مقدمه

حدود دویست سال پیش با تأسیس فرقه وهابیت به‌دست محمد بن‌عبدالوهاب در عربستان که با حمایت بیدریغ پیر استعمار، دولت انگلستان منجر به احیای اندیشه‌های افراطی و غلط ابنتیمیه گردید، برخی از عقاید و آداب مهم مسلمانان مورد انکار این فرقه قرار گرفت و وهابیت به بهانه مقابله با شرک و احیای کلمه توحید، به مقابله و مبارزه با این بخش از اعتقادات مسلمانان پرداخت؛ اعتقاداتی نظیر احترام و توسل به اولیای الهی، درخواست شفاعت از اولیای الهی و زیارت قبور رسول گرامی اسلام و ائمه: و اولیای الهی.

اندیشمندان شیعه و سنی کتب زیادی در رد نظر وهابیت نگاشته‌اند که آثاری چون کشف الارتیاب اثر علامه سید محسن امین، الزیاره و التوسل اثر صائب عبدالحمید و الزیاره فی الکتاب و السنه تألیف آیت الله سبحانی از علمای شیعه و کتابهایی چون شفاء السقام فی زیاره خیرالأنام تألیف سبکی شافعی، دفع الشبه عن الرسول نوشته حصنی دمشقی و رفع المناره فی تخریج أحادیث التوسل و الزیاره اثر محمود سعید ممدوح از علمای اهل‌سنت از این جمله است.

در این مقاله بر آنیم تا در ابتدا با بررسی سنت نبوی و سپس عمل صحابه و سیره علمای مسلمان و عموم مسلمانان به بیراهه رفتن وهابیت و عدم پای‌بندی ایشان به سنت نبوی را بر همگان آشکار سازیم. وجه تمایز این مقاله از آثار دیگر در این موضوع، بیان اختلافات عمیق دیدگاه وهابیت با دیدگاه علمای بزرگ اهل‌سنت از مذاهب گوناگون میباشد.

مفهوم زیارت

«زیارت» در لغت دیدار کردنِ با قصد را گویند و در ریشه این واژه، مفهوم میل و گرایش نهفته است. گویی زائر از دیگران روی گردانیده و زیارت‌شونده را قصد کرده است.[۱]

زیارت قبور از نظر ابن‌تیمیه و وهابیت

ابن‌تیمیه به‌عنوان نظریه‌پرداز وهابیت که قرن‌ها قبل از محمد بن‌عبدالوهاب اصول اعتقادی غلط وهابیت را پایه‌ریزی کرد، از اولین کسانی است که بحث حرمت سفر برای زیارت قبر پیامبر۶ و دعا کردن و درخواست حاجت در کنار قبر آن حضرت را مطرح کرد. وی مینویسد:

هر کس سفرش را به قصد زیارت قبر رسول اکرم‏ انجام دهد، مثل کسانى که به قصد زیارت قبور پیشوایانشان در مدینه و مساجدى که اطراف آن است سفر مى‏کنند، با اجماع مسلمانان مخالفت کرده و از شریعت پیامبر اکرم خارج شده است.[۲]

و نیز مىنویسد: زیارت قبر پیامبر یا غیر او، غیر خدا را خواندن، و شریک کردن غیر خدا در کارهاى خدایى، حرام و شرک است.[۳]

و نیز مى‌گوید:

و اما مسح کردن قبر و بوسیدن آن، هر قبرى که باشد، و گذاشتن صورت بر قبر، اگرچه از قبور انبیا باشد، به اتفاق همه مسلمانان نهی شده است و این کار را احدی از سلف و بزرگان آن انجام ندادهاند، بلکه این کار شرک است.[۴]

وی کار را به جایی رسانده است که مسافرت به قصد زیارت قبر پیامبر را سفر معصیت دانسته که نماز در چنین سفری شکسته نمی‌شود.[۵]

همچنین هیئت عالی افتای سعودی؛ بالاترین مقام دینی وهابیت در عصر حاضر، با تأسّی به ابنتیمیه و محمد بن‌عبدالوهاب در فتوایی که به امضای اعضای این لجنه و بن‌باز مفتی اعظم سابق عربستان رسیده است، درباره زیارت قبور اعلام می‌کند:

اما سفر به مدینه برای زیارت قبر پیامبر جایز نیست، به‌دلیل نهی کردن پیامبر از آن که فرمود: جز به قصد سه مسجد زاد و توشه برندارید: مسجد من و مسجد الحرام و مسجد الاقصی. پس باید برای کاری مثل تجارت یا طلب علم و امثال آن مسافرت کند به مدینه، یا به قصد نماز خواندن در مسجد نبوی به قصد ثواب بیشتر سفر کند و اول نماز بخواند و سپس پیامبر را به نحو زیارت شرعی زیارت کند، آن‌گاه درود بفرستد و بر پیامبر سلام کند و نیز بر ابوبکر و عمر سلام کند و برای این دو طلب مغفرت و دعا کند، بدون آنکه بر قبر یا اطراف آن دست بکشد و آن را ببوسد و بدون آنکه دعا کند و به او استغاثه جوید؛ زیرا دعا و استغاثه به پیامبر بعد از وفات مثل دعا و استغاثه به سایر مردگان است و شرک اکبر است.[۶]

چنان‌که مشاهده میشود، ابتدا اجازه مسافرت به قصد زیارت هم داده نمیشود و زیارت قبر پیامبر حتی از تجارت و کسب علم نیز کم‌ارزشتر جلوه داده میشود و بعد که اجازه به زیارت داده میشود، چندین شرط برای آن گذاشته میشود که به خوبی مشهود است آنها کراهت دارند مؤمنان قبر پیامبر را زیارت کنند.

موضع علمای اهل‌سنت در مقابل فتوای ابن‌تیمیه

از آنجا که مسئله زیارت قبر رسول گرامی اسلام بر اساس آیات و روایات و سیره صحابه امری عبادی و موجب حفظ حرمت آن حضرت بوده است، علمای مذاهب اسلامی به شدت با نظر ابن‌تیمیه درباره زیارت و سفر برای زیارت آن حضرت مخالفت کرده و به مقابله با وی پرداخته‌اند که در ذیل گوشهای از آرای علمای اهل‌سنت را درباره ابن‌تیمیه نقل میکنیم:

۱ – دیدگاه علمای مذاهب اربعه

بنا بر نقل حصنی دمشقی علمای مذاهب اربعه اهل‌سنت در مقابل این فتوای ناصواب ابن‌تیمیه موضع‌گیری کرده‌اند. دست‌خط آنان در پشت فتوای ابنتیمیّه موجود است که در قاهره نگهداری می‌شود و متن فتوا را از این دست‌خط نقل می‌کنیم:

سپاس مخصوص خداست. این مطالبی که پشت این فتوا نوشته شده، در پاسخ به سؤالی درباره فتوای ابنتیمیّه درباره بدعت شمردن زیارت انبیا و انسان‌های صالح و جایز نبودن سفر برای زیارت انبیا و از این قبیل دیدگاه‌هاست.

