«اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم * بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»

مقدّمه

السلامُ عَلَی المَهدی

با عرض تسلیتِ شهادتِ پنجمین امامِ معصوم‌مان، باقرِ علمِ انبیاء علیهم السلام، وارثِ علمِ خاتمِ انبیاء صلی الله علیه و آله و سلّم، حضرت اباجعفر امام محمّد باقر علیه الصلاه والسلام را به محضر امام زمان ارواحنا فداه و به امّتِ بزرگوارمان و رهبریِ نورانیِ امّت‌مان.

در ارتباط با این بزرگوار با استعانت از پروردگار متعال و استمداد از عنایت‌ها و هدایت‌های ذاتِ ربوبی چند نکته را عرض می‌کنم.

وجود مبارک امام باقر علیه السلام خصائصی دارند، علاوه بر آن مسئله‌ی امامتِ به معنیِ خاصِّ قرآنی که خدای متعال حضرت ابراهیم علیه السلام را بعد از نبوّت، رسالت، خلّت، خدای متعال او را امام قرار داد و امامتِ ایشان بعد از امتحاناتِ بسیار سخت بود که حضرت ابراهیم علیه السلام سرافراز بیرون آمدند و خدای متعال فرمودند «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»[۱] و یکی از تجلّیاتِ این منصب شهودِ ملکوت است که خدا در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام فرمودند: «وَ کَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ»[۲] حضرت ابراهیم علیه السلام به مقامِ حقّ‌الیقینی، به مقامِ شهود، به مقامِ رؤیتِ ماوراء حجاب که از خصائصِ این منصبِ امامت است، و امام باقر علیه الصلاه و السّلام به این معنا امام بودند و مقامِ ایشان فوقِ مقامِ نبوّت و رسالت است، حضرت امام محمد باقر علیه السلام علاوه بر آن منصبِ خاصِّ امامت و ولایتِ مطلقه‌ی کلّیه‌ی الهیّه یک ویژگی‌های انحصاری دارند.

مادرِ امام باقر علیه السلام

اولین ویژگیِ انحصاریِ امام باقر علیه السلام این است که امامانِ ما بعد از امام باقر علیه السلام همه فرزندانِ امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام هستند، نقطه‌ی وصلِ نسلِ امامت به این دو بزرگوار، به این دو سیّدِ جوانانِ اهل بهشت، که امام مجتبی علیه السلام و امام حسین علیه السلام می‌باشند، مادرِ بزرگوار امام باقر علیه السلام فاطمه بنت الحسن است، بنابراین امام باقر علیه السلام از طرفِ مادر فرزندِ امام حسن مجتبی علیه السلام است و از طرفِ پدر فرزند حضرت علی بن الحسین علیه الصلاه و السلام است.

به همین جهت است که می‌بینید ما در زیارتِ حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها عرضه می‌داریم «السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ الحَسَنِ والحُسَین».

امام زمان ما که جانمان به قربانِ ایشان، هم فرزندِ امام حسن علیه السلام هستند و هم فرزندِ امام حسین علیه السلام، امام زمان ارواحنا فداه به دو امام حسن علیه السلام فرزندِ امام حسن هستند، یکی پدرشان امام حسن عسکری علیه السلام و دیگری جدّ بزرگوارشان امام حسن مجتبی علیه الصلاه و السلام است و این برکتِ کمی نیست، امتیازِ کمی نیست.

نکته‌ی دوم این است که خودِ مادرِ بزرگوارِ امام باقر علیه الصلاه والسلام از بانوانِ بسیار برجسته است، از نظرِ معنوی، از نظرِ طهارتِ ذات، از نظرِ نورانیّتِ گوهر، نه تنها امامزاده هستند و دختر امام حسن مجتبی علیه الصلاه و السلام هستند بلکه در روایت دارد که «صدّیقَهٌ» ایشان مانندِ مادرشان حضرت فاطمه‌ زهرا سلام الله علیها صدّیقه هستند، امیرالمؤمنین علیه السلام صدّیق اکبر است و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها صدّیقه هستند و دیگر از بانوانی که این عنوان به ایشان داده شده است مادرِ امام باقر علیه الصلاه و السلام است که این درواقع عصمتِ این بزرگوار را تداعی می‌کند.

