مقدّمه

اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْدِیِّ الَّذی وَعَدَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ الاُْمَمَ اَنْ یَجْمَعَ بِهِ الْکَلِمَ، وَیَلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ، وَیَمْلاََ بِهِ الاَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً، وَیُمَکِّنَ لَهُ وَیُنْجِزَ بِهِ وَعْدَ الْمُؤْمِنینَ

مَولانا یا بَقیّه الله یابن الحسن، یابنَ فاطِمَه، أغِثنی، أدرکنی، نَحنُ المُضطَرّون، نَحنُ المُنتَظِرون

جهت تعجیل در ظهور حضرت، سلامتیِ وجودِ مبارکِ ایشان، رفعِ آلام و احزان از قلبِ شریفِ ایشان و رضایتِ خاطرِ ایشان صلوات ختم بفرمایید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

نثار ارواحِ شهیدان، خصوصاً حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام و شهیدان کربلا، در خون خفتگانِ این مملکت، مدافعانِ حریمِ حرم صلواتِ دیگری ختم بفرمایید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

جهت آمرزشِ همه‌ی گناهانمان، ریز و درشت، آشکار و پنهان، گناهانی که به یاد مانده است استغفار می‌کنیم، طلبِ عفو می‌کنیم، به فضلِ الهی تصمیم می‌گیریم که جبران کنیم، و گناهانی که معاذ الله از یاد رفته است ولی در نامه‌ی عمل ثبت است و در قیامت وقتی انسان نامه‌ی عملِ خود را می‌بیند دادِ انسان بلند می‌شود «یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَٰذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَهً وَلَا کَبِیرَهً إِلَّا أَحْصَاهَا»[۱]، ای وای! این چه پرونده‌ای است؟ همه چیز در ین پرونده هست، هیچ چیزی از قلم نیفتاده است…

خدای متعال را به این ماهِ عزیز قسم می‌دهیم همه‌ی گناهان را، خصوصاً حقّ النّاس را بر ما ببخشد و توفیقِ جبرانِ حقوقی از جامعه و مردم را که به عهده‌ی ما بوده است و ضایع شده است… توفیقِ آن را به ما بدهد و ما را مشغول الذمه نمیراند صلواتِ دیگری ختم بفرمایید.

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۲].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

حلولِ شهر الله را، ماهِ خدای متعال را، ماهِ قیام، ماهِ صیام، ماهِ بندگی، ماهِ نجات، ماهِ آزادگی از همه‌ی تعلّقات، ماهِ آشتیِ با خدای متعال، ماهِ ضیافتِ الهی بر شما مبارک باد.

اسماء الهی

خداوند عزیز، علیِ أعلی، اسمائی دارد که این اسمائ الهی عالَم را اداره می‌کند و هر اسمی عهده‌دارِ اموری از تدبیرِ جهانِ امکان هست، تا هزار و یک نام را در دعاها به ما آموزش داده‌اند، و حدود صد اسم از اسماء حسنی خدای متعال در قرآن کریم آمده است.

در کتاب شریف «عدّه الدّاعی و نجاح السّاعی» که از کتاب‌های بسیار باارزش و نورانی است و از یک مردِ ره‌یافته‌ی عرشی به یادگار مانده است، «علّامه ملا احمد ابن فهد حلّی»، این بزرگوار هم فقیه سترگی است و هم عارفِ واصل است و هم صاحبِ کراماتی شبیه به کراماتِ حضرت مولی الموحّدین امیرالمؤمنین علیه السلام  است، نوشته‌اند که ایشان ردّشمس کرده است، انسان حیرت می‌کند، بشر به چه مقامی می‌رسد!

امام نباشد، پیامبر هم نباشد، ولی خدای متعال نفسِ او را بر همه‌ی موجودات نافذ قرار بدهد!

در انتهای این کتابِ شریفِ «عدّه الدّاعی» حدیثی است، «ان لله عز وجل تسعه وتسعون اسما»[۳]، خدای متعال نود و نه نام دارد که اگر کسی حافظِ این نود و نه نام باشد اهلِ بهشت است.