این نظریات او باطل و مردود است. بسیاری از علما نقل کردهاند که زیارت پیامبر عملی نیکو و مستحب است که علما بر آن اجماع دارند. شایسته است ابنتیمیّه را از دادن این فتواهایی که نزد علما باطل است، بر حذر داشت و او را از فتاوای عجیب و غریب منع کرد و اگر از این عملش امتناع نکرد، باید زندانی شود و انحرافات او را برای مردم آشکار کرد تا مردم مواظب باشند از او تبعیت نکنند.

این فتوای محمد بن‌ابراهیم بن‌سعد الله بن‌جماعـه شافعی است. محمد بن‌جریری انصاری حنفی نیز در ردّ ابن‌تیمیه، همین فتوا را داده است، اما نگفته است در صورت امتناع نکردن ابنتیمیّه، باید او را زندانی کرد، بلکه گفته است: به‌طور یقین در همین زمان باید فوراً زندانی شود. محمد بن‌ابی‌بکر مالکی نیز همین فتوا را داده و علاوه بر این گفته که باید با او به‌شدّت برخورد کرد تا به این طریق این مفسده و مفاسد دیگر از بین برود. احمد بن‌عمر مقدسی حنبلی نیز همینگونه فتوا داده است.[۷]

۲ – دیدگاه ابن‌حجر عسقلانی

وی که از علمای طراز اول اهل‌سنت و مؤلف مهم‌ترین شرح صحیح بخاری است، در کتاب خود در شرح صحیح بخاری به نام فتح الباری فی شرح الصحیح البخاری مینویسد:

حاصل این که علما حکم تحریم بار سفر بستن به جهت زیارت قبر سید ما رسول خدا را به ابن‌تیمیه نسبت داده‌اند و گفته‌اند او این عمل را انکار کرده است. در شرح این مطلب از هر دو طرف طول و تفصیل وجود دارد و این از بدترین مسائلی است که از ابن‌تیمیه نقل شده است. یکی از ادله برای دفع مدعای دیگران که همان اجماع بر مشروعیت زیارت قبر پیامبر است، آن است که نقل شده مالک کراهت داشته بگوید من به زیارت قبر پیامبر رفتم، ولی محققان از اصحاب مالک به این مطلب جواب داده و گفته‌اند که او برای رعایت ادب از تلفظ این کلمه کراهت داشته، نه آنکه از اصل زیارت کراهت داشته باشد؛ زیرا زیارت قبر پیامبر از برترین اعمال و بهترین وسیله تقرب است که ما را به ذی‌الجلال رهنمون میسازد و مشروعیت آن بدون نزاع، محل اجماع است و خداوند هدایت‌کننده به صواب میباشد.[۸]

۳ – نظر حافظ ذهبی

شمس‌الدین ذهبی که از علمای طراز اول اهل‌سنت و از بزرگان حدیث و رجال میباشد، در رد ابن‌تیمیه در زیارت قبور مینویسد:

پس هر کس در کنار حجره مقدس پیامبر با حالت خواری و تسلیم و در حال درود فرستادن بر پیامبر بایستد، خوشا به حال او. او بهترین زیارت را انجام داده و زیباترین اظهار محبت را داشته است و او به‌طور حتم عبادتی زاید بر کسی که در سرزمینش یا نمازش بر او درود فرستاده، انجام داده است؛ زیرا زائر هم اجر زیارت و هم اجر درود فرستادن بر او را دارد و هر کس که بر او یک درود فرستد، خداوند بر او ده درود خواهد فرستاد، ولی هر کس که او را زیارت کند و ادب زیارت را به‌جای نیاورد یا بر روی قبر سجده کند یا کاری انجام دهد که مشروع نیست، چنین شخصی کار خوبی را همراه کار بد انجام داده است که باید او را با مدارا و مهربانی تعلیم داد. به‌خدا سوگند! فریاد زدن و شیون کردن مسلمان و نیز بوسیدن دیوارها و گریه بسیار، جز از باب اینکه او محب خدا و رسول است، نیست. پس محبت او معیار و فارِق بین اهل بهشت و جهنم است. لذا زیارت قبر پیامبر از بهترین اعمال برای قرب به خداست و بر فرض که استدلال به عموم حدیث «لاتشدوا الرحال إلا إلی ثلاثه مساجد» را قبول کنیم و با این استدلال، به عدم اذن بستن اثاثیه برای سفر به منظور زیارت قبور انبیا و اولیا حکم کنیم، با این حال میگوییم بار سفر بستن برای زیارت قبر پیامبر، همانند بار سفر بستن برای زیارت مسجد پیامبر است. لذا ابتدا زائر شروع به تحیّت مسجد پیامبر میکند و سپس تحیّت صاحب مسجد را به‌جای می‌آورد. خداوند این زیارت را روزی ما و شما کند! آمین.[۹]

۴ – دیدگاه کمال‌الدین حنفی

کمال‌الدین حنفی در شرح فتح القدیر در مقابله با دیدگاه ابن‌تیمیه، رفتن به مدینه را فقط به قصد زیارت قبر رسول گرامی اسلام اولی دانسته و نوشته است:

برای بنده ضعیف بهتر است که نیت خود را برای زیارت قبر پیامبر خالص گرداند، سپس زمانی که توفیق زیارت برای او حاصل شد، مسجد را نیز زیارت کند یا اگر فضل خدا بر او گشوده شد که مرتبه دیگری به زیارت آید، هر دو (زیارت قبر پیامبر و زیارت مسجد پیامبر) را نیت کند؛ به‌دلیل آنکه در این امر (خالص کردن نیت زیارت قبر پیامبر)، مقام پیامبر بیشتر تعظیم می‌شود.[۱۰]

۵ – نظر حصنی دمشقی

وی در کتاب دفع الشبه عن الرسول با تقبیح فتوای ابن‌تیمیه، کار وی را جفا در حق رسول خدا مینویسد:

به این عبارت بنگر که چقدر در آن به پیامبر و انبیای الهی ظلم شده است؛ به دلیل آنکه زیارت آنان را گناه شمرده و بر گناه بودن آن نیز ادعای اجماع کرده است. این فرد شکاک می‌خواهد ادعا کند اصحاب پیامبر و تابعین و همچنین علمای امّت اسلامی تا زمان وی، برمعصیت بودن زیارت انبیا اجماع دارند. معتقدم هیچ‌کسی مانند او به پیامبر و انبیای الهی جسارت نکرده است، با اینکه کتاب‌های مشهور و غیر مشهور، مردم را در تمامی زمان‌ها و در همه جای عالَم، به زیارت پیامبر تشویق کرده‌اند. بنابراین زیارت حضرت رسول از بهترین تلاش‌ها در راه خدا و آسان‌ترین راه‌های نزدیکی به خدا و از جمله سنّتهای انبیا و مورد اجماع انسان های یکتاپرست است و هیچ فردی چنین جسارتی نمی‌کند، مگر اینکه در قلب او بیماری نفاق است و از جوجههای یهود (دست نشاندههای یهود) و در شمار دشمنان دین و مشرکینی است که در مذمّت آقای امت‌های پیشین و امّت اسلام، پافشاری کرد.[۱۱]

۶ – دیدگاه صالحی شامی

صالحی شامی از علمای برجسته مذهب شافعی و مؤلف کتاب سبل الهدی و الرّشاد درباره فتوای ابنتیمیّه و نظر علما درباره این فتوا می‌نویسد:

شیخ تقی‌الدین سبکی شیخ جمال‌الدین بن‌زملکانی، شیخ داود ابوسلیمان مالکی، ابن‌جمله و علمای دیگر، درباره شرعی بودن سفر به قصد زیارت پیامبر، کتاب‌هایی در ردّ ابنتیمیّه که معاصر آنها بوده، نگاشتهاند؛ زیرا ابنتیمیّه در این مورد نظر زشتی داده است که آب دریاها آن را پاک نمیکند.[۱۲]

بررسی حدیث «لاتشدّوا الرحال»

مهم‌ترین دلیل علمای وهابیت در جایز نبودن سفر به قصد زیارت قبور، روایت صحیح مسلم نیشابوری به نقل از رسول گرامی اسلام است که آن حضرت می‌فرمایند:

لَا تَشُدُّوا الرِّحَالَ إلا إلى ثَلَاثَهِ مَسَاجِدَ مَسْجِدِی هذا وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْمَسْجِدِ الْأَقْصَى…؛[۱۳]

جز برای سه مسجد بار سفر بسته نمیشود: این مسجد من و مسجد الحرام و مسجد الاقصی… .

البته این روایت در برخی دیگر از منابع حدیثی اهل‌سنت آمده است.

برداشت ابن‌تیمیه از این روایت این است که مستثنی منه، قبور را هم در بر می‌گیرد؛ یعنی پیامبر که فرموده است بار سفر نبندید جز برای این سه مکان، یعنی برای زیارت قبور و در رأس آنها برای زیارت قبر رسول گرامی اسلام نیز نباید بار سفر بسته شود؛ چنان‌که در الرد علی الاخنائی پس از نقل این روایت مینویسد:

از صحابه و تابعین ایشان مطلبی مبنی بر اختلاف در اینکه این روایت دالّ بر نهی است، نرسیده است. پس کلام رسول خدا صریح در نهی است و همچنین اختلافی نیست که نهی از سفر به قصد بقاع مورد احترام را که مسجد نیستند نیز شامل میشود.[۱۴]

اشتباه ابن‌تیمیه و دیگر وهابیون در تفسیر این حدیث، فهم غیردقیق معنای حدیث است؛ زیرا بعد از «إلّا» نام سه مسجد آمده است و نمی‌توان مستثنی منه را جز مسجد در نظر گرفت. در واقع روایت ربطی به زیارت قبور ندارد و هرگز در مقام بیان منع سفر برای زیارت قبور نیست. بسیاری از علمای اهل‌سنت همین خطای وهابیون را بیان کردهاند؛ چنان‌که ابن‌حجر عسقلانی از علمای بنام اهل‌سنت در رجال و حدیث و مهم‌ترین شارح صحیح بخاری در این‌باره مینویسد:

برخی از محققین گفتهاند در کلام رسول خدا که فرموده: «بار سفر بسته نمیشود، جز به سه مسجد»، مستثنی‌منه محذوف است و ما مستثنی‌منه را یا عام در نظر میگیریم که معنای حدیث این میشود که به هیچ مکانی و برای هیچ کاری جز برای این سه مسجد بار سفر نباید بست، و یا اینکه مستثنی‌منه اخص از این است؛ راهی برای انتخاب مورد اول نیست؛ زیرا منجر به بسته شدن باب سفر برای تجارت و صله رحم و طلب علم و غیر آن میگردد. پس مورد دوم (معنای اخص) متعیّن است و اولی این است که ما چیزی را در تقدیر بگیریم که بیشترین مناسبت را داشته باشد و آن این است که بار سفر به هیچ مسجدی جز این سه مسجد برای نماز خواندن در آن بسته نمیشود. بنابراین نظر کسی که بار سفر بستن برای زیارت قبر پیامبر و دیگر صالحین را منع میکند، درست نیست.

و سُبکی میگوید: مقصود این است که در زمین بقعهای غیر از این سه منطقه نیست که فضیلت ذاتی داشته باشد تا بار سفر به قصد آن انجام شود،‌ بلکه سفر به قصد زیارت و یا جهاد و امثال آن باید از امور پسندیده و مباح باشد. این مسئله برای برخی مشتبه شده است و گمان کردهاند که بار سفر بستن برای زیارت در غیر این سه مورد از موارد ممنوع است و این اشتباه است؛ زیرا استثنا باید از جنس مستثنی‌منه باشد. پس معنای حدیث این است که بار سفر به مسجدی از مساجد و مکانی از مکان‌ها برای خود آن مکان بسته نمیشود، جز در سه موردی که ذکر شد و بار سفر بستن برای زیارت یا طلب علم به جهت آن مکان نیست، بلکه به جهت شخصی است که در آن مکان هست و خدا داناتر است.[۱۵]

بنابراین به نظر می‌رسد این برداشت ابن‌تیمیه از روایت «لاتشدوا الرحال» برداشتی ناصحیح است؛ زیرا مطلبی مانند زیارت قبور را که در مستثنی منه نیامده است، بدون هیچ دلیلی وارد در مستثنی‌منه کرده است.

نکته آخر در این‌باره اینکه چرا قبل از ابن‌تیمیه کسی این برداشت را از این روایت نداشته است و چرا صحابه و علمای طراز اول در قرون اولیه این را نفهمیدهاند؟

دلایل مشروعیت زیارت قبور و سفر به قصد آن

برای اثبات این موضوع چهار دلیل اقامه شده است:

۱ – قرآن

خداوند متعال مىفرماید:

وَاللَّذَانِ یَأْتِیَانِهَا مِنکُمْ فَآذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّـهَ کَانَ تَوَّابًا رَّحِیمًا؛[۱۶]

هر گاه آنان زمانى بر خویش ستم کرده‌اند،]اى رسول خدا [نزد تو بیایند و استغفار کنند و پیامبر براى آنان طلب آمرزش کند. خداوند را توبه‌پذیر و رحیم خواهند یافت.