فرمود: «کَانَتْ صِدِّیقَهً لَمْ یدْرَکْ فِی آلِ الْحَسَنِ مِثْلُهَا»[۳] در آلِ امام حسن مجتبی علیه الصلاه و السلام مشابه ندارد، نسخه‌ی واحده است، کسی مثلِ او نیست، لذای داری مقامِ قُرب در پیشگاهِ پروردگار متعال است، دعای ایشان مستجاب است، بلکه می‌توانیم بگوییم که ولایتِ تکوینی دارند.

ایشان کنارِ دیواری نشسته بودند و یا عبور می‌کردند، دیوار فرسوده بود و در حالِ ریزش، که اگر می‌ریخت این بانو هم زیرِ آوار می‌ماندند، دستشان را بلند کردند و فرمودند: «لَا بِحَقّ المُصطَفی» تو را به حقّ پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم همانجا بایست و نریز، با اینکه دیوار کج شده بود فرو نریخت، این نشان می‌دهد که چه نَفَسی و چه نَظَری… آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند، آیا بُوَد که گوشه‌ی چشمی به ما کنند…

امام باقر علیه السلام در کربلا

ویژگیِ دوّم امام باقر علیه الصلاه و السلام حضورِ ایشان در نهضتِ عاشوراست، عاشوراییان جزوِ ممتازهای بی‌بدیلِ عالَم هستند، شهدای کربلا أفضلِ شهدای تاریخِ بشر هستند، مثل و نظیری در هیچ زمانی ندارند، نه بدریّون به رکابِ آن‌ها می‌رسند و نه شهدای امام زمان ارواحنا فداه، و این شهدا که مقامِ قُرب دارند و آن‌هایی هم که اسیر بودند، با شهدا بودند، در معرضِ شهادت بودند، جان به کف گرفته بودند و در صحنه‌ی عاشورا حضور پیدا کرده بودند، قدم در قربانگاه و مسلخِ عشق گذاشته بودند، همه‌ی این‌ها در ردیفِ شهدای کربلا هستند.

مقام حضرت زینب سلام الله علیها از هیچ شهیدی از شهدای کربلا کمتر نیست، و حضرت امام باقر علیه السلام جزوِ اسراء است، و جزوِ اسرایی است که پیام‌رسان است، با اینکه سنّ شریفِ ایشان بنا به نقلِ مرحوم حاج شیخ عباس قمی چهار سال بیشتر نبود که اسیر بودند و در مجلسِ یزید ملعون او را در میانِ اسرای دیگر حاضر کرده بودند، ولی مسعودی در «مروج الذّهب» سنّ ایشان را کمتر از چهار سال نقل می‌کند، با اینکه در سنینِ کودکی بودند، آنجا شناسنامه‌ی قتله‌ی کربلا را و اطرافیانِ یزیدِ لعنتی را برملا کردند، با زبان فصیح سخن گفتند، یزید از اطرافیان نظرخواهی کرد، گفت بنظرِ شما ما با این اسراء چه معامله‌ای کنیم؟ همه‌ی این‌هایی که همراه یزید بودند بالاتّفاق نظر به قتل‌عامِ این‌ها دادند و گفتند که همه‌ی شان را از بین ببریم! امام باقر علیه السلام با یک صدای رسا فرمودند ایّهاالامیر من مطلبی دارم، همه‌ی حاضرین بهت‌زده شدند که یک کودک با صدای رسا، با بلاغتِ تمام خطاب به یزید این مجلس را تحت تأثیر قرار داد، یزید گفت چه می‌خواهی بگویی؟

فرمود: این مجلسِ تو شبیهِ مجلسِ فرعون است ولی یک تفاوتی دارد و این تفاوت هم یک علّتی دارد، اینکه شبیهِ مجلسِ فرعون است برای این است که فرعون هم حضرت موسی علیه السلام و جانشین حضرت موسی علیه السلام حضرت هارون علیه السلام را به اسارت گرفته بود و در مجلسِ خود حاضر کرد، مانندِ همین اسیران که فرزندانِ پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم و جانشینِ پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم که امام زین العابدین علیه السلام است، آنجا هم همین صحنه بود، ولی تفاوتی که بینِ این مجلس و مجلسِ فرعون دارد این است که وقتی فرعون از اطرافیان نظر خواست، آن‌ها گفتند این‌ها را دور کنید، یک نفر نگفت وصیِّ موسی را بکشید، ولی در مجلسِ تو یک نفر نبود که نگفته باشد این‌ها را بکشید، آیا می‌دانید علّتِ آن چیست؟ علّتِ آن این است که «لا یقتل الأنبیاء والأوصیاء إلاّ أدعیا و اولاد الأدعیا» «دعی» به معنای حرامزاده است، «أدعیا» جمعِ «دعی» است، اینکه حضرت سیّدالشّهداء علیه السلاه و السّلام روز عاشورا با صدای بلندی که طنینِ صدای حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام تا قیامِ قیامت به گوشِ جانِ همه‌ی رادمندانِ عالَم می‌رسد فرمودند: «أَلا! وَ إِن الدعِی بْنَ الدعِی قَدْ رَکزَ بَینَ اثْنَتَینِ: بَینَ السلهِ وَالذلهِ، وَ هَیهاتَ مِنا الذلهُ» که این «هَیهاتَ مِنا الذلهُ» بهترین شعار برای آزادمردان است، برای انسان‌های باکرامت و باشرافتی که اسارات نمی‌پذیرند؛ امام حسین علیه السلام آنجا فرمودند این «دعی» یعنی إبن زیاد پدر نداشت، عدّه‌ای سرِ او دعوا داشتند و ادّعا می‌کردند که این فرزندِ ماست، یعنی مادرِ او وضعِ خرابی داشت…

