لولاعلی در منابع شیعه


کافی ، کلینی ، ج ۷ ، ص ۴۲۴، تهذیب الاحکام ، شیخ طوسی ، ج ۶ ، ص ۶۰۶، ج ۱۰ ، ص۵۰، من لایحضره الفقیه ، شیخ صدوق ، ج ۴ ، ص ۳۶ ،‌ اختصاص ، شیخ مفید ، ص ۱۱۱ و ۱۴۹ مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج ۱ ، ص ۳۱۱ ، المسترشد ، طبری شیعی ، ص ۵۴۸ و ۵۸۳ ، شرح الاخبار ، قاضی نعمان ، ج ۲ ، ص ۳۱۹ ، مدینه المعاجز ، علامه بحرانی ، ج ۲ ، ص ۴۶۰ و ج ۵ ، ص ۷۱، الشافی فی الامامه ، سید مرتضی ، ج ۱ ، ص ۲۰۳، ج ۳ ، ص ۱۳۰ ، منهاج الکرامه ، علامه حلی ، ص ۱۸، الطرائف ، سید ابن طاووس ، ص ۲۵۵ و ۵۱۶٫
لولاعلی در منابع اهل سنت :
تاویل مختلف الحدیث ، ابن قتیبه ، ص ۱۵۲، مواقف ، ایجی ، ج ۳ ، ص ۶۲۷ و ۶۳۶، شرح مقاصد ، تفتازانی ، ج ۲ ، ص ۲۹۴ ، تفسیر روح المعانی ، فخررازی ، ج ۲۱ ، ص ۲۲،شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ‌، ج ۱ ، ص ۱۸و ج ۱۲ ، ص ۱۷۹، تمهید الاوائل ، باقلانی ، ص ۴۷۶ ، مناقب علی ابن ابیطالب ، ابن مردویه اصفهانی ، ص ۸۸، ینابیع الموده ، قندوزی حنفی ، ج ۱ ، ص ۲۱۶و ج ۲ ، ص ۱۷۲و ج ۳ ، ص ۱۴۷ ، تاویل مختلف الحدیث ، ابن قتیبه، ج ۱ ، ص ۱۶۲، تمهید الاوائل فی تلخیص الدلائل ، باقلانی ، ج ۱ ، ص ۴۷۶ و ۵۴۷ ، الحاوی الکبیر ، ماوردی شافعی ، ج ۱۲ ، ص ۱۱۵ و ج ۱۳ ، ص ۲۱۳ ، تفسیر سمعانی ، ج ۵ ، ص ۱۵۴ ، المفصل فی صنعه الاعراب ، زمخشری ، ج ۱ ، ص ۴۳۲ ، العواصم من القواصم ، ابوبکر بن عربی ، ج ۱ ، ص ۲۰۳ ، حاشیه الرملی ، رملی ، ج ۴ ص ۳۹ ، الجد الحثیث ، سعودی غزی عامری ، ج ۱ ، ص ۱۸۶، بریقه محمودیه ، محمد بن محمد خادمی ، ج ۲ ص ۱۰۸، منع الجلیل ، محمد علیش ، ج ۹ ، ص ۶۴۸، دستور العلماء ، قاضی عبدالنبی نکری، ج ۱ ، ص ۸۰٫

 

 

ماجراهای بیان این مطلب توسط عمر :

 

۱ – قال أحمد ابن زهیر حدثنا عبید الله بن عمر القواریری حدثنا مؤمل بن إسماعیل حدثنا سفیان الثوری عن یحیى بن سعید عن سعید بن المسیب قال کان عمر یتعوذ بالله من معضله لیس لها أبو الحسن وقال فی المجنونه التی أمر برجمها وفى التی وضعت لسته أشهر فأراد عمر رجمها فقال له على إن الله تعالى یقول وحمله وفصاله ثلاثون شهرا الحدیث وقال له إن الله رفع القلم عن المجنون الحدیث فکان عمر یقول لولا على لهلک عمر.

 استیعاب ابن عبدالبر ج ۳ ص ۱۱۰۳٫
و درباره زن دیوانه ای که عمر امر به سنگسار او کرد و در مورد زنی که شش ماهه بچه اش به دنیا آمده بود پس عمر خواست که آنها را سنگسار کند پس حضرت علی به او گفت همانا خدای متعال می گوید : و حمل زن و شیر دادنش سی ماه است … و همچنین به او گفت : هماا خدا تکلیف را از دیوانه برداشته است … پس عمر می گفت : ‌اگر علی نبود عمر هلاک می شد.