آیه کریمه فوق به صراحت بیان می‌کند هر زمان که مؤمنین مرتکب گناهی شدند، باید نزد رسول گرامی اسلام بروند تا او برای آنها طلب آمرزش کند.

بسیاری از علمای اهل‌سنت که پیرامون زیارت قبور و در ردّ نظر ابن‌تیمیه دست به قلم شدهاند، به این آیه استناد کردهاند که استناد برخی از علما را ذکر میکنیم:

الف) استدلال سُبکی شافعی

وی بعد از نقل این آیه در ضمن ادلّه زیارت قبور مینویسد:

آیه دلالت بر تشویق افراد برای آمدن نزد رسول گرامی اسلام و استغفار کردن نزد ایشان و استغفار ایشان برای افراد دارد و اگرچه این آیه در زمان حیات وی وارد شده است، اما بیانگر مرتبتی است که به منظور بزرگداشت پیامبر چنان جایگاهی با وفات وی قطع نمی‌شود. پس اگر گفته شود آمدن نزد پیامبر برای زمان حیات است تا برای آنها استغفار کند و بعد از مرگ این‌گونه نیست، در پاسخ میگویم: آیه دلالت بر مشروط بودن توّاب و رحیم بودن خدا بر سه مسئله دارد: یکی آمدن آنها نزد پیامبر، دیگری استغفار آنها، و استغفار پیامبر.

پس استغفار پیامبر برای همه مؤمنین حاصل است؛ زیرا رسول خدا برای مردان و زنان مؤمن طلب مغفرت میکند، به‌دلیل کلام خدای متعال که فرموده: وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ۗوَاللَّـهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَمَثْوَاکُمْ.[۱۷]

بنابراین یکی از این سه مسئله ثابت شد و آن استغفار پیامبر برای هر زن و مرد مؤمن است. پس زمانی که نزد او بیایند و استغفار کنند، سه مسئله که موجب توبه خدا و رحمت او است، کامل میشود. همه اینها زمانی است که بپذیریم پیامبر بعد از مرگ استغفار نمیکند، ولی ما این نظر را قبول نداریم، براساس آن ادلهای که برای حیات ایشان و استغفار ایشان برای امت بعد از وفات ذکر کردیم.[۱۸]

حال که استغفار کردن پیامبر بعد از وفات او نیز امکان‌پذیر است و از سویی، نهایت رحمت و مهربانی آن حضرت را به امتش می‌دانیم و درمییابیم که رسول رحمت، مهر و محبت خود را از کسی که برای طلب بخشش از پروردگار نزد او بیاید، دریغ نمیکند.

بنابراین با هر فرضی سه مسئله یاد شده در آیه برای هر کس که در زمان حیات و وفات پیامبر با استغفار نزد او بیاید، ثابت شد و آیه اگرچه در حق افراد معینی در حال حیات است، به‌دلیل عموم علت، هر کسی را که این وصف را در حیات و بعد از حیات داشته باشد، شامل میشود. به‌همین سبب علما از این آیه، عموم در هر دو حالت (حیات و وفات پیامبر) را فهمیده و بر کسی که کنار قبر پیامبر می‌آید، مستحب دانستهاند این آیه را تلاوت کند و از خدا طلب مغفرت کند.[۱۹]

ب) سخن حصنی دمشقی

وی نیز پس از نقل آیه در تحلیل آن مینویسد:

آیه شامل حیات و وفات پیامبر میشود و رسول خدا به واسطه این آیه از خداوند طلب شفاعت میکند و این مسئله به مثابه امری اتفاقی بین علماست و احدی در قرن‌های مختلف متعرّض آن نشده و آن را انکار نکرده است. من این دو بیت را در این بحث اضافه میکنم و امیدوارم سهمی از شفاعت پیامبر نصیب من گردد:

و در او (پیامبر) همه اوصاف نیکو جمع شده است و او کسی است که افراد به دست او تربیت شدهاند.

و او (پیامبر) کسی است که در هر مشکلی امید به او وجود دارد، خصوصاً در قیامت؛ زمانی که پای ما می‌لغزد.[۲۰]

ج) نظر محمود سعید ممدوح

محمود سعید ممدوح از علمای معاصر مذهب شافعی درباره این آیه مینویسد:

وهذه الآیه تشمل حالتی الحیاه و بعد الانتقال، و من أراد تخصیصها بحال الحیاه، فما أصاب؛ لأنّ الفعل فی سیاق الشرط یفید العموم وأعلى صیغ العموم ما وقع فی سیاق الشرط . فالآیه الشریفه طالبه للمجیء إلیه فی جمیع الحالات لوقوع (جاؤوک) فیها فی حیز الشرط الذی یدلّ على العموم. وقد فهم المفسرون من الآیه العموم، ولذلک تراهم یذکرون معها حکایه العُتبى الذی جاء للقبر الشریف؛[۲۱]

این آیه شریفه دو حالت حیات و بعد از وفات را در برمیگیرد و هر کس بخواهد آن را به حال حیات تخصیص بزند، به نتیجه نمی‌رسد… و مفسّرین از این آیه عموم را فهمیدهاند. به همین جهت مشاهده می‌شود که همراه این آیه، جریان عتبی را که کنار قبر پیامبر آمد، ذکر کرده‌اند.

۲ – روایات

احادیث بسیارى به طرق مختلف و با مضمونهاى گوناگونى درباره جواز و استحباب زیارت رسول گرامی اسلام وارد شده است:

الف) از پیامبر نقل شده که فرمود: «هر کس قبر مرا زیارت کند، شفاعتش بر من لازم مى‌گردد».[۲۲]

این حدیث داراى چهل منبع از کتابهاى اهل‌سنت است.

سبکی شافعی پس از نقل این حدیث از میان احادیث زیارت پیامبر و بحث مفصّل علمی درباره اسناد این حدیث مینویسد:

این احادیثی که ما درباره زیارت جمع کردیم- که بیش از ده تا پانزده روایت از روایاتی است که در آن لفظ زیارت به‌کار برده شده است- غیر از آن روایاتی است که در استدلال به این احادیث از آن استفاده کردیم و کثرت احادیث موجب قوّت احادیث است.[۲۳]

در این روایت نیز نیامده است که اگر شخص بدون شدّ رحال بستن به زیارت بیاید، شفاعت من بر او لازم میشود و طبیعی است عمل به این روایت برای کسانی که در خارج مدینه هستند، جز با شدّ رحال به سوی قبر پیامبر امکان‌پذیر نیست.

ب) پیامبر فرمود: «هر کس حجّ گزارد و قبر مرا بعد از وفاتم زیارت کند، مانند کسى است که در حیاتم مرا زیارت کرده است».[۲۴]

این حدیث داراى ۲۵ منبع از کتاب هاى اهل‌سنت است و در آن اشاره به زیارت قبر پیامبر بعد از وفات پیامبر بدون در نظر گرفتن سفر برای این زیارت دارد.

