از همان دوران کودکی، مدیر و مدبّر بود؛ چه در کارگاه و چه در خانه. با وجود این که در خانه، فرزند بزرگتر از او هم داشتند؛ امّا سکان‌دار کشتی خانواده، او شده بود. او خانواده را سر و سامان می‌داد و مشکلات خانه به دست او حل و فصل می‌شد. دیگر همه پذیرفته بودند که او بزرگ خانواده است. محمد با این که بچّه بود، امّا همه‌ی حقوقش را برای خانواده‌اش خرج می‌کرد.


رسم خوبان ۲۴ – محبّت به خانواده، ص ۱۳٫ / چون کوه با شکوه، ص ۲۲٫