سند روایت


۱ – سعید بن مسیب (از راویان صحیح بخاری)


سعید بن المسیب … أحد العلماء الأثبات الفقهاء الکبار من کبار الثانیه اتفقوا على أن مرسلاته أصح المراسیل وقال ابن المدینی لا أعلم فی التابعین أوسع علما منه.
تقریب التهذیب – ابن حجر – ج ۱ ص ۳۶۴٫

 


۲ – یحیی بن سعید ( از راویان بخاری)


یحیى بن سعید بن قیس بن عمرو ، الإمام أبو سعید الأنصاری ، قاضی السفاح ، عن أنس ، وابن المسیب ، وعنه مالک ، والقطان ، حافظ فقیه حجه ، مات ۱۴۳
الکاشف فی معرفه من له روایه فی کتب السته – الذهبی – ج ۲ ص ۳۶۶٫
یحیى بن سعید بن قیس الأنصاری المدنی أبو سعید القاضی ثقه ثبت ، من الخامسه مات سنه أربع وأربعین أو بعدها / ع .
تقریب التهذیب – ابن حجر – ج ۲ ص ۳۰۳٫

 


۳ – سفیان ثوری (از راویان صحیح بخاری )


وقال شعبه ، وسفیان بن عیینه ، وأبو عاصم النبیل ، ویحیى بن معین ، وغیر واحد من العلماء : سفیان أمیر المؤمنین فی الحدیث .
تهذیب الکمال – المزی – ج ۱۱ ص ۱۶۵٫

 


۴ – مومل بن اسماعیل (از روات صحیح بخاری)


مؤمل بن إسماعیل البصری العمری مولاهم … قال أبو حاتم : صدوق شدید فی السنه کثیر الخطأ … مات ۲۰۶ . ت س ق .
الکاشف فی معرفه من له روایه فی کتب السته – الذهبی – ج ۲ ص ۳۰۹٫
قال ابن أبی خیثمه عن ابن معین ثقه وقال عثمان الدارمی قلت لابن معین أی شئ حاله فقال ثقه قلت هو أحب إلیک أو عبید الله یعنی ابن موسى فلم یفضل وقال أبو حاتم صدوق شدید فی السنه کثیر الخطأ .
تهذیب التهذیب – ابن حجر – ج ۱۰ ص ۳۴۰

 


۵ – عبید الله بن عمر القواریری (از راویان صحیح بخاری)


عبید الله بن عمر القواریری أبو سعید البصری الحافظ روى مائه ألف حدیث … مات فی ذی الحجه ۲۳۵ . خ م د س.
الکاشف فی معرفه من له روایه فی کتب السته – الذهبی – ج ۱ ص ۶۸۵٫
عبید الله بن عمر بن میسره القواریری أبو سعید البصری نزیل بغداد ثقه ثبت.
تقریب التهذیب – ابن حجر – ج ۱ ص ۶۳۷٫

 


۶ – احمد بن زهیر


احمد بن زهیر بن حرب بن شداد … الحافظ الکبیر ابن الحافظ … قال الخطیب کان ثقه عالما متقنا حافظا بصیرا بأیام الناس وأئمه الأدب.
لسان المیزان – ابن حجر – ج ۱ ص ۱۷۴


بنابر این این روایت طبق مبانی رجالی اهل سنت صحیح می باشد.


۲ – ان رجلا اتى به إلى عمر کأن قال : فی جوابهم لما سألوه کیف أصبحت قال : أصبحت أحب الفتنه ، وأکره الحق ، واصدق الیهود والنصارى ، وآمن بما لم أره وأقر بما لم یخلق ، فأرسل عمر إلى علی ( ع ) فلما جاء اخبره بما قال الرجل فقال : صدق قال الله تعالى : إنما أموالکم وأولادکم فتنه ، ویکره الحق یعنی الموت ، قال الله تعالى وجائت سکره الموت بالحق ، وصدق الیهود والنصارى قال الله تعالى : وقالت الیهود لیست النصارى على شئ وقالت النصارى لیست الیهود على شئ ، ویؤمن بما لم یره یعنی الله ، ویقر بما لم یخلق یعنی الساعه فقال عمر : لولا علی لهلک عمر .

نظم درر السمطین زرندی حنفی ص ۱۳۰٫
روزی مردی نزد عمر آمد و در پاسخ به این سوال که به او گفته شد چگونه صبح کردی گفت : صبح کردم در حالیکه فتنه را دوست داشتم و از حق کراهت داشتم و یهود و نصاری را تصدیق می کردم و به چیزی که ندیدم ایمان داشتم و به چیزی که خلق نشده اقرار داشتم پس عمر به دنبال حضرت علی علیه السلام فرستاد پس زمانی که حضرت آمد آنها را از حرفهایی که مرد زده بود با خبر کرد و گفت راست می گوید زیرا خدای متعال می گوید : همانا اموال و اولاد شما فتنه است و از حق کراهت دارد یعنی مرگ (که حق است) زیرا خدای متعال می گوید : و سکره موت به حق آمد و تصدیق می کند یهود و نصاری را خدا ی متعال می فرماید: و یهود می گوید نصاری چیزی نیستند و نصاری می گویند یهود چیزی نیست و به چیزی که ندیده ایمان دارد یعنی خدای عزوجل و به چیزی که خلق نشده اقرار دارد یعنی ساعه (قیامت ) پس عمر گفت : اگر علی نبود عمر هلاک می شد.

