مرحوم شیخ بهائی یک کتابی به نام کشکول دارد. خدا شیخ بهائی را رحمت بکند، آدمی بود که انصافاً به علوم و فنون متعدّدی مسلّط بود؛ یک کتابی به نام کشکول دارد، یک نکته‌ی زیبایی را در کتاب کشکول خود گفته است، گفته است: معمولاً بزرگان وقتی یک نامه می‌نویسند، از سرآغاز نامه‌ی آن‌ها می‌شود فهمید مقصود آن‌ها چیست. نامه‌ی جنگ را یک طور می‌نویسند، اوّلی که شروع می‌کنند با فدایت شوم که شروع نمی‌کنند. نامه‌ی جنگ را یک طور می‌نویسند. نامه‌ی صلح را یک طور می‌نویسند. نامه‌ی عاشقانه را یک طور می‌نویسند. از شروع نامه انسان می‌تواند بفهمد مقصود آن نویسنده چیست. بعد خود ایشان می‌فرماید: خوب نامه‌ی خدا را ببینید -قرآن- اوّل آن  «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» آدم می‌تواند بفهمد که مقصود خدا این است که من می‌خواهم به شما رحم بکنم. می‌خواهم رحمت بر شما بفرستم؛ چون نگفته است: «بسم الله العزیز الجبّار» این‌طور که نگفته است، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» معلوم است من با اسم رحمت خود می‌خواهم به شما توجّه بکنم.