دعای جوشن کبیر خیلی دریاست، گنجینه است و ما اشخاصی را سراغ داریم که کارشان قفل بوده است، به آرزوی خود نرسیده‌اند، صاحب دلی به او گفته بود که سه شب دعای جوشن کبیر را بخوان مشکلِ تو حل می‌شود و همینطور هم شده بود، با سه شب خواندنِ دعای جوشنِ کبیر به مقصد رسیده بود.

دعای شریفِ مجیر اسماء حسنی خدای متعال است، دعای مشلول اسماء حسنی خدای متعال است، دعای جوشن صغیر که محتوای خیلی خاصّی دارد، برای دفعِ شرّ دشمن مجرّب است، اسماء حسنی حضرت حق سبحانه و تعالی است، مرحوم «ابن طاووس» که سیّد اهلِ مراقبه به حساب می‌آید و از اعجوبه‌های علمای شیعه است، ایشان در ارتباط با دعای یستشیر روایتِ مفصّلی را نقل می‌کند و اسرارِ عجیبه‌ای در این دعای یستشیر نقل می‌کنند.

داستانی از آقا سید عبدالکریم کشمیری در مورد انقلاب اسلامی

یکی از علمای عارفِ معاصرِ ما مرحوم آیت الله آقا سید عبدالکریم کشمیری که دلبرِ مرحوم امام بود، مرحوم حاج آقا مصطفی آقازاده‌ی حضرت امام که حکیم بود، فقیه بود، ادیب بود، مدرّس بود، مجتهد بود و عارف بود، خدای متعال نسبت به اهل خرابات گرایش و مجذوبیّتِ خاصی به او داده بود و با مرحوم آیت الله آقا سید عبدالکریم کشمیری ارتباطِ فراوان داشت، گاهی خدمت حضرت امام تعریف می‌کرد و آرزو داشت که بین این دو عارف ارتباط برقرار بشود، امام سختگیر بود، چون مدّعیان دروغین زیاد هستند امام هر کسی را به این سادگی نمی‌پذیرفت و قبول نمی‌کرد که اشخاص دارای مراتبِ باطنی هستند.

یک زمانی حضرت امام در نجف خوابی دیده بودند و به حاج آقا مصطفی فرموده بودند که من خوابی دیده‌ام، اگه این مرادِ شما این آقا سید عبدالکریم خوابِ مرا گفت که من چه خوابی دیده‌ام و تعبیرِ خوابِ من چیست آن وقت من هم در کنار شما به ایشان ارادت پیدا می‌کنم.

حاج آقا مصطفی هم به مرحوم آقا سید عبدالکریم کشمیری گفته بود آقا خواب دیده‌اند و مایل هستند که شما خوابِ ایشان را بگویید و تعبیرِ خوابِ ایشان را هم بفرمایید، و مرحوم آقا سیّد عبدالکریم کشمیری فرموده بودند پدرِ شما خواب دیده‌اند که از دنیا رفته‌اند و ایشان را تجهیز کرده‌اند و برده‌اند در قبر گذاشته‌اند و محلّی که بدنِ نازنینِ ایشان را خوابانده بودند سنگی استخوان‌های پهلوی ایشان را آزار می‌داد، وجود مقدّس مولی الموحّدین حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام واردِ قبر شدند و جای ایشان را صاف کردند و ایشان راحت خوابیدند، این خوابی است که پدرِ شما دیده‌اند، اما تعبیرِ این خواب این است که پدرِ شما در این انقلاب پیروز می‌شود، مشکلاتی برای انقلاب پیش می‌آید ولی با عنایت حضرت مولی الموحدین حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این مشکلات رفع می‌شود و راهِ انقلابِ شما صاف می‌شود؛ که تا به امروز در این چهل سال مددِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است و مددِ فرزندِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام حضرت مهدی ارواحنا فداه بوده است، وگرنه هم پیروزیِ اولیِ این انقلاب عادی نبود و هم بقاء این انقلاب بعد از امام معجزه است، این مسیر مسیری است که مولا حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام حامیِ این مسیر است، فرزندانِ آن بزرگوار، صاحبِ انقلاب حضرت حجّت ارواحنا فداه خودشان هوای انقلاب را دارند، قدر بدانید.

