در فضل نماز فعلاً روایتى بالغ  تر و رساتر از این روایت در نظرم نیست که  مى فرماید:

« أَلْصَّلاهُّ مِعْراجُ الْمُؤْمِنِ. » نماز، معراج و نردبان ترقّى مؤمن است.ر.ک: بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۲۴۷ و ۳۰۳؛ و ج ۸۱، ص ۳۵۵، بیان مرحوم مجلسى ـ رحمه  اللّه  

هم چنین در روایت داریم:

« لَوْ یَعْلَمُ الْمُصَلّى مَا یَغْشاهُ مِنْ جَلالِ اللّه ،مَا انْفَتَلَ مِنْ صَلاَتِهِ. » اگر نماز گزار مى  دانست که از جلال الهى چه اندازه او را فرا مى  گیرد، هرگز از نماز روى برنمى  گرداند.

 این عبارت برگرفته از دو روایت زیر است:

الف: « لَوْ یَعْلَمُ الْمُصَلّی ما فى هذَا الصَّلاهِ مَا انْفَتَلَ. »؛ (اگر نمازگزار مى دانست که چه چیز در این نماز نهفته است، هرگز از آن روى برنمى گرداند.) کافى،ج ۳،ص ۲۶۵؛ وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۳۲٫ و یا: « لَوْ یَعْلَمُ الْمُصَلّی مَنْ یُناجى، مَا انْفَتَلَ. »؛ (اگر نمازگزار مى دانست که با چه کسى مناجات مى کند، هرگز از آن روى برنمى گرداند.) من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۱۰؛ وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۳۳؛
ب:
« لَوْ یَعْلَمُ الْمُصَلّی ما یَغْشاهُ مِنْ جَلالِ اللّه ،ما سَرَّهُ أَنْ یَرْفَعَ رَأْسَهُ مِنْ سُجُودِهِ. »؛ (اگر نمازگزار مى  دانست که در حال نماز تا چه اندازه جلال الهى او را فراگرفته است، خوش نمى  داشت که سر از سجده بردارد.) مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۸۰؛ بحار الانوار، ج ۱۰، ص ۱۱۰؛ خصال، ج ۲، ص ۶۳۲٫ نیز: ر.ک: بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۲۰۷٫

و نیز از حدیث « کُلُّ شَىْ  ءٍ مِنْ عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاتِکَ. » (تمام اعمال تو [در قبول یا ردّ[ تابع نمازت مى  باشد.)نهج البلاغه، ص ۳۸۳؛ وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۱۶۱؛ بحار الانوار، ج ۳۳، ص ۵۸۱؛ ج ۷۴، ص ۳۹۲؛ ج ۸۰، ص ۱۴٫ معلوم مى  شود که نماز از همه  ى اعمال عبادى بالاتر است؛ اما از حدیث « لَمْ یُنادَ بِشَىْ  ءٍ کَما نُودِىَ بِالْوِلایَهِ. » (به هیچ چیز به اندازه  ى ولایت فرا خوانده نشده است.) اصول کافى، ج ۲، ص ۱۸ و ۲۱؛ وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۱۷؛ بحار الانوار، ج ۶۵، ص ۳۳۲٫استفاده مى  شود که ولایت از بین عبادات خَمْس( نماز، روزه، زکات، حجّ و ولایت.) از همه بالاتر است، علّت آن چیست؟ آیا به اعتبار این که ولایت از عقاید و اصول است؟ و صلاه فرعیّت دارد؟ یا به اعتبار تلازم ولایت است با آن چه مؤمنِ نمازگزار در نمازها تحصیل مى کند؟

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد