اولاً: هیچ دلیل معتبری نداریم که اثبات کند، ابوبکر بعد از غدیر خم و در زمان بیماری پیامبر اکرم (ص) و به دستور ایشان به  امامت نماز جماعت پرداخته باشند.
ثانیاً: با توجه به این که، صفات و شرایط امامت عبارت اند از: علم، عصمت و مصونیت از گناه و خطا در علم و عمل، و پیش نماز مردم بودن از شرایط اصلی و اساسی امامت نیست. امام جماعت نبودن امام هیچ مشکلی را در امامت به وجود نمی آورد و نقص امامت محسوب نمی شود. علاوه این که، دلایلی در تاریخ وجود دارد که حضرت علی (ع) بیشتر از دیگران نماز جماعت اقامه نموده اند.

 

قبل از پرداختن به جواب سؤال، تذکر چند نکته ضروری است: 

مفهوم امامت

امامت در لغت به معنای پیشوایی و رهبری است و هر کسی که متصدی رهبری گروهی شود «امام» نامیده می شود خواه در راه حق باشد یا در راه باطل.[۱]

اما در اصطلاح علم کلام، امامت عبارت است از: «ریاست همگانی و فراگیر بر جامعه اسلامی در همه امور دینی و دنیوی»[۲] یعنی امامت مثل نبوت است و وظایف صاحب این منصب، ادامه وظایف پیامبر (ص) است و فقط فرق آن در این است که در نبوت، دریافت و ابلاغ وحی مطرح است، ولی در امامت چنین چیزی نیست.

 

صفات و شرایط امامت

از دیدگاه شیعه شرایط اصلی و اساسی برای امامت عبارت است از: علم وسیع و عصمت (مصونیت داشتن از گناه و خطا). بنابراین، شناختن چنین فردی فقط از طریق وحی امکان پذیر است.

 

امامت و ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)

آیات و روایات زیادی وجود دارد که حقانیت امامت و ولایت حضرت علی (ع) را اثبات می کند و به جهت اختصار فقط به بعضی از آنها اشاره می گردد:

 ۱ – در آیه شریفه آمده است: “انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکؤه و هم راکعون”؛[۳]همانا ولی شما تنها خدا است، و پیامبر (ص) او و کسانی که ایمان آورده اند، همان کسانی که نماز برپا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند. با توجه به روایات متعددی که علمای شیعه و اهل سنت نقل کردند این آیه مبارکه در شأن حضرت علی (ع) نازل شده است و به ولایت حضرت علی (ع) تصریح کرده است.[۴]به ویژه آن که کلمه «ولی» در آیه فوق نمی تواند به معنای دوست و یاور باشد؛ چون دوستی و یاری مربوط به همه مسلمانان است، نه فقط آنان که در حال رکوع انفاق می کنند.

۲ – آیه شریفه: “انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً”،[۵]بر عصمت حضرت علی (ع) و یازده فرزندش (ع) دلالت دارد. در این آیه خداوند متعال می فرماید: “مانا خداوند اراده کرده است ناپاکی و آلودگی را از شما اهل بیت دور ساخته و شما را پاک و پاکیزه گرداند”. احادیث زیادی که از طریق علمای شیعه و سنی وارد شده نشان می دهد این آیه شریفه، درباره حضرت پیامبر (ص) و اهل بیت آن حضرت نازل شده است.[۶]هر انسان عاقل و اندیشمندی می داند اساسی ترین مسئله اجتماعی که همان حکومت است، باید در دست صالح ترین افراد باشد. بنابراین، خرد روا نمی دارد با وجود معصوم در جامعه، حکومت در دست دیگران باشد.

۳ – پیامبر (ص) پس از نزول آیه: “و انذر عشیرتک الاقربین” در باره علی (ع) فرمودند: “ذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوا”؛ این علی برادر و وصی و جانشین من است در میان شما، به سخن او گوش فرا دهید و از وی اطاعت کنید.[۷]

۴ – پیامبر (ص) در مناسبت دیگری، خطاب به شماری از صحابه درباره علی (ع) فرمودند: “ان علیا منی و انا منه، و هو ولی کل مؤمن بعدی”؛ علی از من است و من از او و او پس از من سرپرست و صاحب اختیار همه مؤمنان است.[۸]

۵ – سلمان، ابوذر و مقداد (رضوان الله علیهم) نقل می کنند، از رسول اکرم (ص) شنیدیم که می فرمود: علی (ع) با حق است و حق نیز با علی (ع)”.[۹]

۶ – رسول خدا (ص) به امیرالمؤمنین (ع): فرمود: “حق با تو است و حق بر زبان و قلب و بین دو چشم تو است، و ایمان با خون و گوشت تو عجین شده است، همان طور که با خون و گوشت من عجین است».[۱۰]

۷ – ابن عباس می گوید از رسول خدا شنیدم که می فرمود: “من و علی و حسن و حسین و نه نفر از اولاد حسین پاک و معصوم هستیم”.[۱۱]

پس با توجه به این آیات و روایات، حضرت علی (ع) دارای صفات و شرایط امامت بوده و حقانیت آن حضرت ثابت است.[۱۲]

 

اما در باره سؤالتان که چرا امام علی (ع) در هنگام بیماری پیامبر (ص) امام جماعت مردم نشدند، در پاسخ می گوییم:

اولاً؛ هیچ دلیلی نداریم که امام جماعت بودن در زمان حیات پیامبر (ص) از شرایط امامت باشد.

 

ثانیاً؛ مواردی که حضرت امیر المؤمنین علی (ع) به جای پیامبر اکرم (ص) نماز خواندند، بیشتر از دیگران بوده.[۱۳]مثلا زمانی که پیامبر برای جنگ تبوک از مدینه خارج شده بودند، علی بن ابی طالب (ع) را در مدینه به جای خویش باقی گذاشتند تا هم به اقامه نماز بپردازد و هم سایر مسائل مدینه را در غیاب پیامبر اداره نماید و در همین مناسبت پیامبر (ص) به علی (ع) فرمودند: “انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی”؛ موقعیت تو نسبت به من همچون موقعیت هارون نسبت به موسی است، جز آن که پس از من رسولی نخواهد بود.[۱۴]

 

ثالثاً؛ اقامه نماز جماعت دلیل افضلیت بر دیگران نیست، برای این که افرادی از قبیل سعد بن عباده، زید بن حارثه، عثمان و دیگران نیز به جای پیامبر (ص) اقامه نماز جماعت کرده اند.[۱۵] در حالی که هیچ کس برای آنان فضیلت ویژه ای، در راستای خلافت و ولایت قائل نشده است.

نتیجه می گیریم که امامت صغری هیچ ربطی به امامت کبری ندارد و هیچ فضیلتی را که در راستای خلافت و ولایت مورد استنباط قرار گیرد، ثابت و یا نفی نمی کند.

 

علاوه این که هیچ دلیل معتبری نداریم که اثبات کند، ابوبکر بعد از غدیر خم و در زمان بیماری پیامبر اکرم (ص) و به دستور ایشان به  امامت نماز جماعت پرداخته باشند، بلکه ظاهرا داستان رفتن ابابکر به مسجد برای اقامه نماز جماعت (در زمان بیماری رسول گرامی اسلام) بر اساس طرح عائشه بوده که پیامبر (ص) وقتی متوجه شدند با همان حال بیماری وارد مسجد شدند و ابوبکر را کنار زدند و خود اقامه نماز جماعت فرمودند.[۱۶]

 

منبع: اسلام کوئست


[۱] مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۲۹۸٫

[۲] همان.

[۳] مائده، ۵۵٫

[۴] تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص۶۴۳؛  منهاج البراعه، ج ۲، ص ۳۵۰؛ براى اطلاع بیشتر به کتاب” احقاق الحق” ج ۲ و” الغدیر” ج ۲ و” المراجعات” مراجعه شود. تفسیر نمونه، ج ‏۴، ص ۴۲۶٫

[۵] احزاب، ۳۳٫

[۶] صحیح مسلم، کتاب فضایل صحابه، باب ۹؛ مجمع الزواید، هیثمی، ج ۹، ص ۲۰۳٫

[۷] تهذیب الآثار، ابن جریر طبری، ج۳ ، ص ۶۲٫

[۸] سنن ترمذی، ج ۵، ص ۶۳۲؛ سنن نسائی، ج ۵، ص ۱۳۲٫

[۹] بحارالانوار، ج ۳۸، ص ۳۰ (إن علیاً مع الحق والحق معه…).

[۱۰] الغدیر، ج ۳، ص ۱۷۹: (إن الحق معک والحق علی لسانک و فی قلبک و بین عینیک والایمان مخالط لحمک و دمک کما خالط لحمی و دمی).

[۱۱] ینابع الموده، ص ۵۳۴: (عن ابن عباس قالب سمعت رسول الله (ص) یقول: انا و علی و الحسن و الحسین و تسعه من ولد الحسین مطهرون معصومون).

[۱۲] البته دلالت دو آیه شریفه مذکور بر مدعای ما نیاز به توضیح زیادی است که این مقاله از آن قاصر است.

[۱۳] بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۲۴۹

[۱۴] السیره النبویه، ابن هشام، ج ۴، صص۵۱۹  و ۵۲۰٫

[۱۵]و من قدمهم للصلاه فأمیر المؤمنین کان یصلی بالمدینه أیام تبوک و فی غزوه الطائف و فدک و سعد بن عباده على المدینه فی الأبواء و ودان و سعد بن معاذ فی بواط و زید بن حارثه فی صفوان و بنی المصطلق إلى تمام سبع مرات و أبا سلمه المخزومی فی ذی العشیره و أبا لبابه فی بدر القتال و بنی قینقاع و السویق و عثمان فی بنی غطفان و ذی أمر و ذات الرقاع و ابن أم مکتوم فی قرقره الکدر و بنی سلیم و أحد و حمراء الأسد و بنی النضیر و الخندق و بنی قریظه و بنی لحیان و ذی قرد و حجه الوداع و الأکیدر و سباع بن عرفطه فی الحدیبیه و دومه الجندل و أبا ذر فی حنین و عمره القضاء و ابن رواحه فی بدر الموعد و محمد بن مسلمه ثلاث مرات و قد قدم عبد الرحمن بن عوف و معاذ بن جبل و أبا عبیده و عائشه بن محصن و مرثد الغنوی. عماله ولى عمرو بن حزم الأنصاری نجران و زیاد بن أسید حضرموت و خالد بن سعید العاص صنعاء و أبا أمیه المخزومی کنده و الصدق و أبا موسى الأشعری زبید و زمعه عدن و الساحل و معاذ؛ همان.

[۱۶]رسول جعفریان، سیره رسول خدا (ص)، ص۶۷۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،ج ۹، ص ۱۹۷.