«صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّه‏ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ مَوْلَانَا أَغِثْنَا وَ أَدْرِکْنَا وَ لَا تُهْلِکَنَا».

«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی * وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانِی * یَفْقَهُوا قَوْلِی‏»[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمُ الْأَنْبِیَاءِ طَبِیبِ نُفوسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهِ مَوْلَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا وَ أَرْوَاحُ مَنْ سِوَاهُ فِدَاهُ وَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ َ وَ سَهَّلَ اللَّهُ خُروُجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ رُؤیَتَهُ وَ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ رِضَاهُ وَ رَأْفَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِم أَجْمَعِینَ إِلَی یَوْمِ الدِّینِ».

فضیلت ماه رجب

«قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ».[۲]

حلول ماه رجب اصب و درخشش انوار الهی در روی زمین یعنی تجلّی حضرت امام باقر (علیه السّلام)، امام هادی و امام امیر المؤمنین و امام محمّد تقی (علیهم السّلام) را که در این ماه سفره‌گستر رحمت حق شدند را به امام زمان و به شما عزیزان تبریک می‌گویم.

ماه رجب، ماه شعبان، ماه رمضان اشهر ثلاثه‌ی مراقبت است. اهل دل روزشماری می‌کنند تا ماه رجب برسد. وقتی وارد ماه رجب شدند خود را در منطقه‌ی قرب خدا می‌بینند و عنایت الهی در ماه رجب مثل قطرات باران نیست. باران قطره، قطره می‌آید ولی ما نمی‌توانیم حقیقت نزول رحمت در ماه مبارک رجب و شعبان و رمضان را درک کنیم.

Sadighi-13950121-HozeElmiye-ThaqalainSite (4)

ماه رجب را اصب نامیده‌اند، «صُبَّت عَلَیَّ»[۳] که در فرمایش حضرت زهرا (سلام الله علیها) است تعبیر عجیبی است. آبی مثل آبشار، وقتی کسی خود را تحت پوشش آن ببیند. این را «صُبَّ عَلَیّ» می‌گویند یعنی تمام وجود من را در بر گرفته است، مثل این‌که از آسمان دریا به انسان رو می‌کند.

ماه رجب نور الهی، ریزش فیض فیّاض و مواهب حق تعالی فراگیر است، انسان را در خود مستغرق می‌کند. بنابراین باید این ماه را شناخت. این منزل، منزلی است که در آن گنج‌ها وجود دارد، باید گنج‌های این منزل را شناسایی کرد و توشه‌ی راه قرار داد.

کسب فیض از برکات ماه‌های رجب، شعبان و رمضان

مرحوم سیّد اهل مراقبه، سیّد موفّق، سیّد پیروز، سیّد اهل تشرّف که محرم امام عصر بود، هم صدای حضرت را مکرّر داشت، نه این‌که یک بار شنیده بود و تمام شده بود، می‌گوید: تُن صدای حضرت با گوش من آشنا است و هم این‌که از ریز جریانات زندگی امام عصر گاهی خبر می‌دهد. معلوم می‌شود در زندگی او بوده است. ایشان در این کتاب اقبال… که در این سه ماه اقبال باید اقبال باشد، خوشا به حال خوش اقبال‌ها، آن‌ها که شانس و اقبال خوبی دارند باید سر سفره‌ی کتاب اقبال الاعمال مرحوم سیّد یا المراقبات آقا میرزا جواد ملکی (اعلی الله مقامه)… حالا این زاد المعاد مرحوم مجلسی هم در مقدّمه‌ی ماه رجب از روایات بهره‌های وافری برده و روایت‌های بسیار دل‌انگیزی در ارتباط با ماه رجب آورده است. خدا کند که ۱-‌ ظرف‌های ما سوراخ نباشد، ۲- خدا کند ظرف‌های ما وارونه نباشد. فیض خدا که در ماه رمضان فراگیر است، دریا دریا می‌ریزد. دل بعضی از انسان‌ها این‌طور است. کاسه وقتی این‌طور باشد (اشاره) آب داخل آن می‌رود ولی وقتی این‌طور شده باشد هیچ بهره‌ای نمی‌گیرد، حالا دریا باشد، یا قطره باشد بهره‌ای ندارد. کثرت گناه، گاهی کیفیت و شدّت گناه دل انسان را منکوس می‌کند، وارونه می‌کند، دل خاصیت دل را نخواهد داشت. خاصیت دل جذب رحمت حق است ولی اگر بی‌خاصیت شد «لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها»[۴] دل فقه و فهم و پذیرش خود را… فهم پذیرش حق است، فقه، فقیه یعنی فهیم، فهم هم امر الهی است، فهم که اکتسابی نیست، فهم را خدا می‌دهد، مقدّمات فهم در اختیار ما است ولی فهم برای ما نیست «اسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْکَ»[۵] از خدا فهم بخواهیم تا خدا به ما فهم بدهد.

