که هدایت الهی چند قسم است. یک نوع هدایت، هدایت عام تکوینی است. چنان‌ «پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که در خور اوست داده است سپس آن را هدایت کرده است»[۵]

که در این هدایت خداوند متعال تمام موجودات را آفریده و به سوی غایتی راهنمایی می‌نماید.

نوع دیگر هدایت، هدایت تکوینی مخصوص انسان‌ها می‌باشد که از طریق عقل و فطرت آنها را به سوی حقایقی راهنمایی می‌نماید. این نوع هدایت برای عموم انسان‌ها می‌باشد.

هدایت دیگری که انسان‌ها به‌طور ویژه از آن بهره‌مندند؛ هدایت تشریعی عام می‌باشد در این نوع هدایت هم خداوند متعال به وسیله پیامبران قوانین و بایدها و نبایدهای خود را برای عموم مردم بیان می‌نماید.

در این دو نوع هدایت که مخصوص انسان می‌باشد انسان می‌تواند خلاف عقل و فطرت و اوامر انبیاء الهی عمل نماید و همچنین می‌تواند موافق این امور گام بردارد، حال چنانچه موافق عقل و فطرت و اوامر و نواهی تشریعی خداوند عمل نمود هدایت دیگری نصیب او می‌گردد که به هدایت تکوینی ثانویه و یا همان ایصال الی المطلوب، دست پیدا می‌کند.

این نوع هدایت، مخصوص مؤمنان می‌باشد. هدایت‌های قبلی همگی ارائه طریق به سوی راه مطلوب بود ولی درا ین نوع هدایت خداوند متعال فرد را شامل فیض خاص تکوینی خود می‌نماید چنان‌« و آنان که به هدایت گراییدند [خدا] آنان را هرچه بیشتر هدایت بخشید و پرهیزگاریشان داد»[۶]

مقابل این نوع هدایت، ضلالت قرار می۰;‌گیرد اگر فردی با اختیار خود خلاف عقل و فطرت و فرامین انبیای الهی عمل نمود خداوند متعال هم از هدایت خاصه خود محروم می‌نماید بلکه مجازات او را گمراهی بیشتر قرار می‌دهد. چنان‌که در قرآن مجید می‌ «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارً»[۷]

علامه طباطبایی از این نوع مجازات الهی به «اضلال کیفری» تعبیر نموده است که دامن‌گیر کسانی می‌شود که از هدایت الهی رویگردان شده‌اند و با لجاجت و حق‌ستیزی رو به سوی پلیدی هرچه بیشتر آورده‌اند.[۸] بنابراین در انواع و مراتب هدایت و گمراهی، به نوعی اختیار انسان نقش دارد.

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:علیرضا حیدرزاده/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – رعد (۱۳)، آیه ۲۷ ؛ نحل (۱۶)، آیه ۹۳ ؛ فاطر (۳۵)، آیه ۸ .

[۲] – بقره (۲)، آیه ۲۶٫

[۳] – نور (۲۴)، آیه ۴۶٫

[۴] – شوری(۴۲)، آیه ۱۳٫

[۵] – طه(۲۰)، آیه ۵۰٫

[۶] – محمد (۴۷)، آیه ۱۷٫

[۷] – اسراء (۱۷)،‌ آیه ۸۲٫

[۸] – ر.ک: طباطبائی، محمدحسین، ترجمه المیزان، ج۶، ص ۴۶۴٫