صالحی شامی از علمای مذهب شافعی پس از نقل این حدیث و پاسخ به اشکالات سندی بر حدیث مینویسد:

حداقل مرتبهای که میتوان برای این حدیث بیان کرد، حَسَن بودن آن است که اعتبار آن را بیان کردیم و شواهدی برای آن آوردیم. به‌جز این مطلب، تعداد زیاد احادیث موجب قوّت آن می‌شود، تا جایی که این حدیث را در زُمره احادیث صحیح قرار می‌دهد.[۲۵]

ج) پیامبر فرمود: «هر کس حج خانه خدا را انجام دهد و مرا زیارت نکند، به من جفا کرده است».[۲۶]

بسیارى از حافظان این حدیث را نقل کرده‌اند. حِصنی دمشقی به ادعای ابنتیمیّه که برای کنار گذاشتن حدیث میگوید این حدیث را احدی از علما نقل نکرده است، این‌گونه پاسخ می‌دهد:

این حرفی که ابنتیمیّه زده است، تهمت آشکار به علما و ناشی از عدم اطّلاع او است؛ زیرا این روایت را تعداد زیادی از بزرگان حدیث با الفاظ نزدیک به هم نقل کردهاند.[۲۷]

در این روایت نیز یکی از اعمال لازم بعد از حج را، زیارت پیامبر بیان کرده است که به‌طور طبیعی باید با شدّ رحال به مدینه این مسئله انجام پذیرد.

این تنها بخشی از روایاتی بود که علمای اهل‌سنت در جواز زیارت قبر رسول گرامی اسلام و سفر برای زیارت، به آنها استدلال نمودهاند.

۳ – عمل اصحاب

یکی دیگر از دلایل در جواز زیارت قبر پیامبر گرامی اسلام و قبور اولیای الهی، عمل اصحاب آن حضرت است که از نظر اهل‌سنت، عمل آنان حجیّت دارد. که به برخی از آنان اشاره میکنیم:

الف) زیارت فاطمه زهرا

در روایات آمده است که حضرت زهرا به زیارت قبر حمزه می‌رفت و به‌طور طبیعی با فاصله‌ای که قبور شهدای احد از مدینه دارد، اطلاق شدّ رحال بر آن جایز است:

عن جعفر بن‌محمد عن أبیه عن علی بن‌الحسین عن أبیه ان فاطمه بنت النبی کانت تزور قبر عمها حمزه کل جمعه فتصلى وتبکی عنده.[۲۸]

ابوجعفر مىفرماید: فاطمه دختر رسول خدا همیشه قبر حضرت حمزه را که خدا از او خشنود باد هر جمعه زیارت مى‌کرد. پس نزد آن نماز میخواند و گریه میکرد.

و چنان‌که مورد اتفاق است، حضرت زهرا صحابی است و نظر او معتبر است و عقیده وهابیت کاملا مخالف عمل و نظر آن حضرت است.

ب) زیارت عایشه

عایشه که همسر پیامبر بوده به زیارت قبر برادرش به مکه میرفت و کسی کار او را خلاف شرع نمی‌دانست.

ابن ابى‌ملیکه مى‌گوید: عایشه را دیدم که قبر برادرش عبدالرحمن را ـ که در مکانى به نام حبشى درگذشت و در مکه دفن گردید ـ زیارت مى‌کرد.[۲۹]

و نیز مى‌گوید: روزى عایشه براى زیارت به طرف مقابر مىرفت. به او گفتم: مگر رسول خدا از زیارت قبور نهى نفرمود؟ گفت: آرى، ولى بعداً دستور به زیارت قبور داد.[۳۰]

نقل شده است که ابن‌عمر از کنار قبر برادرش واقد میگذشت، پس کنار آن ایستاد و برای او دعا کرد و نماز خواند.[۳۱]

ج) زیارت بلال

بلال مؤذن رسول خدا در عهد عمر بن‌خطاب در شهر شام اقامت داشت. شبى در خواب پیامبر را دید که به وى فرمود:

اى بلال، این چه ظلمى است که در حق من روا داشته‌اى؟ آیا وقت آن نرسیده است که مرا زیارت کنى؟ از خواب بیدار شد. ناراحتى و ترس سراسر وجودش را فرا گرفته بود. با سرعت وسایل سفر را بست و بر مرکبش سوار شد و به طرف مدینه حرکت نمود. وقتى به شهر مدینه رسید، کنار قبر رسول الله آمد. در حالی‌که گریه می‌کرد، صورت خود را بر قبر حضرت مالید. در این هنگام امام حسن و امام حسین را دید که به طرف قبر جدشان مى‌آیند. آن دو عزیز را در آغوشش گرفت و غرق بوسه ساخت.[۳۲]

سبکى مى‌گوید:

تکیه ما براى مشروعیت سفر براى زیارت پیامبر رؤیاى بلال نیست، بلکه تکیه ما عمل بلال است. این عمل در دوره خلافت عمر، با آن‌همه صحابه که در آن دوره بودند، صورت گرفته است و این جریان بر آنها پوشیده نبود؛ لذا هیچ اعتراضى بر بلال نکردند و رؤیاى او تأکید بر دلیل ماست.[۳۳]

چطور ممکن است بلال از جایی دیگر چون شام بار سفر ببندد و به قصد زیارت قبر پیامبر به مدینه بیاید و آن‌همه صحابه که در آنجا حاضر بودند، او را نهی از منکر نکنند!، پس اگر سفر به قصد زیارت قبر پیامبر حرام بود، قطعاً بلال با ایراد و اشکال صحابه مواجه می‌شد، نه اینکه به او بگویند ما مشتاق شنیدن اذان تو هستیم!

۴ – عقل

عقل مى‌گوید تعظیم کسى‌که خداوند تبارک و تعالى او را بزرگ داشته است، نیکو است و زیارت نیز نوعى تعظیم است. زیارت پیامبر که نوعى احترام به آن حضرت است، از شعائر الهى است که خدای سبحان میفرماید: وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّـهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ ؛[۳۴] «و هر کس شعائر الهى را بزرگ دارد، این کار نشانه تقواى دل‌هاست». بنابراین این عمل نه تنها جایز است، بلکه مستحب و بزرگداشت شعائر الهی است. همچنین برای عقل پذیرفتنی نیست که سفر برای کسب و کار، صله رحم، تفریح و غیره جایز باشد و برای یک امر دینی این‌گونه با حرمت مواجه شود.

زیارت قبور و مشاهد مؤمنان دیگر

مطالب گذشته در مورد زیارت قبر نبى اسلام بود،؛ اما درباره مشروعیت زیارت سایر قبور نیز مثل زیارت قبر پیامبر نزاعى نیست و خود پیامبر به زیارت قبور می‌رفت و مسلمین را بر این عمل ترغیب مىکرد. آن حضرت به زیارت قبر مادرش آمنه بنت وهب مىرفت. سیره مسلمانان نیز چنین بود که به زیارت قبور مسلمین مى‌رفتند و آن را امری عبادی و موجب نشاط معنوی میدانستند.

احادیثی در زیارت قبور مؤمنین

درباره زیارت قبور مؤمنین نیز روایاتی از رسول گرامی اسلام۶ وارد شده است که به برخی اشاره میکنیم:

۱ – سلیمان بن‌بریده از پدرش، از پیامبر نقل کرده است که ایشان فرمودند: «شما را از زیارت قبور نهى کردم، آگاه باشید که از این به بعد قبور را زیارت کنید…».[۳۵] احتمال دارد نهى موقتی آن حضرت از زیارت قبور به‌علت کفر این اموات باشد که اکثراً بت‌پرست بودند و پیامبر مىخواست به مسلمانان بیامورزد که علاقه و پیوندى میان جهان اسلام و جهان شرک نیست. همچنین احتمال دارد کسانى‌که به زیارت قبور مىرفتند، پا را فراتر از آداب اسلامى گذاشته باشند که با گسترش اسلام و آشنایی مردم با مسائل اسلامى، آداب غلط جاهلی را رها کرده باشند و بعد از مدتى پیامبر جواز زیارت را صادر کرده است.

۲ – در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است:

من شما را از زیارت قبور نهى مىکردم، سپس به محمد اجازه داده شد که قبر مادرش را زیارت کند. از این پس قبور را زیارت کنید که آخرت را به‌یاد مىآورد.[۳۶]

ترمذی نام بابی را که این روایت در آن ذکر شده، گذاشته است: «باب ما جاء فی الرخصه فی زیاده القبور؛ باب روایاتی که درباره اجازه زیارت قبور وارد شده است»، که نظر مثبت وی مبنی بر اجازه قبور را میرساند.[۳۷]

۱ – پیامبر۶ فرمود:

…شما را از زیارت قبور نهى مى‌کردم، ولى سپس براى من آشکار شد که آن (زیارت) رقت قلب ایجاد می‌کند و چشم را گریان می‌سازد و به یاد آخرت میاندازد؛ پس قبرها را زیارت کنید.[۳۸]

۱ – از عایشه نقل شده است:

پیامبر- در آخرین بخش از شب، خانه را به قصد زیارت بقیع ترک کرد. وقتى وارد آنجا مى‌شد، مىفرمود: «درود بر شما اى ساکنان خانه افراد با ایمان! آنچه به وقوع آن در آینده وعده داده شدهاید، سراغ شما آمد و شما میان مرگ و روز رستاخیز به‌سر مى‌برید. ما نیز ـ اگر خداوند بخواهد ـ به شما خواهیم پیوست. پروردگارا، اهل بقیع غرقد را بیامرز.[۳۹]

۱ – پیامبر به زیارت قبور شهیدان در مکانى به نام «رأس الحول» مى‌آمد و مى‌فرمود: «سلام بر شما به موجب آنچه که صبر کردید، خوب جایگاهى دارید». در این هنگام ابوبکر و سپس عمر و بعد عثمان بدان مکان آمدند، وقتى که معاویه به آنها رسید، مردم جمع شده بودند و پیامبر در مواجهه با انبوه مردم فرمود: سلام بر شما، به موجب آنچه صبر کردید.[۴۰]

طلحه بن‌عبدالله مى‌گوید: با رسول خدا براى زیارت قبور شهیدان خارج شدیم. وقتى نزد قبور آنان آمدیم، پیامبر فرمود: «این قبرهاى برادران ماست».[۴۱]

این سؤال مطرح است که اگر زیارت قبور منعی ندارد و سیره مسلمانان است، چرا سفر برای زیارت قبور حرام و نامشروع است؟! و چه تفاوتی بین زیارت قبر بدون شدّ رحال و با شدّ رحال است. آیا می‌توان گفت زیارت قبور در وطن صحیح است، ولی شدّ رحال برای زیارت قبور نامشروع است. در این صورت بین مردم مدینه و مردم بلاد دیگر تبعیضی گذاشته شده است که مردم مدینه می‌توانند به زیارت قبر رسول گرامی اسلام مشرف شوند، اما مردم دیگر مناطق از آن محروم باشند و اجازه مسافرت به مدینه برای زیارت قبر رسول گرامی اسلام نداشته باشند.

جمع‌بندی

مواردى که بیان شد، خلاصهاى از مطالبى است که در کتابهاى تراجم، تواریخ و حدیث آمده است. بر این اساس اصحاب، تابعین، رهبران مذاهب اسلامی و علمای بزرگ اسلام به زیارت قبور مىرفتند و اهمیت خاصی برای زیارت قبور قائل بودند، به‌خصوص قبر پیامبر را زیارت می‌کردند و آن را بزرگ مىداشتند. همچنین بار سفر بسته، به زیارت قبور ائمه طاهرین و صالحان و اولیا و علما مىرفتند؛ درحالى‌که احدى منکر اعمال آنان نشده است و آنان را اهل بدعت و کافر نخوانده است.

با این همه شواهد و قرائن و روایات، وهابیت چه دلیلى بر حرمت زیارت و سفر براى زیارت دارند؟ آیا شیعه و بسیاری از اهل‌سنت که در زیارت بر طبق سنت نبوی و سیره مسلمین عمل مىکنند، مجرم به‌حساب میآیند؟ آیا همه زیارت‌کنندگان و زیارت‌شوندگان شیعه‌اند؟ آیا ابن‌خزیمه شیعه است؟ آیا رئیس حنابله که قبر حضرت موسى بن‌جعفر را زیارت کرد، شیعه است؟ و آیا ابن‌حبّان که به زیارت قبر امام رضا رفت، شیعه بود؟ آیا محمد بن‌ادریس شافعى که قبر ابوحنیفه را زیارت مى‌کرد، بدعتگذار است؟ عایشه که قبر برادرش عبدالرحمن را در مکه زیارت مىکرد، به حرمت زیارت قبور آگاه نبود؟

اینها همه دلایلی واضح بر مخالفت صریح وهابیون با اعتقادات اسلامی است؛ عقایدی که از زمان پیامبر گرامی اسلام و صحابه آغاز شده و تاکنون جریان داشته است و جای بسی شگفتی است که چگونه این عقاید باطل را عقاید حقه اسلام معرفی میکنند!

 

کتابنامه

۱ – إعانه الطالبین: بکری دمیاطی، بیروت: دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.

۲ – الأنساب: سمعانی، تقدیم و تعقلیق: عبدالله عمرالبارودی، بیروت: دارالجنان للطباعه و النشر، ۱۴۰۸ق.

۳ – البدایه و النهایه: اسماعیل ابن کثیر، تحقیق: علی شیری، بیروت:داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.

۴ – تاریخ الإسلام: شمس الدین محمد ذهبی، تحقیق: عمر عبدالسلام تدمری، بیروت: دارالکتاب

۵ – العربی، چاپ اول،‌ ۱۴۰۷ق.

۶ – تاریخ بغداد: خطیب بغدادی، تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطار، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.

۷ – تاریخ مدینه دمشق: علی بن‌حسن بن عساکر، تحقیق: علی شیری، بیروت: دارالفکر، ۱۴۱۵ق.

۸ – تخریج الأحادیث و الآثار: زیعلی، ریاض: دارابن خزیمه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.

۹ – تذکره الحفاظ: شمس الدین محمد ذهبی، بیروت: دار الکتب العلمیه، چاپ اول، بی تا.

۱۰ – التمهید: ابن عبد البر، مغرب: وزاره عموم الأوقاف و الشؤون الاسلامیه، ۱۳۸۷ق.

۱۱ – تهذیب التهذیب: ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن‌علی، بیروت: دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.

۱۲ – الثقات: محمد بن حبان، حیدرآباد دکن هند: مؤسسه الکتب الثقافیه، چاپ اول، ۱۳۹۳ق.

۱۳ – الجامع الصغیر: جلال‌الدین سیوطی، بیروت: دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۰۱ق.

۱۴ – الدر المنثور: جلال الدین سیوطی، بیروت: دارالمعرفه، بی تا.

۱۵ – دفع الشبه عن الرسول: تقی‌الدین حصنی دمشقی، قاهره: داراحیاء الکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.

۱۶ – الرد علی الإخنائی: ابن‌تیمیه، حلیم‌الدین، قاهره:‌ المطبعه السلفیّه، بیتا.

۱۷ – رفع المناره: محمود سعید ممدوح، عمان: دارالامام النووی، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.

۱۸ – زیاره القبور: ابن تیمیه،‌ حلیم الدین، ریاض: الاداره العامّه للطّبع و الترجمه، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.

۱۹ – سبل الهدى والرشاد: صالحی شامی، تحقیق و تعلیق: عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق.

۲۰ – سنن أبی داود: ابن اشعث سجستانی، بیروت:دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.

۲۱ – السنن الکبری: أحمد بن‌شعیب نسائی، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.

۲۲ – سنن ترمذی: ترمذی، تحقیق: عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت: دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.

۲۳ – سنن دارقطنی: دارقطنی، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.

۲۴ – سنن کبری: احمد بن‌حسین بیهقی، بیروت: دارالفکر، بیتا.

۲۵ – سیرأعلام النبلاء: شمس الدین محمد ذهبی، تحقیق: حسین اسد، بیروت: موسسه الرساله، چاپ نهم، ۱۴۱۳ق.

۲۶ – السیره النبویّه: مصطفی عبدالواحد ابن‌کثیر، بیروت: دارالمعرفه، ۱۳۹۶ق.

۲۷ – الشرح الکبیر: عبدالرحمن ابن‌قدامه، بیروت: دارالکتب العربی، بیتا.

۲۸ – الشفا بتعریف حقوق المصطفی: قاضی عیاض، بیروت: دارالفکر، ۱۴۰۹ق.

۲۹ – شفاء السقام: تقی‌الدین سبکی، بیجا، چاپ چهارم، ۱۴۱۹ق.

۳۰ – صحیح مسلم:‌ مسلم بن‌حجاج نیشابوری، بیروت: دارالفکر، بی تا.

۳۱ – الطبقات الکبری: ابن‌سعد، بیروت: دارصادر، بی تا.

۳۲ – عمده القاری: عینی، بیروت: داراحیاء التراث العربی، بی تا

۳۳ – اسد الغابه فی معرفه الصحابه: ابن‌اثیر، بیروت: اسد دارالکتاب العربی، بیتا، بیجا(افست انتشارات اسماعیلیان تهران)

۳۴ – الغدیر: علامه امینی، بیروت: دارالکتب العربی، چاپ چهارم، ۱۳۹۷ق.

۳۵ – فتاوى اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه والإفتاء: احمد بن‌عبدالرزاق دویش، عربستان، ، بیجا، بیتا.

۳۶ – فتح الباری فی شرح صحیح البخاری: احمد بن‌علی ابن‌حجر عسقلانی، بیروت: دارالمعرفه، چاپ دوم، بی‌تا.

۳۷ – فتح المعین: میلیباری، بیروت: دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.

۳۸ – کمال الدین:‌ محمد بن‌عبدالواحد،‌ بیروت: دارالفکر، چاپ‌ دوم، بی تا.

۳۹ – کنز العمال: علی متقی هندی، بیروت: مؤسسه الرساله، ۱۴۰۹ق.

۴۰ – کشف الإرتیاب فی أتباع محمد بن‌عبدالوهاب: سید محسن امین، قم: مکتبه الحرمین، بیتا.

۴۱ – کیفیه الزیاره الشرعیه للمدینه المنوره: عبدالله بن‌محمد بن‌احمد طیار (استاذ الدراسات العلیا بکلیه الشریعه و اصول الدین بجامعه القصیم)، ریاض: مکتبه الرشد- ناشرون، چاپ اول، ۱۴۳۱ق.

۴۲ – مجمع الزوائد: ابن‌حجر هیثمی، بیروت: دار الکتاب العربی، ۱۴۰۳ق.

۴۳ – المستدرک علی الصحیحین: محمد بن‌عبدالله حاکم نیشابوری، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.

۴۴ – مسند أبی یعلی: ابویعلی موصلی، بیروت: دارالمأمون للتراث، بی تا.

۴۵ – مسند أحمد بن‌حنبل: احمد بن‌حنبل، قاهره: مؤسسه قرطبه، بی تا.

۴۶ – المصنّف: ابن ابی‌شیبه کوفی، تعلیق و تحقیق: سعید اللحام، بیروت: دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.

۴۷ – المصنّف: عبدالرزاق صنعانی، مکتبه اهلالبیت، بیجا، بیتا.

۴۸ – معجم البلدان: شهاب الدین حموی، بیروت: داراحیاء التراث عربی، ۱۳۹۹ق.

۴۹ – معجم کبیر: سلیمان بن‌احمد طبرانی، داراحیاء التراث عربی، بی تا.

۵۰ – المغنی: عبدالله بن‌قدامه، بیروت: دارالکتب العربی، بیتا.

۵۱ – أمتاع الأسماع: محمد عبدالحمید النمیسی مقریزی، بیروت: دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.

۵۲ – میزان الإعتدال: شمس الدین محمد ذهبی، تحقیق: علی محمد بجاوی، بیروت: دارالمعرفه، چاپ اول، ۱۳۸۳ق.

۵۳ – نیل الأوطار: محمد بن‌علی شوکانی، بیروت: دارالجیل، ۱۹۷۳م.

۵۴ – وفیات الأعیان: ابن‌خلکان، بیروت: دارالثقافه، بیتا.

 

منبع: نشریه سراج منیر


 پاورقی

[۱] – معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۳۶٫

[۲]. «فمن جعل سفره إلى مسجد الرسول(صلى اللّه علیه وسلّم) و قبره کالسفر إلى قبور هؤلاء والمساجد التی عندهم فقد خالف إجماع المسلمین وخرج عن شریعه سیّد المرسلین» (الردّ على الأخنائی، ص۱۸).

[۳]. همان، ص۵۲٫

[۴]. زیارت قبور، ص۵۴٫

[۵]. رفع المناره‌ فی تخریج أحادیث الزیاره، ص۷۴٫

[۶]. فتاوى اللجنه الدائمه للبحوث العلمیّه والإفتاء، ج ۱۱، ص ۳۶۷٫

[۷]. دفع الشبه عن الرسول، ص ۹۶٫

[۸]. فتح الباری، ج۳، ص۵۳٫

[۹]. سیر أعلام النبلاء، ج۴، ص۴۸۴٫

[۱۰]. شرح فتح القدیر،‌ ج۳،‌ ص۱۸۰٫

[۱۱]. دفع الشبه عن الرسول، ص ۱۶۸٫

[۱۲]. سبل الهدى والرشاد، ج۱۲، ص۳۸۴٫

[۱۳]. صحیح مسلم، ج۲، ص ۹۷۵٫

[۱۴]. الرد علی الاخنائی، ص۱۴٫

[۱۵]. فتح الباری، ج ۳، ص ۵۳٫

[۱۶]. سوره نساء، آیه ۶۴٫

[۱۷]. سوره محمد، آیه ۱۹٫

[۱۸] . این ادلّه را در «الباب التاسع فی حیاه الانبیاء» ذکر کرده است. (ر.ک: شفاء السقام، ص۳۲۱ به بعد).

[۱۹]. همان، ص۱۸۲٫

[۲۰]. دفع الشبه عن الرسول، ص۱۴۴٫

[۲۱]. رفع المناره، ص۵۷٫

[۲۲]. سنن دارقطنى، ج۲، ص۲۷۸؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۵، ص ۱۹۴؛ کنزالعمال، ج۱۵، ص۶۵۱؛ نیل الأوطار، ج۵، ص۱۰۸؛ دفع الشبه عن الرسول، ص ۱۹۳٫

[۲۳]. شفاء السقام، ص۷۸٫

[۲۴]. «من حجّ فزار قبری بعد وفاتی کان کمن زارنی فی حیاتی» (معجم کبیر، ج۱۲، ص۳۱۰؛ سنن دارقطنی، ج۲، ص۲۴۴؛ الجامع الصغیر، ج ۲ ص ۵۹۴).

[۲۵]. سبل الهدى والرشاد، ج۱۲، ص۳۷۸٫

[۲۶]. «من حجّ ولم یزرنی فقد جفانی» (شفاء السقام، ص۹۸؛ الدر المنثور، ج۱، ص۲۳۷؛ نیل الأوطار، ج۵، ص۱۷۹).

[۲۷] . دفع الشبه عن الرسول، ص۱۷۱٫

[۲۸]. المصنف، ج۳، ص۵۷۲؛ المستدرک، ج۱، ص۳۷۷؛ سنن کبری، ج۴، ص۷۸٫

[۲۹]. المصنف، ج۳، ص۵۷۰٫

[۳۰]. سنن کبری، ج۴، ص۱۳۱٫

[۳۱]. المصنف، ج۳، ص۵۷۰٫

[۳۲]. «ما هذه الجفوه یا بلال؟! أما آن لک أن تزورنی یا بلال؟ فانتبه حزیناً وجلاً خائفاً فرکب راحلته و قصد المدینه فأتى قبر النبى۶ فجعل یبکى عنده و یمرغ وجهه علیه. فأقبل الحسن و الحسین فجعل یضمهما و یقبلهما»، (اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج۱، ص۲۰۸؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۷، ص۱۳۷؛ سیرأعلام النبلاء، ج۱، ص۳۵۸).

[۳۳]. شفاء السقام، ص۱۴۲٫

[۳۴]. سوره حج، آیه ۳۲٫

[۳۵]. «نهیتکم عن زیاره القبور فزوروها…» (ر.ک: صحیح مسلم، ج۳، ص۶۵؛ السنن الکبری، ج۴، ص۸۹؛ المستدرک، ج۱، ص۵۳۰، ح۱۳۸۵).

[۳۶]. «قد کنت نهیتکم عن زیاره القبور، فقد أذن لمحمد فی زیاره قبر أمه ، فزوروها ، فإنّها تذکر الآخره، (ر.ک: سنن ترمذی، ج۲، ص۲۵۹؛ المصنف، ج۳، ص۲۲۴؛ نیل الأوطار، ج۴، ص۱۶۴؛ التمهید، ج۳، ص۲۲۵).

[۳۷]. سنن ترمذی، ج۲، ص۲۵۹٫

[۳۸]. «…نهیتکم عن زیاره القبور ثمّ بدا لی أنّها ترق القلب وتدمع العین وتذکر الآخره فزوروها…» (مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۳۷؛ سنن کبری، ج۴، ص۷۷؛ مسند أبی‌یعلى، ج۶، ص۳۷۳؛ مجمع الزوائد، ج۵، ص۶۵).

[۳۹]. «کان رسول الله (صلى الله علیه وسلم) ( کلما کان لیلتها من رسول الله صلى الله علیه وسلم ) یخرج من آخر اللیل إلى البقیع فیقول: السلام علیکم دار قوم مؤمنین وآتاکم ما توعدون غداً مؤجلون و إنّا إن شاء الله بکم لاحقون. اللهم أغفر لأهل بقیع الغرقد» (صحیح مسلم، ج۳، ص۶۳؛ السنن الکبری، ج۴، ص۹۳؛ سنن کبری، ج۴، ص ۷۹؛ مسند أبی‌یعلى، ج۸، ص۱۹۹٫)

[۴۰]. المصنف، ج۳، ص۵۷۳، تخریج الأحادیث والآثار، ج۲، ص۱۸۹؛ عمده القاری، ج۸، ص۷۰٫

[۴۱]. مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۱۶۱؛ سنن أبی داود، ج۱، ص۴۵۳؛ سنن کبری، ج۵، ص۲۴۹٫