طبری گفته است:

حسین (ع) در «ذی حسم» به خطبه ایستاد. پس از حمد و ثنای الهی چنین گفت: وضعی پیش آمده است که می‌بینید. دنیا دگرگون و ناسازگار شده است؛ نیکی آن پشت کرده و شتابان در  گذر است. از دنیا جز ته ماندۀ ظرفی نمانده است، زندگانی بی‌ارزش همچون چراگاهی بدفرجام. آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل رویگردان نیستند؟ مؤمن باید از روی حقیقت مشتاق دیدار پروردگارش باشد. من مرگ را جز شهادت و زندگی با ستمگران را جز ننگ نمی‌بینم.

 

 

و قال الطبری:

قَالَ عقبه بن أبی العیزار: قام حسین (ع) بذی حسم، فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ: إنّه قَدْ نزل من الأمر مَا قَدْ ترون، و إنّ الدُّنْیَا قَدْ تغیّرت و تنکّرت، و أدبر معروفها و استمرّت جدّاً، فلم یبق منها الّا صبابه کصبابه الإناء، و خسیس عیش کالمرعى الوبیل. أَلّا ترون أنّ الحقّ لا یعمل بِهِ، و أنّ الباطل لا یتناهى عنه! لیرغب المؤمن فِی لقاء اللَّه محقّا، فإنّی لا أَرَى الموت إلّا شهاده، وَ لا الحیاه مع الظّالمین إلّا برماً.[۱]


[۱]– تاریخ الطبری ۳: ۳۰۷، تاریخ ابن عساکر «ترجمه الامام الحسین علیه السّلام»: ۲۱۴، رواه مسنداً عند ما ورد عمر بن سعد إلیه، مثیر الاحزان: ۴۴، اللهوف ۱۳۸، احقاق الحق ۱۱: ۶۰۵، البحار ۴۴: ۳۸۱ و ۷۸: ۱۱۶، موسوعه کلمات الامام الحسین (ع): ۳۵۵ ح ۴۳۳٫