امان از این بهم ریختگیِ خانواده‌ها، از این ابتذال، از این هرزگی‌ها، پناه به خدا می‌بریم، ان شاء الله خونِ شهدا عفّتِ زنان و دخترانِ این کشور را حفاظت کند…

امام باقر علیه السلام رسماً فرمودند نتیجه‌ی بی‌بندوباری‌های خانوادگی بوجود آمدنِ فرزندانِ نامشروع است و حرامزاده است که جرأت می‌کند خونِ پیغمبر و پیغمبرزاده را بریزد، آنجا رسالتِ خود را ایفا کردند و به همه‌ی تاریخ پیام دادند که مواظبِ دامنِ بانوان باشید و بانوان حریمِ خود را حفظ کنند که اگر حفظ نکردند فقط مشکلِ جهنّمِ خودشان نیست، جامعه را به دستِ انسان‌های بی‌رحم می‌دهند و این قتل و غارت‌های پاک‌ها رواج پیدا می‌کند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم و امام باقر علیه السلام

ویژگیِ دیگرِ امام باقر علیه الصلاه و السلام این است که وجود مبارک خاتم انبیاء محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلّم پیکِ مخصوصی را مأمور کردند تا سلامِ ویژه‌ی حضرتِ خاتم را به وجودِ نازنین امام باقر علیه السلام ابلاغ کند، و وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نامِ مبارک امام باقر علیه السلام را خودشان تعیین کردند، و سیمای‌شان را هم خودشان ترسیم کردند.

وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم جابر بن عبدالله انصاری را دیدند فرمودند: ای جابر! بعد از من عمرِ طولانی نصیبِ تو می‌شود، آنقدر می‌مانی تا پنجمین وصیّ من را می‌بینی، نامِ او نامِ من است، همچنین شمایلِ او شمایلِ من است، این نشان می‌دهد که امام باقر علیه السلام از نظرِ چهره و سیما جمالِ پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم را داشتند که جمالِ پیغمبر در عالَم منحصر بفرد است…

بَلَغَ العُلی بِکمالِهِ            کَشَفَ الدُّجی بِجَمالِهِ

حَسُنَت جمیعُ خِصالِهِ      صَلّوا علیه و آله

جمیعِ خصائلِ پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم، شمایل پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم، زیباترین خلقی بود که خدای متعال اراده‌ی خلقتِ او را داشتند، بنابراین تنها امامی که پیامبرِ خدا صلی الله علیه و آله و سلّم برای او پیکِ مخصوص قرار داده‌اند و ابلاغِ سلام کرده‌اند و نام و رسمِ ایشان را هم معیّن کرده است حضرت امام محمد باقر علیه صلاه و السلام است.

