ابن سعد با واسطه از انس روایت کرده که گفت:

هنگامی که زمان احتضار فرا رسید و پیامبر اکرم (ص) سنگین شد، غم و اندوهی سخت، پیامبر اکرم (ص) را فرا گرفت فاطمه (ع)، که چنین دید فرمود: وه که چه اندوه جانکاهی پدرم را در برگرفته است! پیامبر اکرم (ص) رو به فاطمه (ع) کرد و فرمود: پس از امروز، دیگر برای پدرت غم و اندوهی نیست.

هنگامی که رسول خدا (ص) در گذشت فاطمه (ع) گفت: ای پدر مهربان ای کسی که دعوت پروردگارش را پاسخ داد، ای پدر نازنین ای کسی که اکنون بهشت برین منزل او شد، ای پدر بزرگوار! ای کسی که خبر رحلتش را به جبرئیل امین می‌دهیم، او چقدر به پروردگارش نزدیک است.

راوی افزود: و چون پیامبر اکرم (ص) را به خاک سپردند، فاطمه (ع) فرمود: ای انس! آیا دلتان آمد که بر روی پیامبر اکرم (ص) خاک بریزید و او را دفن کنید؟!

هم‌چنین ابن سعد از ابوجعفر روایت کرده که گفت:

پس از رسول خدا (ص) هرگز فاطمه (ع) را خندان ندیدم و در هنگام شادی، چنان بود که تنها گوشه‌ی دندانش، آشکار می‌گشت و تبسم لطیفی می‌نمود.

قال ابن سعد:

أخبرنا سلیمان بن حرب، أخبرنا حمّاد بن زید عن ثابت عن أنس قال: لمّا ثقل النّبیّ (ص) جعل یتغشّاه الکربُ فقالت فاطمه: و اکرب أبتاه! فقال لها النّبیّ (ص) «لیس علی أبیک کربٌ بعد الیوم!»

فلمّا مات رسول الله (ص) قالت فاطمه: یا أبتاه! أجاب رّباً دَعاه، یا أبتاه! جنّه الفردوس مأواه، یا أبتاه! إلی جبریل ننعاه، یا أبتاه! من ربّه ما أدنا! قال: فلمّا دفن، قالت فاطمه: یا أنس اطابت أنفسکم أن تحثّوا علی رسول الله (ص) التّراب؟[۱]

و قال أیضاً:

أخبرنا محمّد بن عمر عن سفیان بن عُیینه عن عمرو بن دینار عن أبی جعفر قال: ما رأیت فاطمه (ع)، ضاحکهً بعد رسول الله (ص) إلّا أنّه قد تمودی بطرف فیها.[۲]

 


[۱] ـ الطّبقات الکبری ۲: ۲۳۷، صحیح البخاری ۵: ۱۴۴ مع تفاوت یسیر، تذکره الخواص۲۸۵ نل بعض الروایه.

[۲] ـ الطّبقات الکبری ۲: ۱۹۱٫