رابطه ولایت تکوینی و استغاثه به ارواح اولیای الاهی

معجزات و کرامات اولیای الاهی، یکی از دلایل پذیرش استغاثه به ارواح اولیای الاهی است، اما متأسفانه برخی از سلفیان و وهابیان با استدلال‌های واهی و استناد به عمومات آیات قرآن، حکم به کفر قائلان به استغاثه می‌دهند که خلاف کتاب و سنت است. در قرآن درباره حضرت مسیح آیاتی آمده است که ولایت تکوینی را ثابت کرده و استغاثه را تأیید می‌کند. خدای متعال با صراحت تمام زنده کردن مردگان و شفا دادن مریضان را به حضرت عیسی نسبت می‌دهد و می‌فرماید: «وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ‌ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرً‌ا بِإِذْنِی  وَتُبْرِ‌ئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَ‌صَ بِإِذْنِی  وَإِذْ تُخْرِ‌جُ الْمَوْتَی بِإِذْنِی[۱] و )وَرَ‌سُولًا إِلَى بَنِی إِسْرَ‌ائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُم بِآیَهٍ مِّن رَّ‌بِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُم مِّنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ‌ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرً‌ا بِإِذْنِ اللَّـهِ[۲].( در این دو آیه صراحتاً خدای متعال، خلق پرنده، شفای مریض و احیای مردگان را به حضرت عیسی نسبت می‌دهد و فقط با عبارت «باذنی» این نسبت را از استقلال خارج کرده، آن را مجوز کارهای خارق‌العاده و به عبارتی کارهای خدایی می‌داند. بنابراین، اگر خداوند به افرادی اجازه تصرف در کون می‌دهد و آن فرد می‌تواند کاری خدایی کند، لذا درخواست کارهایی که خداوند اجازه آن را به آن ولی خدا داده است، اشکالی ندارد و منطبق با اسلام است و نمی‌توان معتقد به این عقیده را مشرک دانست.

خدای متعال در قرآن در موارد متعدد، درخواست تصرف در کون از سوی انبیای الاهی را تأیید کرده است. شاید برخی توجیه کنند که این افعال را خداوند انجام می‌دهد و به صورت مجازی به انبیای الاهی نسبت داده شده است. باید بیان داشت که آیات قرآن در این زمینه هم تصریح دارند و هم بسیارند. عدول از ظاهر و نسبت مجازی دادن به آیات ولایت تکوینی دلیل می‌خواهد که این دلایل وجود ندارند. ثانیاً برخی از آیاتی که ولایت تکوینی را ثابت می‌کنند، به هیچ وجه توانایی تأویل به مجاز را ندارند. خدای متعال در قرآن کریم از حضرت سلیمان نبی نقل می‌کند که ایشان از اطرافیانش درخواست می‌کند که تخت بلقیس را برای ایشان بیاورند. خدای متعال از زبان ایشان، می‌فرماید: قَالَ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْ‌شِهَا قَبْلَ أَن یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ ﴿٣٨ قَالَ عِفْرِ‌یتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِکَ  وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ ﴿٣٩ قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْ‌تَدَّ إِلَیْکَ طَرْ‌فُکَ.([۳]

این آیه چند مطلب را ثابت می‌کند که توجه به آن، استغاثه به ارواح اولیای الاهی را تجویز می‌کند:

۱ – استغاثه از انسان‌ها حتی در امور خارق‌العاده و اموری که فقط از خدا امکان‌پذیر است، یا از کسانی که خدا به آنان اجازه تصرف در کون داده است، جایز است.

۲ – این استغاثه را پیامبر خدا یعنی حضرت سلیمان انجام داده و نشان می‌دهد درخواست کاری خدایی از غیرخدا جایز است و عمل یک پیامبر خدا، مجوز آن است.

۳ – تصرف در کون، مختص معجزات انبیا نیست و از افراد صالح هم جایز است، بلکه از اجنّه هم ساخته است و جن‌ها هم می‌توانند در عالم، تصرف کنند.

۴ – اگر این افعال را خدا انجام می‌دهد و به صورت مجاز، به اولیاء‌الله نسبت داده می‌شود، از حضرت سلیمان بعید بود که درخواست کاری از فردی بکند که می‌داند این کارها از افعال او نیست، و فاعل اصلی آنها خداست. بنابراین، درخواست حضرت سلیمان از غیرخدا و انبیای الاهی و به عبارتی از افراد عادی، نشان می‌دهد تصرف در کون برای افراد عادی هم امکان دارد و حتی اجنّه هم توانایی تصرف در کون را دارند و اگر فردی توانایی تصرف در کون دارد و دیگری از آن فرد توانا، درخواست کارهای خارق‌العاده بکند، اشکالی ندارد و شرک نیست و مهم آن است که بداند، همه‌کاره خداست و این خداست که به این فرد توانایی تصرف در کون را داده است. بر همین اساس، آنچه مهم است توجه به «باذنی» است، نه چیز دیگر و اگر کسی به نحو استقلال از کسی درخواست تصرف در کون کرد، مشرک است. ای کاش وهابیان و سلفیان به این نکته توجه می‌کردند و دیگر، مسلمانان را به شرک و کفر متهم نمی‌کردند.

 

منبع: نشریه سراج منیر


پاورقی ها

[۱]. سوره مائده (۵)، آیه ۱۱۰٫

[۲]. سوره آل‌عمران (۳)، آیه ۴۹٫

[۳]. سوره نمل (۲۷)، آیات ۳۷ـ۴۰٫