Sadighi-13950121-HozeElmiye-ThaqalainSite (3)

ارزش انسان به دل او است

هر عالمی فهمیم نیست، هر عالمی صاحب دل نیست، هر عالمی دل ندارد، کسی که دل ندارد یا دل دارد ولی مثل بی‌دل‌ها است «لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها» گاهی دل مختوم می‌شود، ممهور می‌شود، لاک و مهر می‌شود که هیچ ورود و خروجی نداشته باشد. گاهی دل لانه‌ی شیطان می‌شود، شیطان در آن‌جا تخم می‌گذارد و جوجه می‌شود و دل پایگاه قشون شیطان می‌شود، دل آدم!

خداوند ناظر اعمال انسان است

اگر کسی اهل مراقبه باشد معانی مختلف آن- بنای برتر مراقبه این است که انسان خداوند را رقیب خود بداند و مراقبه‌ی خدا را بر خودش را دائماً بیابد، خدا بر انسان‌ها رقیب است «کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً»[۶] خداوند منّان مراقب ما است. این بسیار عجیب است که خدا مراقب ما است. با این‌که همه‌ی عالم در محضر و در منظر خدا است، خدا حضور دارد، خدا در اعماق موجودات حاضر است، وجود خدا در سر و علن ما نافذ و حاضر است ولی تعبیر مراقبه یعنی حسابی برای شما باز کردم که شما را زیر نظر گرفتم. خداوند معاذ الله ثمّ معاذ الله- «لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى‏»[۷]، «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ»[۸] آدم می‌خواهد برای کسی پرونده درست کند، می‌خواهد جاسوس بودن یک جاسوس را کشف کند مأمورین اطلاعاتی او را زیر نظر دارند. یک جا، کنار دیوار یا چنین جایی خود را پنهان می‌کند و گردن می‌کشد تا هیچ یک از حالات از تیررس دید او دور نشود، برای کسی که پرونده درست می‌کنند گردن می‌کشند، او را زیر نظر می‌گیرند. خدا رقیب است. خدای متعال سریع الحساب است، رقیب هم هست؛ از این طرف رقابت او هم رقابت شدید است و از سوی دیگر بعد از مراقبه حساب او حساب سریع و شدید هم هست و مو را از ماست بیرون می‌کشد.

Sadighi-13950121-HozeElmiye-ThaqalainSite (6)

