یوسف کلاهدوز مرد تنهایی بود. شاید چون هم نظامی بود و هم هنرمند. قبول اینکه او هنر را خوب میشناسد، اهل درک و فهم عمیق است، برای هنرمندان که بیشتر یک نظامی میدیدنش سخت بود و نظامیها هرگز نمیتوانستند بفهمند چرا فیلم میبیند و نقاشی کردن را دوست دارد. او تک بعدی نبود. بارها به زهرا، همسرش، میگفت: «اگر فرصت داشتم حتماً درس میخواندم، در رشته سینما وارد دانشگاه میشدم و تحصیلاتم را ادامه میدادم.»
در زمان حیاتش برای تأسیس یک شهر سینمایی تلاش زیادی کرد. به مؤسسات خصوصی و دولتی مراجعه کرد و سعی نمود متقاعدشان کند برای زدن یک شهرک سینمایی بزرگ سرمایهگذاری کنند که متأسفانه موفق نشد.
شاید قبول و درکش برای ما هم کمی سنگین باشد که او با این لطافت روح و دغدغهاش برای سینما، وقتی خبر شهادتش به سپاه رسید، پاسدارها گریه میکردند و میگفتند: «سپاه یتیم شده است.»
از یوسف دو فرزند به یادگار مانده، حامد و فاطمه، که هر دو فارغ التحصیل دانشگاه هنر در رشتهی سینما هستند.
منبع: کتاب «تیک تاک زندگی»- بر اساس زندگی شهید یوسف کلاهدوز، از مجموعه کتب قصه فرماندهان، جلد ۱۸؛ ص ۱۱ و ۱۲٫
پاسخ دهید