برخى گمان مى کرده اند به دلیل آنکه بلند کردن دست ها به سوى آسمان موجب مکانمندى براى خداوند متعال مى شود باید آن را ترک کرد ولى با توجه به حکمت بلند کردن دست ها به سوى آسمان این پندار مخدوش مى نماید. به فرموده علامه طباطبایى حقیقت تمام عبادت هاى بدنى، فرود آوردن معناى باطنى به صورت مظاهر و آشکار ساختن حقایق فراتر از زمان در قالب جسمانیت است مانند: نماز، روزه و حج و امثال آن. اگر این تنزیل نباشد عبادت بدنى بى معنى خواهد بود. دعا نیز چنین است دعا تمثیل توجه قلبى و درخواست باطنى است مانند درخواستى که در میان ما انسان ها رایج است و مى بینیم که فقیر مستمند از شخص ثروتمند درخواست برآوردن حاجت مى کند و در این حالت دست خویش را به سوى او مى گشاید و با ذلت بر آوردن خواهش خویش را مى طلبد، در دعا نیز دراز کردن دست ها به سوى آسمان حقیقى نیست تا تلقى این پندار شود که گویا خدا در آسمان است؛ بلکه عملى نمادین است براى درخواست موجودفرودست ازموجودى بالاتر. باطن دعا درخواست از حضرت حق است که در ظاهر و در بعد جسمانى به صورت بلند کردن دست به سوى آسمان ظاهر گشته است.[۱]

 

دفتر نشر معارف/مؤلفان:محمدرضا کاشفی و سیّد محمد کاظم روحانی


[۱] – نگا، المیزان، ج ۲، ص ۳۸٫