توجّه و رسیدگی انسان به اعمال خود قبل از مرگ

توجّه به این‌که خدا رقیب ما است، مراقبه بر رقیب و مرحله‌ی بعد این است که انسان از خود غافل نباشد «حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا»[۹]، «مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا»[۱۰] ما یک موت غیر اختیاری داریم، بخواهیم یا نخواهیم دائماً در حال مرگ هستیم. این مرگی که در پایان می‌نوشیم و می‌چشمیم «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ»[۱۱] شربت مرگ را در آن حال انتقال کلّی خود یا مأمورین سختگیر الهی شربت تلخی را به خورد ما می‌دهند، با کتک به خورد ما می‌دهند. کودکی که از پزشک تمکین نمی‌کند، دارو را در دهان او می‌ریزند. گاهی دست و پای او را می‌بندند و به دهان او می‌ریزند. برای بعضی افراد این‌طور است که مأمورین دسته‌جمعی می‌آیند و حالت تهاجمی دارند و این شربت مرگ‌بار را در کام انسان می‌ریزند، بسیار تلخ است. آن‌جا است که «وَ جاءَتْ سَکْرَهُ الْمَوْتِ»[۱۲] گویا گرزی به مغز آدم کوبیده‌اند، گیج شده، حواس انسان پرت شده و برای اهل الله نه، شربت گوارایی است که تعبیر حضرت قاسم بود که «أحلَی» خیلی شیرین است، خیلی از انسان‌ها آرزوی چنین لحظه‌ای را دارند تا این حلاوت لقاء را درک کنند. ولی صرف نظر از آن وجود مبارک پیغمبر خدا مرگ را این‌طور تعبیر کردند «تَنْتَقِلُونَ مِنْ دَارٍ إِلَى دَارٍ»[۱۳] دار انتقال از یک نشئه به نشئه‌ی بعد است. اگر این باشد که این هست ما دائماً در حال مرگ هستیم.

ما دائماً در حال مرگ هستیم

بعد از داغی که بر دل مرحوم آیت الله استاد عزیز وارسته و مجاهد و انقلابی وارسته و انقلابی ما شیخ یحیی انصاری (اعلی الله مقامه) ماند و ایشان دختر جوانی را از دست داد مرحوم آیت الله بهجت برای تسلّی دادن به منزل ایشان رفتند، آن‌جا ایشان این نکته را گفته بودند. مرگ چیزی نیست که دفعتاً سراغ انسان بیاید، ما دائماً در حال مرگ هستیم، کمال مرگ در وقتی است که زندگی انسان تمام می‌شود و الّا از روزی که ما به دنیا می‌آییم در حال جدا شدن از این دنیا هستیم «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ»[۱۴] با هر نفسی که می‌کشیم یک قدم می‌میریم، یک قدم از این عالم فاصله می‌گیریم و یک قدم به عالم آخرت نزدیک می‌شویم.

سیر دائمی ما به سوی مرگ

ما به تدریج از این دنیا می‌رویم، حواس ما نیست که داریم می‌رویم، تصوّر می‌کنیم این‌جا هستیم، داریم از این‌جا می‌رویم. این‌جا توقّف محال است، سیر ما سیر دائمی و الزامی است در حال خواب‌مان هم داریم می‌رویم. این سفر، سفری است که هیچ کسی از این سفر و از این مسیر نمی‌تواند فاصله بگیرد. ما دائماً در حال سیر به سوی جهنّم خود معاذ الله- یا به سوی بهشت خود هستیم إن‌شاءالله، ما داریم می‌رویم.

وصف حال مؤمنین در دنیا

این‌که انسان متوجّه نیست دارد می‌رود او را بدبخت می‌کند. حالا که داریم می‌رویم

من که خود نامدم این‌جا که به خود باز روم                  آن‌که آورد مرا باز برد تا وطنم

 او دارد می‌برد، حال که دارد می‌برد تسلیم باش، بگذار به خود اراده بدهی که بروی. اگر خودت خواستی بروی و این حال و این بلوغ به تو دست داد، دیدی که این‌جا خانه‌ی تو نیست، به فکر خانه افتادی (مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک) آن وقتی که یافتید این‌جا مسافرخانه است، ای کاش مسافرخانه بود، این‌جا زندان است، سجن است «الْمُؤْمِنُ فِی الدُّنْیَا غَرِیبٌ»[۱۵]، «الدُّنْیَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ»[۱۶] گرفتار و زندانی است. این است که در کلمات مولای عارفان و عالمان و رهیافتگان عالم، حضرت امیر المؤمنین، علیّ بن ابی‌‌طالب (علیه السّلام) ویژگی‌های پارسایان را که در یک خطبه مطرح فرمودند کشش مستمع بیش از آن نبود و الّا دریای عرفان امیر المؤمنین (علیه السّلام) جوشیده بود، داشت می‌جوشید و می‌برد و تا حدّی برد «فَصَعِقَ هَمَّامٌ صَعْقَهً»[۱۷] پرواز کرد، علی او را با این کلمات بدرقه کرد و او به وصال رسید.