باقر العلوم بودنِ امام باقر علیه السلام

یکی دیگر از ویژگی‌های حضرت امام محمد باقر علیه السلام این بود که ایشان تأسیسِ کانون‌های علمی و حوزه‌های علمیّه را آغاز نمودند و شاگردانِ زیادی را تربیت کردند و علومِ انبیاء را توسعه دادند و معمّاها را حل کردند و غوامض را شکفاتند، همانگونه که پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم خبر داده بودند، پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم هم نامِ این بزرگوار را معیّن فرمودند و هم اینکه فرمودند این امام شکافنده‌ی علم است، وجودِ نازنین امام باقر علیه السلام اولین امامی است که از یک فرصتِ استثنایی حدّاکثر استفاده کردند که اجدادِ بزرگوارِ ایشان مانندِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این فرصت را نداشتند، آن‌ها مبتلا به حکومت‌های غاصب و مخالف حدیث بودند، امام باقر علیه السلام از فرصتِ درگیریِ بینِ خلفای بنی امیّه و بنی عبّاس که «أللّهُمَّ اشغَلِ الظّالِمِینَ بِالظّالِمِینَ» مستجاب شده بود و آن‌ها به خودشان مشغول بودند، امام باقر علیه السلام از این فرصت استفاده کردند و تمامِ آنچه که از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم به ایشان ارث رسیده بود ولی به مردم نرسیده بود، حضرت سفره‌ی حدیث را گسترده کردند و علومِ مختلف را نشر دادند.

او بود که علم را توسعه داد و فرزندشان امام صادق علیه السلام تکمیل کردند. لذا امام باقر علیه السلام حقّ بزرگی به گردنِ حوزه‌های علمیّه و دانشگاه‌های عالم دارند.

امام باقر علیه السلام در رشته‌ها و فنونِ مختلفِ علمی شاگرد تربیت کردند، در سیر و سلوک، در آشنا کردن ظرفیّت‌ها و استعدادهای مناسب با اسرارِ عالم هم یک گامی را ارائه فرمودند.

جابر بن یزید جوفی شاگردِ امام باقر علیه الصلاه و السلام است که حضرت نود هزار حدیثِ سرّی در اختیارِ او قرار داده بودند، این اسرار به قدری سنگین بود که وقتی جناب جابر بن یزید جوفی خدمت امام باقر علیه الصلاه و السلام رسیدند عرضه داشتند: یابن رسول الله! این همه اسرار را در صندوقِ سینه‌ی من به امانت گذاشته‌اید و اجازه‌ی ارائه‌ی آن را هم به کسی نداده‌اید، توانِ حملِ آن را ندارم، چه کنم؟ حضرت فرمودند: برو در کوه‌ها بگو و خود را تخلیه کن! همین جابر بن یزید جوفی علاوه بر اینکه از امام باقر علیه السلام نودهزار سرّ دریافت کرده بود، سی هزار حدیثِ بگو هم ارائه کرده است که فقها و بزرگانِ ما سرِ سفره‌ی جابر بن یزیدِ جوفی نشسته‌اند و امروز احادیثِ قال الصّادق و قال الباقر که منشأ فتوای فقهای ماست، منشأ نظامِ فکریِ ما و سبک زندگیِ مؤمنین را رقم می‌زند، یکی از کسانی که آثار امام باقر علیه السلام را منتقل کرده است جابر بن یزید جوفی است.

عنایت حضرت امام محمد باقر علیه السلام به جابر بن یزید جوفی

امام محمد باقر علیه السلام کراماتِ زیادی دارند، یک موردِ آن در موردِ همین جابر بن یزید جوفی است، این نشان می‌دهد که ائمه‌ی اطهار علیهم السلام هوای علما را دارند، امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام و همه‌ی ائمه علیهم السسلام در حفاظتِ از این‌ها، در مراقبت از علماء، هم از نظرِ بیانِ محبّت و بیانِ منزلتِ علماء احادیثِ زیادی داریم و هم اینکه حوادثی رخ داده است که این‌ها نشان می‌دهند که علمای وارثِ علمِ امام باقر علیه السلام و رهروانِ راهِ انبیاء، عهده‌داران پرچمِ هدایتِ جامعه و اسلامِ ناب مورد مراقبه و حفاظتِ امام زمان‌شان هستند.

جابر بن یزید جوفی به خدمت امام باقرالعلوم علیه الصلاه و السلام آمد، شرفیاب شد و عرض ادب کرد، عطشِ وجودِ خود را در کنار دریای وجود امام باقر علیه السلام سیراب کرد و از حضرت إذنِ رفتن گرفت، وقتی راه افتاد و مسافتی را به طرفِ کوفه طی کرده بودند، ناگهان دیدند که یک راکبی بر یک مرکبِ تندرویی سوار شده است و به سرعت به طرفِ او می‌آید، وقتی رسید نامه‌ای از امام باقر علیه السلام به او داد، جابر بن یزید جوفی وقتی به این نامه نگاه کرد رنگ او عوض شد، وجود مبارک امام باقر علیه السلام آنجا هم رمزی برخورد کرده بودند، و خطری که جانِ جابر را تهدید می‌کرد را برملا کرده بودند.

وقتی جابر بن یزید جوفی به کوفه رسید لباسِ جنون به تن کرد و خود را به دیوانگی زد، چوبی را سوار شده بود و قاطیِ کودکانِ محلّه می‌شد و داد می‌زد که کنار بروید تا اسبِ من شما را لِه نکند!

همه می‌آمدند و تماشا می‌کردند و می‌گفتند او که عالِمِ بزرگی بود و دانشمند بود و جزوِ برجستگانِ عالَمِ اسلام بود، حیف که دیوانه شده است، مدّتی تظاهر به جنون کرد و به دیوانگی زندگی می‌کرد، چند روزی نگذشت که خلیفه به والیِ کوفه نامه نوشت که جابر بن یزید جوفی را دستگیر می‌کنی و سرِ او را می‌بُری و برای من می‌فرستی!

والی به سراغِ جابر فرستاد و آمدند گفتند که او مدّتی است دیوانه شده است، والی یک نفسی کشید و گفت خدا را شکر که دستِ من به خونِ یک ولی از اولیاء خدا آلوده نشد، بعد مشخّص شد که امام باقر علیه السلام همین را از او خواسته بودند که در سنگرِ جنون و دیوانگی جان و دینِ خود را حفاظت کند.

«مَن کانَ لله کانَ الله لَه» کسی که حافظِ دین باشد دین حافظِ اوست، کسی که نگهبانِ ولایت باشد ولایت نگهبانِ است.

وجود نازنین امام محمد باقر علیه السلام در احادیثِ فقهی و اخلاقی به جابر بن یزید جوفی عنایاتِ خاصّی داشتند.

چند جمله از یک حدیث اخلاقی که امام باقر علیه السلام به جابر بن یزید جوفی مطرح فرمودند، درس زندگی برای همه‌ی ماست و ضمناً درسِ آرامش هم هست…

فرمودند: «إِنْ ظُلِمْتَ فَلَا تَظْلِمْ»[۴] مواظب باش که اگر مظلوم شدی این مظلومیّت تو را عقده‌ای نکند، حالا یک کسی به تو ظلم کرده است و ناراحت هستی، دیگر تو به زن و فرزندِ خودت ظلم نکن، به کسی که با شما حشر و نشر دارند عصبانی نباش، به آن‌ها سخت‌گیری نکن، یا اگر ظالمی به تو ظلم کرد نکند وقتی به قدرت رسیدی تو کاری بیش از آنچه که او با تو کرده است با او انجام دهی، «وَ لَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى»[۵] اینکه آزارِ انسان در شرایطِ عادی به کسی نرسد خیلی هنر نیست، اما اگر اذیّت شدید و تو را آزردند و به تو ظلم کردند، حواسِ تو به خودت باشد تا از مجرای حکمِ خدا خارج نشوی.

«وَ إِنْ مُدِحْتَ فَلَا تَفْرَحْ» فرمودند حالِ تو از این تعریف‌ها تغییر نکند، نکند تعریفِ این و آن باعث بشود که تو باور کنی کسی هستی و ژست بگیری و تکبّری بر تو پیش بیاید، این حالت حالتِ خطرناکی است که تعریفِ دیگران انسان را بت کند و انسان از مسیرِ حق خارج بشود و درواقع دیگر خود را نشناسد و خود را گُم کند، حواسِ تو باشد که دلِ تو خیلی به این تعریف‌ها خوش نباشد.

«وَ إِنْ کُذِّبْتَ فَلَا تَغْضَبْ» اگر تو حرفی زدی و تو را تکذیب کردند و مقبولیّت نداشتی خیلی وحشت نکن، حبّ و بغضِ دیگران که واقعیّتِ انسان را تغییر نمی‌دهد، اگر خوب هستی… اگر گوهر و یا جواهری در دستِ انسان باشد و همه بگوید خاک است، مگر خاک می‌شود؟ خودِ من می‌دانم که گوهری در دست دارم… و اگر خاکی در دستِ من باشد و همه بگویند طلا در دست دارد، مگر با گفتنِ دیگران خاکِ در دستانِ من طلا می‌شود؟

لذا اگر از تو تعریف کردند باور نکن، اگر هم تو را تکذیب کردند باز هم اعتناء نکن و از کوره بیرون نرو، شخصیّتِ خود را حفظ کن و از مرزِ عدالت خارج نشو.

