دغدغه
شهید اسماعیل دقایقی
آن روز رفته بود تا از دکه روزنامه بگیرد. از قضا در راه با یکی دو نفر از خانمهای خارجی که امثالشان در آغا جاری فراوان بود، بحث و جدل کرده بود و گفته بود با اینکه شماها مسلمان نیستند؛ امّا باید به دین ما احترام بگذارید و با سر و وضع آن چنانی به خیابان نیایید و از این حرفها. امّا خارجیها که اکثراً با خانواده به آنجا میآمدند، آن قدر زیاد بودند که با این صحبتها نمیشد همهی آنها را قانع کرد. و اسماعیل در این فکر بود که با این وضعیت چه باید کرد.
منبع: کتاب «مهاجر مهربان» – شهید اسماعیل دقایقی، انتشارات سوره مهر، ص ۲۴٫
پاسخ دهید