یکی از کلمات حضرت در آن خطبه این است که «قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَهٌ» مؤمن دائماً یک غم مرموز دارد، غم فراغ و هجران وطن است. کجا بودیم؟ کجا آمدیم؟ چقدر این‌جا هستیم و به کجا باید برویم؟ این‌که از پیش او آمدیم و باید به سوی او برویم، الآن گرفتار حجاب هستیم، همیشه از این ناراحت هستیم. ما که بهشت را ندیدیم، حضرت آدم (علیه السّلام) چون دیده بود، وقتی به این‌جا آمد مگر گریه او را مجال می‌داد؟ ۴۰ سال شب و روز نداشت تا در بهشت را باز کردند و او را آرام کردند، «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ»[۱۸] او در بهشت بود.

Sadighi-13950121-HozeElmiye-ThaqalainSite (1)

پیامبر و اهل بیت (علیهم السّلام) بهشت واقعی هستند

«أَنَا مَدِینَهُ الْحِکْمَهِ وَ هِیَ الْجَنَّهُ وَ أَنْتَ یَا عَلِیُّ بَابُهَا »[۱۹] حقیقت بهشت، وجود نازنین خاتم انبیاء (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و علی مرتضی و ائمّه‌ی هدی (علیهم السّلام) است. آن‌ها بهشت هستند، حقیقت بهشت ولایت است و کسی که ولایت واقعی نصیب او شده باشد اصلاً نیازی به بهشت ندارد. بهشت مشتاق او است، بهشت محتاج او است، او احتیاجی به بهشت ندارد.

مرگ از آیات بیّنات خداوند

اگر «تَنْتَقِلُونَ‏ مِنْ دَارٍ إِلَى دَارٍ»[۲۰] بخواهیم یا نخواهیم این‌طور است، تسلیم بشویم تا ما را از خودمان بگیرند. وقتی از خودمان گرفتیم مشیت ما مشیت خدا می‌شود، مشیت خدا هم مشیت ما می‌شود

من از درمان و درد و وصل و هجران                 پسندم آنچه را جانان پسندد

و چون خدا این را اراده کرده است یکی از آیات بیّنات وجود حق تعالی خود مرگ است، مرگ از آیات عجیب و تکان‌دهنده است. مرگ غیب را برای انسان ملموس می‌کند «أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ»[۲۱] مرگ چیزی است که هیچ قدرتی چاره‌ی آن را ندارد، گلوی همه را گرفته و دارد می‌برد. هیچ کسی در این‌جا نمی‌تواند برای لحظه‌ای سرعت رفتن خود را کُند کُنَد، بخواهد دو روز دیرتر برسد، ابداً. یک عملی داری، مسیر داری، تو را آورده‌اند و دارند می‌برند، تو مسافر هستی ولی حواس تو نیست. با پای خودت داری می‌روی و تو را می‌برند امّا با پای خودت تو را نمی‌برند. آدم نمی‌تواند مقصد را دورتر کند، عقربه‌ی مرگ را یک مقدار عقب‌تر بکشد، امکان ندارد. مرگ از آیات عجیبی است، با وجود مرگ آدم خدا را نمی‌شناسد؟! «فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ * وَ أَنْتُمْ حینَئِذٍ تَنْظُرُونَ * وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ»[۲۲] مرگ شاهد عجیبی بر وحدانیت و قدرت و وجود حق تعالی است.

مرگ، حقیقت همیشگی همراه با انسان

این مرگ همیشه برای ما وجود دارد، این مسیر مرگ است که ما داریم می‌رویم، دائم داریم منزل عوض می‌کنیم. بنده هم روزی مانند شما جوانان عزیز در منزل جوانی بودم، دیدید چطور جوانی را از انسان می‌گیرند؟ حواس انسان نیست یک مرتبه می‌بیند خزان عمر رسیده است و در حال تمام شدن است و شمع عمر انسان کم سو می‌شود و تمام می‌شود «مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا»، «حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا». اگر در راه هستیم و داریم می‌رویم و حواس ما نیست رفتن را آگاهانه کنیم، ببینیم چطور می‌رویم؟ از چه منزلی خارج می‌شویم و به چه منزلی ورود پیدا می‌کنیم؟ آن وقت انسان مهاجر الی الله می‌شود. این تعبیر حضرت آیت الله بهجت (روحی فداه) است «مِن حَرَمٍ إلَی حَرَمٍ» دیگر از خانه‌ی دوست خارج نمی‌شویم ولی منازل آن «بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ»[۲۳] است، از این خیمه خارج می‌شوید و خیمه‌ی بالاتر می‌روید، از آن خیمه خارج می‌شوید و به خیمه‌ی بالاتر می‌رسید تا این‌که به اعلی علّیّین می‌رسید که تخلّق به اخلاق خودش است. آن‌جا هر کسی شما را ببیند می‌بیند که شما نیستید، او را می‌بیند. آن‌جا من و تو از بین می‌رود، با خدا ندار می‌شوید، خدا با شما ندار می‌شود، هرچه دارد به شما داده است.

فرازهایی از دعای ماه رجب

در دعای ماه رجب در وصف انسان کامل که به ولاه قسم می‌دهد «لَا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُکَ» رسیدن به چنین موتی است که موت اختیاری به تمام معنا است «فَقَبَضَکَ إِلَیْهِ بِاخْتِیَارِهِ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَکَ الْحُجَّهَ مَعَ مَا لَکَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَهِ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِهِ» اگر این حقایق برای انسان باور شد آن وقت در انتخاب راه و منزل به هر منزلی قدم نمی‌گذارد، جز حرم حضرت دوست به هیچ حرمی آشنایی ندارد. تنها با جذبه‌ی او می‌رود و دائماً در خانه‌ی او می‌گردد و از کوچه‌ی او خارج نمی‌شود منتها هزار و یک کوچه دارد، مدام در این کوچه‌ها سرگشته است تا به حقیقتی برسد که این کوچه‌ها همه مقدّمه‌ی آن هستند.

در این راستا، در ماه مبارک رجب یکی این‌که «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ»[۲۴] معلوم می‌شود این یک وفد جدید است، وفود جدید است.

ماه رجب، مقدّمه‌ی ماه مبارک رمضان

خدا یک سفره‌ی ویژه پهن کرده و منزل خاصّی را برای رجبیّون آماده کرده و دیگران راهی به این‌جا ندارند، باید به آن وفود پیدا کنیم، بر خدا وارد بشویم، مهمان خدا بشویم. این مهمانخانه، ما را تا ماه مبارک رمضان می‌برد و إن‌شاءالله آن‌جا هم‌نشین امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) خواهد شد. در شب قدر، کسانی که شب قدر را درک می‌کنند حقیقت ولایت را درک می‌کنند، توحید را درک می‌کنند، وحدت آدم را درک می‌کنند، قدرت لا یزال فراگیر خداوند را درک می‌کنند. شب قدر، شب یافتن ارزش خودمان است. امام زمان بالاترین ارزش امکان است و شب قدر باید دنبال او رفت و به او رسید. این نمی‌شود مگر این‌که از منزل رجب عبور کنیم. رجب مرحله‌ی تخلیه و شست و شو است، رجب نهر است، رجب درست جلوی بهشت است، این‌جا شست و شو می‌شویم که وارد بهشت بشویم. شستشوی این‌جا رسیدن به مرحله‌ی فنا است. روایت دارد در این نهر رجب وقتی بنده شسته می‌شود در آیینه‌ی خود، خودش آیینه‌ی خودش و مرآت خدا شده، خودش خود را می‌یابد، «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»[۲۵] آدم یک خود بیگانه دارد که بسیار نکبت است.