امیدواریم وجود نازنین حضرت باقرالعلوم سلام الله علیه که الآن قبرِ نازنینِ ایشان در قبرستان بقیع زائر ندارد، عنایت‌شان شامل حال شیعیان بشود و این طوفان‌های اقتصادی که با سوء مدیریّت تحمیل شده است با عنایات امام باقر علیه السلام رفع شود.

مصیبتِ شهادت امام محمد باقر علیه السلام

وجود مبارک امام باقر علیه صلاه و السلام به شهادت رسیدند، تشییع پیکرِ فوق‌العاده‌ای فراهم شد، امام صادق علیه السلام اشک ریختند، در شش قطعه کفن ایشان را کفن کردند، وجود نازنین امام باقر علیه السلام را به قبرستان بقیع منتقل کردند و آنجا به خاک سپردند.

ساعَدَ الله قَلبکَ یا ابا عبدالله الصادق، یابن رسول الله… پدر بزرگوارِ شما مسموم شدند، با ظلمِ دشمن، با سَم به شهادت رسیدند، اما همه‌ی عزیزانشان پیرامونِ ایشان بودند و امام باقر علیه السلام را با اجلال تشییع پیکر کردند، اما دشمن الآن هم به امام باقر علیه السلام ظلم می‌کند، نه چراغی… نه ضریحی… نه گنبدی…

وقتی زائرینِ مدینه قبرِ شریفِ چهار امام که در رأسِ آن‌ امام حسن مجتبی علیه السلام و امام باقر علیه السلام و امام زین العابدین و امام صادق علیه السلام…. قبر‌هایشان غریب…

آن وقت‌ها که ما می‌رفتیم گاهی می‌دیدیم که روی این قبور شریف گازوئیل می‌ریختند… به این قبرها اهانت می‌کنند… شیعه آرزو دارد که ان شاء الله این وهابی‌ها نابود شوند، ان شاء الله برویم آنجا گنبد و بارگاهی برای حضرات معصومین علیهم السلام بسازیم و دورِ ضریحِ آن بزرگواران طواف کنیم…

لا یوم کیومک یا اباعبدالله…

امام باقر علیه السلام وصیّت کرده بودند و مالی را وقف کرده بودند، فرموده بودند که بعد از من ده سال در منا برای من عزاداری کنید، شاید حکمتِ آن این بوده است که عزاداریِ برای امام باقر علیه السلام احیاء عاشورا بود، امام باقر علیه السلام جزوِ اسرای کربلا بود، امام باقر علیه السلام به چشمِ خود بدنِ بی‌سرِ جدّ بزرگوارِ خودشان را دیده بودند، سرِ پر خونِ جدّ بزرگوارشان را بالای نیزه دیده بودند، غل و زنجیرِ پدر را مقابلِ چشمانِ خود دیده بود، کتک خوردنِ عمه‌جانِ خود را دیده بود، سرِ بریده‌ی امام حسین علیه السلام را در مجلس ابن زیاد و در مجلسِ یزید و در مجلس شراب دیده بود…

لا حولَ و لا قوّه الّا بالله العلی العظیم

دعا

خدایا بحقّ امام باقر علیه السلام و ائمه اطهار علیهم السلام امام زمان ما را برسان، مشکلاتِ این کشور را برطرف بفرما، جبهه‌ی مقاومت را پیروز بگردان، سایه‌ی پر برکتِ رهبرِ عزیزمان را مستدام بدار، مردمِ عزیزِ ما را دشمن شاد مکن، معیشتِ آن‌ها را سامان بده، جوان‌های کشورِ ما را به سامان برسان، عاقبتِ امرمان را ختم به خیر بگردان، ظهور حضرت حجّت ارواحنا فداه را در زمانِ ما قرار بده و ما را از یارانِ آن بزرگوار محسوب بفرما.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


پی نوست:

[۱] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۴ (وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ)

[۲] سوره مبارکه انعام، آیه ۷۵

[۳] اصول کافى جلد ۲ صفحه ۳۷۲ روایت ۱

[۴] تحف العقول، ص ۲۸۴ (یَا جَابِرُ أُوصِیکَ بِخَمْسٍ إِنْ ظُلِمْتَ فَلَا تَظْلِمْ وَ إِنْ خَانُوکَ فَلَا تَخُنْ وَ إِنْ کُذِّبْتَ فَلَا تَغْضَبْ وَ إِنْ مُدِحْتَ فَلَا تَفْرَحْ وَ إِنْ ذُمِمْتَ فَلَا تَجْزَعْ؛ یا فَلَا تَحزن)

[۵] سوره مبارکه مائده، آیه ۸ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ)