وجه تسمیه و شأن نزول سوره حجر چیست؟

پاسخ اجمالی

برای این سوره به صورت کلی شأن نزولی نقل نشده است.
نام این سوره از آیه هشتاد: «وَ لَقَدْ کَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلین» که در باره «اصحاب حجر» (قوم صالح) سخن مى گوید انتخاب شده است؛ چرا که در این سوره پنج آیه در باره اصحاب حجر است، و تنها سوره‏اى است که از قوم صالح به عنوان اصحاب حجر نام مى‏ برد.  «اصحاب حجر» عبارت اند از قوم ثمود، یعنى قوم صالح پیامبر(ع)، و حجر اسم شهرى بود که در آن زندگى مى  کردند.
در مورد علت این نام گذاری برخی می گویند؛ حجر نام شهری بود که قوم ثمود در آن ساکن بودند.[۱] آنها را اصحاب حجر گفته ‏اند؛ زیرا در آن جا مسکن داشتند. همان طورى که اعراب بادیه نشین را «اصحاب بادیه» می گویند.[۲]
راغب اصفهانی می گوید: «و سمّی ما أحیط به الحجاره حِجْراً، و به سمّی حجر الکعبه و دیار ثمود، قال تعالى: «کَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِینَ‏»[۳]
به نظر می رسد با توجه به آیه: «و آنان خانه ‏هاى امن در دل کوه  ها مى ‏تراشیدند»،[۴] قول راغب قوى ‏تر باشد؛ زیرا حجر محلّى محصور از سنگ ها است و چون آنها از کوه ها خانه می تراشیدند و خانه ‏هایشان محصور از سنگ ها بود، اصحاب حجر خوانده شدند؛ یعنى مردمی که در محلّ احاطه شده از سنگ زندگى می کردند.[۵]
گفتنی است؛ حجر شهری بود میان مدینه و شام در منطقه  «وادى القرى» و در جنوب «تیمه» که امروز تقریباً اثرى از آن نیست. این شهر در گذشته یکى از شهرهاى تجارى عربستان بود[۶]
«
أَصْحابُ الْحِجْرِ»، همان قوم سرکشى بودند که در سرزمین حجر زندگى مرفهى داشتند و حضرت صالح(ع) براى هدایت آنها مبعوث شد، در حالی که آنها فرستادگان خدا را تکذیب کردند: «وَ لَقَدْ کَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِینَ».[۷]
قرآن اصحاب حجر را جزو جمعیت  ‏هایى معرفی می کند که تمام پیامبران را تکذیب مى ‏کرده‏اند، با این که خود معاصر حضرت صالح بودند؛ دلیلش این است که دعوت همه انبیا به یک چیز بود، پس اگر کسى یکى از پیامبران الهی را تکذیب کند، گویا همه آنها را تکذیب کرده است.[۸]

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۶، ص ۵۲۸، ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ش؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏۱۲، ص ۱۸۵، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ق.

[۲]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۶، ص ۵۲۸.

[۳]. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۲۰، واژه «حجر».

[۴]. حجر، ۸۲، «وَ کانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً آمِنِینَ».

[۵]. قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج ‏۲، ص ۱۰۸، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۷۱ ش.

[۶]. حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج ۴، ص ۴۸۲، دارالفکر، بیروت، بی تا؛ لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق، حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، ج ۲، ص ۶۸۵، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش؛ بانو امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ‏۷، ص ۱۵، نهضت زنان مسلمان، تهران، ۱۳۶۱ش؛ ؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏۱۱، ص ۱۲۲، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش.

[۷]. حجر، ۸۰.

[۸]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۶، ص ۵۲۸؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏۱۲، ص ۱۸۵.