انسان و خودبینی

اگر انسان در آن مرحله خودبین باشد یک عروسک و یک میمون را برای خود دیده و دائماً برای جلب افکار دیگران بازی می‌کند. حضرت فرمود: در خواب دیدم میمون‌ها از منبر من بالا می‌روند. بنی امیّه این خلافت و این منبر را غصب کردند. عین میمون بالا و پایین می‌رفتند! بعضی‌ها بازیگر هستند و صورت میمونی دارند و اگر خود را ببینند نمی‌دانند که میمون هستند ولی از بازیگری خود خوشحال هستند که دارد فریب می‌دهد و افکار را متوجّه خود می‌کند. ای بدبخت، ای بیچاره که به جهنّم خود افتخار می‌کنی، به مسخ شدن خود افتخار می‌کنی. این خود، خود حیوانی است، خود مُلکی است، خود غریزی است، خود بهیمی است، خود سبوعی است، خود شیطانی است. این نوع خودبینی غفلت از خدا است.

خودشناسی سبب خداشناسی می‌شود

کسی که به خود توجّه دارد و به خدا توجّه ندارد. ولی انسان یک خود دارد که آن خود فقر است «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ» خود تعلّقی است، خود وابسته است، خودی است که می‌فهمد هیچ ندارد، خود عاریتی است، خود آویز است که اگر انسان آن را بیابد خدا را یافته است. اگر به خود نگاه کنی فقر تو غنای خدا را نشان می‌دهد. شما در مسیر فقر به غنا می‌رسید. شما در حقیقت ذلّت عزیز را می‌بینید. اگر انسان افتاده باشد آن کسی که روی خود باشداو را می‌بیند و را می‌بینید و دست او را می‌گیرد و می‌گوید من را بلند کن. امّا اگر کسی خود را افتاده نمی‌بیند و اصلاً توجّهی به یک انسان مستقل ندارد. وقتی خودش وابسته نیست می‌خواهد به چه کسی تکیه کند؟ اگر انسان خود وابسته‌ی خود را و همه‌ی عالم را وابسته دید جز یک غنی نمی‌بیند و به او پناه می‌برد.

ماه رجب، ماه معارفه و خودسازی

این ماه رجب یک ماه معارفه است که انسان خود واقعی و فقیر و ذلیل و بیچاره‌ی خود را پیدا کند، بیچاره سراغ چاره‌ساز را می‌گیرد، بی‌پناه دنبال پناه است، مریض دنبال طبیب است، گرفتار دنبال کسی است که معافی است، مبتلا دنبال یک طبیب سالم می‌گردد. ماه رجب آغاز مراقبه است که انسان در اثر مراقبه بیماری‌های خود را، گناهان و کسری‌های خود را پیدا کند تا به چاره‌ساز واقعی پناه ببرد.

نسخه‌های ماه رجب عامل خودسازی هستند

          روزه

برای این مسئله، تمام نسخه‌های ماه رجب چاره‌ساز است. یکی از این نسخه‌ها روزه است. روزه انسان را می‌شکند. تا زمانی که انسان چرب و شیرین می‌خورد درد گرسنگی ندارد، ضعف ندارد و چنین شخصی توجّه زیادی به خدا ندارد.

اندرون از طعام خالی دار                    تا در او نور معرفت بینی

خدایا می‌شود به ما هم روزه بدهی؟! دل ما از غیر تو روزه بگیرد؟ افطار دل وصال تو باشد؟ یعنی می‌شود؟ مرحوم علّامه طباطبایی وقتی روزه می‌گرفتند می‌ماندند تا اذان مغرب می‌شد و با ضریح حضرت فاطمه‌ی معصومه (سلام الله علیها) روزه‌ی خود را باز می‌کردند. این نوعی از روزه است، وصالش با این است. رسیده و این بروز وصال است که باید این ضریح را ببوسد. این آستانه‌ی یار است. حرم‌های شریف، آستانه‌های خدا هستند، ابواب الرّحمان هستند. به در رسیده‌اند و دارد از این‌جا وارد می‌شود. وصال خود را آن‌جا می‌یابد. روزه‌ی ماه رجب، ماه شعبان و ماه رمضان، یک سیر کامل است، یک فنای واقعی است، از این‌جا شروع می‌شود و به آن‌جا ختم می‌شود.

Sadighi-13950121-HozeElmiye-ThaqalainSite (5)

          استغفار، نسخه‌ی دیگر ماه رجب

از دیگر نسخه‌های این ماه استغفار است. ملاحظه فرمودید هم در مفاتیح و هم در کتاب‌های دیگر بزرگان‌مان این روایت را نقل کرده‌اند که در هر روز ماه رجب حدّاقل ۷۰ بار بگوییم «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَهَ» خدا باید این توبه را به انسان بدهد. مگر ما لیاقت داریم توبه کنیم؟ باید آدرس بدهند، باید جرأت بدهد تا آدم برگردد. کسی را که دوست ندارد که نگاه نمی‌کند، او که توبه ندارد، اگر بروی هم در را بسته می‌بینی، گناهان تو قف هستند. مگر می‌توانی با این همه زنجیر برگردی؟

«وَ قَعَدَتْ بِی أَغْلَالِی»[۲۶] مگر نیست؟ یک غل هم نیست، سر تا سر زندگی ما را گناه پوشش داده است، اغلال، غل‌ها، زنجیرها پر و بال ما را بسته و نمی‌توانیم برگردیم. پیش او بودیم، دور شدیم، حالا در زنجیر و اسیر دشمن شدیم، نمی‌توانیم برگردیم. لذا استغفار کنیم، استغفار طلب آبرو است. خدایا من بی‌آبرو شدم به من آبرو بده. ای کاش معنی استغفار را می‌دانستیم. استغفار چه حالتی است؟ استغفار از حالات دردمندان است، آدم‌های بی‌درد نمی‌توانند استغفار کنند ولی کسی که گناه کرده و این گناه او را رنج می‌دهد می‌فهمد که چه اشتباهی مرتکب شده، استغفار کند و بعد هم درخواست توبه کند، «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَهَ».

Sadighi-13950121-HozeElmiye-ThaqalainSite (2)

این «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَهَ» هم مرحله‌ی یافتن سقوط و زمین خوردن و شکستن انسان است و هم توبه‌ی جامع می‌خواهد که یکی «تَابَ عَلَی» است و دومی «تَابَ إلَی» است. «تَابَ عَلَی» از جانب خدا است و «تَابَ إلَی» از جانب ما است، باید هر دو را ادامه بدهیم. تا زمانی که خدا به ما رو نکند ما نمی‌توانیم به سوی او برگردیم، این یک نوع جذبه است.

تا که ز معشوق نباشد کششی                کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

استغفار! و إن‌شاءالله مراقبات دیگر را می‌بینید، هم کتاب اقبال را ببینید، هم زاد المعاد را ببینید و هم المراقبات آقا میرزا جواد ملکی را ببینید و هم مفاتیح را که در دسترس شما است.

برای این ماه، برای درمان‌مان برای این‌که سالم بشویم و به دار السّلام که دار الولایه است «لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ»[۲۷] آدم می‌خواهد مهمان خدا بشود اوّلاً این «خَابَ الْوَافِدُونَ» وفود، به دار السّلام است، وفود به دار السّلام با بیماری نیست، انسان‌های زشت را به آن‌جا راه نمی‌دهند، آدم باید زیبا باشد تا پیش انسان‌های زیبا برود «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ جَمَالِکَ بِأَجْمَلِهِ وَ کُلُّ جَمَالِکَ جَمِیلٌ»[۲۸] آن‌جا زشت و زشتی راه ندارد، آن‌جا دار السّلام است، گناه ناسلامتی و زشتی است. زذائل اخلاقی زشتی و ناسلامتی است و زشتی به دار السّلام راهی ندارد. کسانی که به دار السّلام وفود می‌کنند که وفود الی الله است «عِنْدَ رَبِّهِمْ» است، دار السّلام عند رب است، خانه‌ی مکانی نیست، چیز دیگری است، مکانت است مکان نیست «لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ». وقتی عند رب شد «وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ» این‌جا دیگر شمول ولایت است «وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ». این‌ها را ملاحظه بفرمایید.