 

قاضی عضد الدین ایجی از علمای علم مشهور اهل سنت در علم کلام در کتاب کلامی مواقف در بیان ادله در اعلمیت حضرت علی علیه السلام در میان اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم این روایت را نقل و آن را تایید می کند :


۳ – وروى أن امرأه أتت بولد لسته أشهر من وقت النکاح فی زمان عمر رضی الله عنه فهم عمر برجمها ، فقال علی رضی الله عنه لا سبیل لک علیها ، وتلا قوله تعالى : * ( وحمله وفصاله ثلاثون شهرا ) فقال عمر : لولا علی لهلک عمر .

مواقف ایجی ج ۳ ص ۶۳۶ ، تفسیر سمعانی ج ۵ ص ۱۵۴٫
روایت شده است که زنی در زمان عمر فرزندش را شش ماه بعد از ازدواج به دنیا آورد پس عمر دستور به سنگسار او داد پس حضرت علی علیه السلام فرمود :‌تو اجازه چنین کاری نداری و آین آیه شریفه را تلاوت کرد (و حمله و فصاله ثلاثون شهرا) پس عمر گفت : اگر علی نبود عمر هلاک شده بود .
خوارزمی بعد از نقل این ماجرا کلام عمر را به صورت کاملتر بیان می کند :
عجزت النساء أن تلدن مثل علی بن أبی طالب ، لولا علی لهلک عمر
المناقب موفق خوارزمی ص ۸۱
زنان عاجزند از اینکه مثل علی ابن ابیطالب به دنیا آورند اگر علی نبود عمر هلاک می شد.
اعوذ بالله من کل معضله
در بسیاری از جریانات خلیفه دوم عبارت دیگری نیز دارد که جالب است وی به خدا پناه می برد از هر مشکلی که حضرت علی علیه السلام در آن حاضر نباشد و مسئله را حل نکند.
ابن حجر عسقلانی در فتح الباری می نویسد :
وفی کتاب النوادر للحمیدی والطبقات لمحمد بن سعد من روایه سعید بن المسیب قال کان عمر یتعوذ بالله من معضله لیس لها أبو الحسن یعنی علی بن أبی طالب
فتح الباری ، ابن حجر ، ج ۱۳ ، ص ۲۸۶٫

 


وقال أحمد بن زهیر حدثنا أبی قال حدثنا ابن عیینه عن ابن جریح عن ابن أبی ملکیه عن ابن عباس قال قال عمر على أقضانا قال أحمد ابن زهیر حدثنا عبید الله بن عمر القواریری حدثنا مؤمل بن إسماعیل حدثنا سفیان الثوری عن یحیى بن سعید عن سعید بن المسیب قال کان عمر یتعوذ بالله من معضله لیس لها أبو الحسن.
استیعاب ، ابن عبدالبر ، ج ۳ ، ص ۱۱۰۳ .
همچنین در منابعی نظیر : فیض القدیر ، مناوی ، ج ۴ ، ص ۴۷۰ ، اسدالغابه ،‌ ابن اثیر ، ج ۴ ، ص ۲۳ ، تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج ۷ ، ص ۲۹۶ ، من حیاه خلیفه عمر بن الخطاب ، احمد البکری ، ص ۳۲۰ ، نهج الایمان ، ابن جبر ، ص ۱۴۷ ، ینابیع الموده ، قندوزی حنفی ،‌ ج ۲ ، ص ۴۰۵ ، تاج العروس ،‌ ج ۱۵ ، ص۴۹۷ ، تاویل مختلف الحدیث ، ابن قتیبه ، ص ۱۵۲ ، الفائق فی غریب الحدیث ، زمخشری ،‌ ج ۲ ،‌ ص ۳۷۵ ، تاریخ مدینه دمشق ، ج ۲۵ ، ص ۳۶۹ و ج ۴۲ ، ص ۴۰۶ ، تاریخ الاسلام ، ذهبی ، ج ۳ ، ص ۶۳۸ ، البدایه و النهایه ، ابن کثیر ، ج ۷ ، ۳۹۷ ، المناقب ، موفق خوارزمی ، ص ۹۶ ، غریب الحدیث ، ابن قتیبه ، ج ۲ ، ص ۲۹۳ ، النهایه فی غریب الحدیث ، ج ۳ ، ص ۲۵۴ ، لسان العرب ،‌ ابن منظور ، ج ۱۱ ص ۴۵۳ .

 

 

منبع:پرسمان