چرا برخی از دعاها مهم هستند؟

آقای کشمیری به ما می‌گفتند که دعای یستشیر را… گاهی ما به خدمتِ ایشان می‌رسیدیم و از ایشان نسخه می‌خواستیم، یکی از نسخه‌های ایشان مداومت بر دعای یستشیر است.

این‌ها منطقه‌ی اسم اعظم هستند، هم دعای جوشن کبیر، هم دعای مشلول، هم دعای جوشن صغیر، هم دعای مجیر، هم دعای یستشیر، هم دعای عشرات، این‌ها اسماء حسنی خدای متعال هستند و قلمروِ اسم اعظمِ پروردگار متعال هستند.

نام «رقیب» از اسماء الهی

یکی از اسماء حسنی خدای متعال «رقیب» است، که ما آن را در این دعاها هم می‌خوانیم، ان شاء الله زمانی که دعای جوشن کبیر را در شب‌های قدر می‌خوانید توجّه کنید، «یا رقیب».

«رقیب» در قرآن کریم هم آمده است، رقیب یعنی کسی که مراقب است، چرا مراقب را، چرا مواظب را، چرا کسی که انسان را زیر نظر گرفته است «رقیب» خطاب می‌کنند؟ برای اینکه انسان وقتی می‌خواهد چیزی را درست ببیند سرِ خود را جلو می‌آورد، کمی گردنِ او به جلو می‌آید، «رَقَبِه» به معنای گردن است، رقیب کسی است که گردن می‌کشد، سر می‌کشد که اوضاع زیرِ نظرِ او باشد، چون این برای ما، مفهومِ کسی که در یک بلندی ایستاده است و در عینِ حال برای اینکه درست ببیند توجّه می‌کند، سرِ خود را جلو می‌آورد، این رقیب است.

دیگر جهاتِ مادّی را از آن انتزاع می‌کنند، خدای متعال را «رقیب» می‌خوانند، خدای متعال «رقیب» است یعنی خدای متعال مرا زیر نظر دارد، این کلّیِ قضیّه است، حال با یکدیگر دو سه آیه را گوش بدهیم.

من در محضر امام جماعت مقدّس شما که هم نامِ ایشان مقدّسی است و هم خودِ ایشان مقدّس است هم افتخار دارند که حافظ قرآن کریم هستند، خاطرِ من جمع است که اگر آیه‌ای را اشتباه خواندم یک حافظ قرآن کریم هوای ما را دارد و مراقبِ ماست.

حال با یکدیگر چند آیه را مرور کنیم.

چرا در قرآن کریم بعضی اوقات برای برخی کارها از «ما» استفاده می‌شود؟

فرمود: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ»[۴]، ما انسان را خلق کردیم… خدای متعال کارهایی که مربوط به ذاتِ ربوبی است گاهی متکلّم وحده می‌آورد و می‌فرماید من این کار را کردم، در بسیاری از موارد فرموده است که ما این کار را کرده‌ایم، آن جاهایی که می‌فرماید «ما» دو توجیه در میانِ مفسّرین مطرح است، یک توجیه این است که خدای متعال بعضی از مخلوقاتِ خود را با دستِ ملائکه انجام داده است، آنجایی که ملائکه‌ی مقرّب خدای متعال فرمان یافتند تا کاری را انجام بدهند، مثلِ قبضِ روحِ همه‌ی موجودات، «اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ»[۵]، «قُلْ یَتَوَفَّاکُم مَّلَکُ الْمَوْتِ»[۶]، «تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا»[۷]، اینجا خدای متعال هم خود و هم رئیسِ ملائکه‌ی قبض روح و هم خودِ ملائکه هستند، در برخی از موارد خدای متعال می‌خواهد بفرماید که قشونِ ما در کار هستند و این کارها را می‌کنند.

یک توجیهِ دیگر این است که هر کجا مسئله خیلی مهم بوده خدای متعال می‌خواهد آنجا عظمتِ خود را بفرماید و بطورِ جمع می‌آورد، می‌فرماید: ما این کار را کردیم، «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»[۸]

خوشا به حالِ شما! این قرآنی که در محضرِ آن می‌نشینیم و قرآن کریم را تلاوت می‌کنیم، این قرآن کریم را یک کاغذ نبینید، قرآن کریم با امام زمان ارواحنا فداه جدا شدنی نیست، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده است، «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا، کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی؛ أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»، «لَن» یعنی چه؟ یعنی هیچ وقت، هرگز بینِ قرآن و عترت افتراق حاصل نمی‌شود.

بنابراین هر زمانی که قرآن کریم را می‌خوانید خودتان را در محضر امام عصر ببینید که صاحبِ ولایتِ مطلقه‌ی کلیّه‌ی الهیّه است، شما در محضرِ قرآن ناطق هستید، قرآن ناطق از قرآن صامت جدا نمی‌شود، این است که خیلی عظمت دارد، ، «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ» مسلّماً خودِ ما این ذکر را نازل کردیم، «وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»… این عظمت است، این جلال است، این کبریایی خدای متعال است.

تلقّی مَلَک‌های یمین و شمال از اعمالِ ما

خدای متعال در خلقت انسان هم نفرمود که من آفریدم، فرمود: «نَحنُ» ما انسان را خلق کردیم، چون مخلوق خدای متعال هستیم «وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ»، نه تنها خدای متعال کارِ ما را می‌بیند، حرکاتِ ما را می‌بیند، رفت و آمدِ ما را می‌بیند، نگاهِ ما را زیر نظر دارد، حرفِ ما را در حیطه‌ی مراقبه قرار داده است، بلکه وسوسه‌های باطنیِ ما را…

یک کاسبیِ در مغازه‌ی خود نشسته است، یک انسانِ ساده‌ای می‌آید و آن کاسب وسوسه می‌شود که یک طوری جنسِ خود را برای او بزرگ کند و گران فروشی کند یا زمانی که کسی برای کاسب جنسی را که آورده است تا او بخرد بر سرِ جنس می‌زند و وسوسه می‌شود که این جنس را یک طوری ارزان از او بگیرد…

جوانی در کنار خیابان در حالِ عبور کردن است، یک زنِ بدبختِ غفلت‌زده‌ی مو بیرون ریخته‌ی اسیرِ شیطان در حالِ عبور کردن است، وسوسه می‌شود تا اینکه یک نگاهی به او بکند…، خدای متعال می‌فرماید ما وسوسه‌ی باطنِ شما را می‌دانیم، «وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ»،.

اینکه وسوسه می‌شود یک غیبتی کند، آبروی کسی را ببرد، اینکه وسوسه می‌شود دلِ یک نفر را بشکند، یا حاضرجوابی کند، خدای متعال می‌فرماید: همینکه نیّت می‌کنی و وسوسه می‌شود ما آن وسوسه‌ی تو را هم می‌دانیم، این علمِ خدای متعال از کجاست؟

«وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»[۹]، وَرید شاهرگ است، خدای متعال می‌فرماید من از رگ حیاتی به تو نزدیک‌تر هستم، حال معلوم است که خدای متعال چطور ما را زیر نظر می‌گیرد دیگر! خدای متعال جدا نیست که سر بکشد… می‌فرماید: ما به تو از خودت نزدیک‌تر هستیم، روحمان، فکرمان، قلبمان، احساسمان، رگمان، یافته‌های ما، خونمان، گوشتمان، پوستمان، همه در چنگ خدای متعال است، خدای متعال در درونِ ما حضور دارد، خدای متعال در همه‌ی وجودِ ما حضور دارد، «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»، این یک آیه.

آیه‌ی بعدی می‌فرماید: «إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ»[۱۰]، دو متلقّی را به یاد بیاور… خدای متعال در حالِ گزارش دادن است، خدای متعال در حال اطلاع دادن است…

شنیده‌ام قانونِ بعضی از کشورها اینطور است، این مغازه‌هایی که دوربین‌های مدار بسته گذاشته‌اند که اگر دزدی آمد ضبط بشود و بتوانند تعقیب کنند، می‌گویند این دوربین که ضبط می‌کند اگر صاحب مغازه نوشته باشد که دوربینی در اینجا نصب است، اگر کسی خلافی کرده باشد و این دوربین ثبت کرده باشد و این فیلم را در دادگاه ببرد از او بعنوان سند و دلیل قبول می‌کنند، اما اگر اعلان نکرده باشد، با اینکه کار واقع شده است برای او سندیّتی قائل نمی‌شوند و آن فیلم را بعنوانِ یک سند نمی‌پذیرند.

خدای متعال می‌فرماید من برای تو کنترل کننده قرار داده‌ام و به تو خبر هم می‌دهم، «إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ»، متلقّی یعنی کسی که برداشت می‌کند…

کشاورز زمین را شخم می‌زند، تخم می‌پاشد، دوباره یک مرتبه‌ی دیگر هم زیر و رو می‌کند، آبیاری می‌کند، وقتی علف‌هرزه در بیاید می‌آید و آن را می‌کَنَد، این شاخه‌های زیادیِ درخت‌ها را می‌زند، مو را در فصل بهار می‌چیند و آماده می‌کند که حاصلِ خوبی بدهد، این کشاورز این زحمت‌ها را می‌کشد، تا خرمن می‌کند، وقتی گندم حاضر شد همه‌ی آن را برداشت می‌کند.

کاسب وقتی کسبِ خود را روزانه کسب کرد و به آخرِ روز رسید دخلِ خود را باز می‌کند و سودها را برداشت می‌کند.

خدای متعال می‌فرماید: ما دو مأمور قرار دادیم تا حاصلِ کارِ شما را برداشت کنند، تمامِ کارهای شما بذرِ حاصل دارد، ملائکه این‌ها را برداشت می‌کنند، ولی یکی در یمینِ ماست و دیگری در شمالِ ماست، این صریح است دیگر، «إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ»، این‌ها از کنارِ شما فاصله نمی‌گیرند، این‌ها در کنار شما هستند، هیچگاه شما را رها نمی‌کنند، هر کجا که بروید در کنارِ شما دو مأمور خیلی به هوش و مطّلع هستند، هر کاری هم که انجام می‌دهید این‌ها برداشت می‌کنند، «إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ»، یکی به مسجد می‌آید و قرآن تلاوت می‌کند و با معارفِ قرآن آشنا می‌شود، دلِ خود را با موعظه زنده می‌کند، با احادیث رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و آل رسول علیهم السلام نور می‌گیرد، سبکِ زندگی یاد می‌گیرد… تمامِ این‌ها حاصلِ زندگی و عمرِ شماست، این ملکِ سمتِ راست این‌ها را برداشت می‌کند، کارِ خیر می‌کنید، جوانِ مجرّدی را به خانه‌ی بخت می‌فرستید، برای دخترها جهیزیّه تهیّه می‌کنید، در این امتحانِ بزرگِ الهی…

ظاهرِ سیل خیلی تلخ بود، ویرانی داشت، آوارگی داشت، ولی خدای متعال چه زیبایی‌هایی در این سیل و امتحان در ویترینِ عالَم گذاشت و عالَم را متوجّهِ روحیه‌ی جهادیِ مردانِ مؤمنِ ما، نیروهای انقلابیِ ما، جوان‌های بسیجیِ ما، طلبه‌های ما، نیروهای مسلّحِ زیرِ پرچمِ ولایتِ ما… این‌هایی که با ولایت نفس می‌کشند در مسئله‌ی سیل اعجاز کردند، رفتند و مانندِ جبهه بود، مقام و موقعیّت هیچ نبود، استاد دانشگاه آمده بود و گِل پاک می‌کرد، عمامه‌ها گِلی شد، همه رفتند و کمک کردند…

این ملکِ سمتِ راستِ ما این‌ها را برداشت می‌کند.

اما اگر خدای ناخواسته نگاهِ حرامی، سخنِ حرامی، قدمِ بدی و قلمِ کجی بود آن ملکی که در سمتِ چپِ ما هست برداشت می‌کند.

تا بحال سه مورد شد؛ یکی اینکه خدای متعال فرمود ما از رگ حیات به شما نزدیک‌تر هستیم، دوم در یمین و شمالِ شما مأمور داریم و هر کاری که کنید این مأمورین کارهای شما را تلقّی می‌کنند…

ملکی که الفاظِ ما را ضبط می‌کند

چهارم فرمود که «مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ»[۱۱]

این آیات را در ذهنِ خودتان بیاورید و مرتّب هم در قلبِ شریف‌تان این آیات را تابلو کنید، این آیات انسان را خیلی تکان می‌دهد، انسان را خیلی جمع و جور می‌کند…

یکی اینکه به یاد می‌آورد خدای متعال از همه به من نزدیک‌تر است، هر کجا که بروم او با من هست، من در قبضه‌ی قدرتِ او هستم، او مرا زیر نظر دارد…

یکی اینکه اگر کار خوب کنم این ملکِ یمین خوشحال می‌شود و برداشت می‌کند…

یکی اینکه اگر کارِ بد کنم این ملکِ شمال همه‌ی این‌ها را برداشت می‌کند…

حال مرحله‌ی چهارم: «مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ»، هیچ قولی به لفظ در نمی‌آید مگر اینکه نزدِ او…. این غیر از یمین و شمال است، خدای متعال یک مأمورِ ویژه برای زبانِ ما دارد، ما چقدر غافل هستیم، در هر مجلسی که می‌خواهیم حرف بزنیم مأمورِ خدای متعال در حالِ ضبط کردنِ تمامِ حرف‌های ما است، نه اینکه مثلِ ضبط صوت ضبط کند، خودِ آن کلام را، او حقیقتِ وجودیِ ما را دارد، «مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ»

آیا حیف نیست این دعا را نخوانیم و در عملِ خود پیاده نکنیم؟ «اَللّـهُمَّ… جْعَلْ لِسانى بِذِکْرِکَ لَهِجَاً»[۱۲]، خدایا! چه می‌شد که به من زبانِ ذاکر می‌دادید؟ دوامِ ذکر!… هرچه می‌گویم برای تو بگویم…

به خدای خودتان در شب اولی میهمانی‌تان در ماه مبارک رمضان… وارد بر خدای متعال شده‌اید، خدای متعال برای شما دعوتنامه فرستاده است، خدای متعال خیلی احترامِ شما را دارد، خدای متعال شما را میهمان کرده است، ای میهمانان خدای متعال! ان شاء الله در این ماه یک کلمه‌ای که خلاف رضای خدای متعال باشد نباید از زبانِ ما بیرون بیاید، نکند که در خانه عصبانی بشویم و داد بزنیم! نکند نیش زبان بزنیم! نکند حرفِ تند بزنیم! نکند بی‌احترامی کنیم! نکند غیبت کنیم! نکند در ماه مبارک رمضان هم دروغ بگوییم!

«مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ»، هیچ قولی بصورتِ لفظ در نمی‌آید مگر اینکه… هیچ فاصله ندارد، یک مراقب داریم که این مراقبِ عتید است، دو نفر نیستند، خواب این رقیب را در بر نمی‌گیرد، خسته نمی‌شود، هرگز اینطور نیست که عصبانی بشود و حواس‌پرتی پیدا کند، هرگز اینطور نیست که یک چیزی ببیند و هیجانی بشود و حواسِ او پرت بشود، هرگز اینطور نیست که کسی بیاید و با او حرف بزند و حواسِ او را پرت کند، عتید است، آماده‌ی آماده! آماده‌باشِ کامل در کنارِ زبانِ شماست! «مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ».

خدای متعال در اینجاها عدد دارد، هم خود را نزدیک‌تر از آب حیات به ما معرّفی کرد… شما هر کجا که بروید در چنگِ او هستید، در مملکتِ او هستید، بر سرِ سفره‌ی او هستید، در پناهِ او هستید، کجا می‌روید که او شما را نبیند؟

دوم عددِ دوتا را داد، سوم یک ملک معرّفی کرد که عتید است.

مزاح با حضّار

در یک آیه‌ی دیگری… این آیه برای شب بعد باشد، شب اول شما را خیلی اذیّت نکنیم.

امام جماعتی سوره‌ی بقره خوانده بود و مأمومین خسته شده بودند، این چه امام جماعتی است؟ چه کسی حوصله‌ی نماز به این طولانی را دارد؟… به او گفته بودند: مأمومین خسته شدند، گفته بود فردا شب سوره‌ی فیل می‌خوانم!

این‌ها خیلی ترسیده بودند، بقره یعنی گاو، سوره‌ی گاو که اینقدر طولانی است ببینید سوره‌ی فیل چقدر است!…

گویا دیگر نمازِ این امام جماعت کساد شده بود!

حال ما هم در شب اول سوره‌ی بقره را مطرح نکنیم که شبِ دوم آنطور بشود.

امیدواریم که خدای متعال بپذیرد، هم از شما بپذیرد و هم از ما قبول کند.

روضه‌ی حضرت علی اصغر علیه السلام

ماه مبارک رمضان، انسان روزه می‌گیرد، تشنه می‌شود، گرسنه می‌شود، «وَ اذکُرُوا بِجُوعِکُم وَ عَطَشِکُم جُوعَ یومِ القِیامهِ وَ عَطَشِهِ»[۱۳]، روز قیامت روزِ سختی است، تشنگی دارد، گرسنگی دارد، آن روز را از یاد نبرید…

اما دخترِ نازنینِ اربابِ بی‌کفن‌مان سکینه خاتون یک پیامی را از حلقومِ پدرِ بزرگوارشان به من و شما رسانده است… کنارِ بدنی رفت که این بدن سر نداشت… کفن نداشت… ردا و عمامه‌ی ایشان را هم برده بودند… انگشت و انگشترِ ایشان هم رفته بود… در کنار چنین بدنی… آن هم یک دخترِ مهربان… می‌فرماید: از حلقومِ بریده‌ی پدرم شنیدم که فرمودند:

شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی     اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی.

… روزه‌های بهاری است، روزه‌های طولانی است، شما تشنه می‌شوید، اما همین که بر سرِ سفره‌ی افطار می‌نشینید پارچِ آبِ خنک در مقابلِ شما می‌گذارند، هر وقت به این آب نگاه کردید… امام حسین علیه السلام می‌فرمایند:

شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی     اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی.

یک یادی از لب‌های خشکیده‌ی اربابِ خودتان کنید… مرتّب برای شما شهدای عزیز می‌آورند… هر وقت زیرِ جنازه‌ی شهید رفتید، هر وقت بر مزارِ شهید رفتید ابتدا یک سلامی به امام حسین علیه السلام کنید… برای امام حسین علیه السلام ندبه کنید، برای حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام ناله کنید…

لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی

تشنه شدید اما بزرگ هستید… بچّه طاقتِ تشنگی ندارد… ای کاش بودید… ای کاش می‌دیدید…

کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی

من این شش ماهه‌ی خود را آوردم، به مردم هم نشان دادم… اما ترونه کیف یتلظی عطشا!… آیا نمی‌بینید از تشنگی بال بال می‌زند؟… جگرِ او از تشنگی می‌سوزد…

ان شاء الله خدای متعال عمر سعد را لعنت کند، دید در جمعیّت هیاهویی افتاده است، گویا دلِ آن‌ها برای این بچّه‌ی تشنه سوخته است، به حرمله خطاب کرد: پاسخِ حسین را بده! رسماً گفت: مگر سفیدیِ گلوی طفل را نمی‌بینی؟… ای وای ای وای…

معمولاً تیر سوراخ می‌کند، اما گلو نازک بود… تیر هم تیرِ عادی نبود، تیرِ بی‌امان بود، تیر سه شعبه بود… فذبحوه من الاذن الى الاذن…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

علی لعنت الله علی القوم الظّالمین

دعا

نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ یا الله…

یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین، یا غیاثَ المُستَغِیثِین، یَا مُجِیبَ دَعْوَهِ المُضطَرّین، یا اِلَهَ العَاصِین، یا مَن إسمُهُ دَواء وَ ذِکرُهُ شفاء…

خدایا! امام زمانِ ما را برسان.

خدایا! قلبِ نازنینِ آن حضرت را از ما راضی بفرما.

خدایا! گذشتگان‌مان را ببخش و بیامرز.

خدایا! گناهان‌مان را ببخش و بیامرز.

خدایا! مشکلاتِ اقتصادی که دستِ خیانت بر ما تحمیل کرده است، این گرانی‌هایی که بوجود آوردند و آن را کنترل هم نمی‌کنند، خدایا! دستِ خیانت را کوتاه بفرما.

خدایا! دستِ نفوذی‌ها را افشاء بفرما.

خدایا! توطئه‌های اقتصادی آن‌ها را خنثی بفرما.

خدایا! نسلِ جوانِ ما را از سرگردانی و بی‌کاری و عذوبت نجات بده.

خدایا! خیر و برکت بر معیشتِ مردم‌مان نازل بفرما.

خدایا! امام شهدا و شهدا را از ثواب مجالسِ ما، عبادت‌های ما بهره‌مند بفرما.

خدایا! سایه‌ی پر برکتِ علمای صالح‌مان، رهبرِ عزیزمان مستدام بدار.

خدایا! دشمنانِ ما، در رأسِ آن‌ها استکبارِ جهانی و صهیونیزم بین الملل، شجره‌ی خبیثه‌ی وهابیّت با سردمداری آل سعود و حکومت‌های وابسته‌ی منطقه‌ی شیعه‌کُش… خدایا! تو را به آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم که همه‌ی آن‌ها را سرنگون بفرما.

خدایا! شیشه‌ی عمر ایادی بیگانه در کشورِ ما را بشکن.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


 پی نوشت:

[۱] سوره مبارکه کهف، آیه ۴۹ (وَوُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَٰذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَهً وَلَا کَبِیرَهً إِلَّا أَحْصَاهَا ۚ وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا ۗ وَلَا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدًا)

[۲] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۳] عدّه الدّاعی، صفحه ۲۹۸ (ان لله عز وجل تسعه وتسعون اسما من دعا الله بها استجاب له، ومن أحصاها دخل الجنه.)

[۴] سوره مبارکه ق، آیه ۱۶ (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَ نَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ)

[۵] سوره مبارکه زمر، آیه ۳۹ (اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَ الَّتی‏ لَمْ تَمُتْ فی‏ مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتی‏ قَضی‏ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْری‏ إِلی‏ أَجَلٍ مُسَمًّی إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ)

[۶] سوره مبارکه سجده، آیه ۱۱ (قُلْ یَتَوَفَّاکُم مَّلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ)

[۷] سوره مبارکه انعام، آیه ۶۱ (وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ ۖ وَیُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَهً حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا یُفَرِّطُونَ)

[۸] سوره مبارکه حجر، آیه ۹

[۹] سوره مبارکه ق، آیه ۱۶ (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ)

[۱۰] سوره مبارکه ق، آیه ۱۷

[۱۱] سوره مبارکه ق، آیه ۱۸

[۱۲] دعای کمیل

[۱۳] الأمالی (للصدوق)، النص، ص۹۳ (وَ اذکُرُوا بِجُوعِکُم وَ عَطَشِکُم جُوعَ یومِ القِیامهِ وَ عَطَشِهِ وَ تَصَدَّقُوا عَلی فُقَرائِکُم وَ مَساکینِکم وَ وَقِرّوُا کِبارَکُم وَ ارحَمُوا صِغارَکُم وَ صِلُوا اَرحامَکُم وَ احفَظُوا اَلسِنَتَکُم وَ غَضُّوا عَمّا لایحِلُّ النَّظَرُ اِلَیهِ اَبصارَکُم وَ عَمّا لا یحِلُّ الاِستِماعُ اِلَیهِ اَسماعَکُم وَ تَحَنَّنُوا عَلی أیتامِ النّاسِ یتَحَنَّنُ عَلی أیتمِکُم وَ تُوبُوا اِلَی اللهِ مِن ذُنُوبِکُم وَ ارَفَعُوا اِلَیهِ اَیدِیکُم بِالدُّعاءِ وَ فی اَوقاتِ صَلواتِکُم فَاِنَّها اَفضَلُ السّاعاتِ ینظُرُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ فیها بِالرَّحمَهِ اِلی عِبادِهِ یجیبُهُم اِذا ناجُوُه وَ یلَبّیهِم اِذا نادُوهُ وَ یستَجیبُ لَهُم اِذا دَعَوهُ)