مهم‌ترین نسخه‌ی ماه رجب زیارت رجبیه است

به نظر من آن نکته‌ای که از همه‌ی این‌ها کارسازتر است زیارت رجبیه است. یکی از مراقبات شب گذشته و امروز زیارت مخف صوصه‌ی سالار شهیدان حضرت ابی‌ عبدالله الحسین (علیه السّلام) است. زیارت در ماه رجب است، پناه بردن به کشتی در ماه رجب است، در غیر ماه رجب نمی‌دانستیم به دریا افتاده‌ایم و داریم غرق می‌شویم «إِنَّ الدُّنْیَا بَحْرٌ عَمِیقٌ»[۲۹] خدا ما را به دریا انداخته است. اگر کشتی را نبینیم و شناسایی نکنیم و پناه نبریم همه‌ی ما غرق هستیم. زیارت رجبیه «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَشْهَدَنَا مَشْهَدَ أَوْلِیَائِهِ فِی رَجَبٍ وَ أَوْجَبَ عَلَیْنَا مِنْ حَقِّهِمْ مَا قَدْ وَجَبَ» این‌ها همه خط است. حالا ببینید در مشهد اولیاء هستید یا نه؟ این در مشهد و کربلا نیست، این در دل است. خیلی از افراد هستند که به کربلا رفتند ولی کربلایی نشدند، به طواف کعبه رفتند به حرم نه. مشهد اولیاء را پیدا کنید و به آن پناه ببرید. ماه رجب چنین ماهی است.


 

 

[۱]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– سوره‌ی فرقان، آیه ۷۷٫

[۳]– منهاج النجاح فی ترجمه مفتاح الفلاح، متن، ص ۱۳۸٫

[۴]– سوره‌ی اعراف، آیه ۱۷۹٫

[۵]– بحار الأنوار، ج ۱، ص ۲۲۵٫

[۶]– سوره‌ی نساء، آیه ۱٫

[۷]– سوره‌ی روم، آیه ۲۷٫

[۸]– سوره‌ی شوری، آیه ۱۱٫

[۹]– الکافی، ج ۸، ص ۱۴۳٫

[۱۰]– بحار الأنوار، ج ۶۶، ص ۱۷٫

[۱۱]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۸۵٫

[۱۲]– سوره‌ی ق، آیه ۱۹٫

[۱۳]– بحار الأنوار، ج ۳۷، ص ۱۴۶٫

[۱۴]– نهج البلاغۀ، ص ۴۸۰٫

[۱۵]– بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۲۵۴٫

[۱۶]– الکافی، ج ۲، ص ۲۵۰٫

[۱۷]– نهج البلاغه، ص ۳۰۶٫

[۱۸]– سوره‌ی بقره، آیه ۳۷٫

[۱۹]– الأمالی (للصدوق)، النص، ص ۳۸۸٫

[۲۰]– بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۱۴۶٫

[۲۱]– سوره‌ی نساء، آیه ۷۸٫

[۲۲]– سوره‌ی واقعه، آیات ۸۳ تا ۸۵٫

[۲۳]– سوره‌ی نور، آیه ۴۰٫

[۲۴]– صحیفه‌ی سجّادیه، ص ۲۰۶٫

[۲۵]– بحار الأنوار، ج ۲، ص ۳۲٫

[۲۶]– اقبال الأعمال، ج ۲، ص ۷۰۷٫

[۲۷]– سوره‌ی انعام، آیه ۱۲۷٫

[۲۸]– إقبال الأعمال، ج ‏۱، ص ۳۴٫

[۲۹]– الکافی، ج ۱، ص ۱۶٫