آن روز حاج قاسم تصمیم داشت در نماز جمعه سخنرانی کند. ساعتی قبل از رفتن، لباسهای سبز سپاهیاش را اتو کشید، پوتینهایش را واکس زد، موی سرش را به آرامی شانه کرد و برخلاف همیشه روبهروی آینه ایستاد، عطر زد و ظاهرش را با دقّت وَرانداز کرد. با دیدن آن همه حوصله، رو به ایشان کردم و پرسیدم: «چه شده حاجی امروز خیلی به خودت میرسی.»
با همان آرامش و طمأنینهی همیشگی فرمود:
«اوّلاً یک فرماندهام و وقتی میخواهم برای مردم صحبت کنم، باید ظاهر یک فرماندهی مسلمان و آراسته را داشته باشم تا حضور در جبهه با آشفتگی ظاهر و بینظم بودن اشتباه نشود. امّا مهمتر اینکه، میخواهم بروم در نماز جمعه شرکت کنم. اگر میبینی این همه به خودم میرسم، به خاطر این است که در محضر خدا حاضر میشوم و در برابر آفرینندهای که هستی را با نظم زیبا خلق کرده، من هم باید ظاهری آراسته و منظم و مرتب داشته باشم.»
رسم خوبان ۹٫ آراستگی و نظم. صفحهی ۷۴/ از هیرمند تا اروند، ص ۱۹۶، ۱۶۸٫
پاسخ دهید