«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

ادامه شرح حدیث «عنوان بصری»

وجود مبارک رئیس حوزه‌های علمیه و پرچمدار جبهه علوم و معارف در عالم، کشّاف حقایق، مولا و الگوی ما امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام در پاسخ به درخواست «عنوان بصری» که به محضر شریف امام صادق علیه السلام آمال و آرزوهای قلبی خود را در شکل حکایت دعا و نیایش خود عرض کرد فرمودند: «فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ».[۲]

«الف» و «ل» «الْعِلْمَ» «الف» و «ل» عهد است؛ اگر علم نوری طلب می‌کنی، اگر علم حقیقی را دنبال می‌کنی، اگر علم راهنما و راهبر را می‌طلبی، باید اساس زندگی خودت را درست کنی.

تا زمانی که خانه را جارو نکنی روا نیست که میهمان طلب کنی، اول ظرف را پاکیزه کن، ظرفیت را احراز کن، آنگاه برای لبریز کردن این ظرف و توسعه‌ی این ظرفیت اقدام کن.

تطهیر ظرف علم و بوجود آوردن ظرفیت برای توسعه معرفت، یک چیز بیشتر نیست و آن این است که انسان از توهّمِ استقلال و خیالِ مؤثر بودنِ خودش، خودش را خلاص کند. این عبادت ظاهری را از عبودیتِ باطنی تلقّی کند.

خیلی‌ها باری به هر جهت به حوزه‌ها می‌آیند و چند روزی طلبگی را مزمزه می‌کنند و یا چند سالی در کوی حضرت دوست سرگردانی می‌کشند، بعد هم می‌روند، یا بگویید که آن‌ها را بیرون می‌کنند و نگه نمی‌دارند. این‌ها از اول اراده نکرده‌اند، مرادشان طلبگی نیست.

طلبه با حبّ خدای متعال طلبه است.

اهمیّتِ اراده

بر حسب حدیثی وجود مبارک امام صادق علیه السلام فرمودند: «إِنَّ اَللَّهَ یُحِبُّ بُغَاهَ اَلْعِلْمِ».[۳] برای انگیزه‌ی طلبگی چیزی بالاتر از این نمی‌تواند وجود داشته باشد، اگر کسی تشنه‌ی علم است و برای سیراب کردن جان عطشان خودش به کهف امامت و ولایت، مدارس امام زمان ارواحنا فداه، خیمه امام صادق علیه السلام رو می‌آورد، می‌خواهد کسب محبّت کند، از نعمت‌ها چیزی بالاتر از محبّت خدای متعال نیست، در نقمت هم چیزی بالاتر از فراقِ خدای متعال نیست، عذابی بالاتر از این نیست که خدای متعال لذّتِ ارتباط با خودش را در کام بنده‌اش تلخ کند.

فرمود: «یَا دَاوُدَ! لاَ تَجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْیَا»،[۴] ای داوود! تو که سراغ من را می‌گیری، نکند علمایی را واسطه قرار بدهی که این‌ها گرفتارِ دنیا هستند، مفتون به دنیا هستند، فریفته‌ی دنیا هستند، «أُولَئِکَ قُطَّاعُ طَرِیقِ عِبَادِیَ»، آخوندهای بی‌دین، آخوندهای دین به دنیا فروخته، این‌ها قطّاع الطریق هستند، دزد راه هستند. این تهدیدِ خیلی شکننده‌ای است، «لاَ تَجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْیَا»، «أُولَئِکَ قُطَّاعُ طَرِیقِ عِبَادِیَ»، این‌ها نه تنها بندگان من را راه نمی‌اندازند و آدرس درست به آن‌ها نمی‌دهند، بلکه راهزن هستند و جلوی حرکت عبودی را می‌گیرند، بندگان خدا را به دنیا مشغول می‌کنند، خودش را بجای خدا می‌گذارد، خودش پل یا طریق نیست، بلکه سَدّ راه است.

بعد فرمود که کمترین عذابی که ما به عالمان مفتون دنیا می‌دهیم این است که لذّت مناجاتمان را از دل او بیرون می‌بریم. نماز او حال ندارد، در طلبگی حال خوش ندارد، افتخار نمی‌داند که نوکر امام زمان ارواحنا فداه باشد، از طلبگی خود شارژ نیست، همینکه کمی سختی معیشتی پیش بیاید، خیلی بی‌وفاست و زود به سراغ بیگانگان می‌رود. می‌خواهد به اینجا و آنجا برود و مزدوری کند و چند ریال بگیرد، ولی شرف طلبگی را، افتخار نوکری را قدر نمی‌داند.

این لذّت مناجات، قاعدتاً یعنی لذّت بندگی، انسان بنده باشد، «إِلَهِی کَفَى لِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّا کَفَانِی عِزّاً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً وَ کَفَانِی فَخْراً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً»،[۵] عزّتی بالاتر از این نیست که تو رَبّ من هستی، افتخاری هم بالاتر از این نیست که من بنده‌ی تو هستم.

یعنی شما برای این و آن، برای کارخانه‌دار، برای یک مولّد اگر کار کنید اطمینان دارید که او شما را اداره می‌کند، ولی اگر برای امام زمان ارواحنا فداه کار کنید شما را اداره نمی‌کنند؟ اگر برای خدای متعال کار کنید شما را اداره نمی‌کند؟

«أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ».[۶]

لذا وجود نازنین امام جعفر صادق علیه السلام مسئله را از ریشه برای حوزه‌ها حل کرده‌اند.

این بلبل زبانی‌های در تعلیم و تعلّم، حضور در صفوف نماز جماعت، رفتن به مساجد و پایگاه‌های دینی، همه‌ی این‌ها ظهور است، اگر این ظهور باطن نداشته باشد مانند پول‌هایی است که چاپ می‌شود ولی خزینه خالی است، این عبادت‌ها ارزشی ندارد.

لذا «أَرَدْتَ الْعِلْمَ»، این اراده که اگر عزم کسی جزم است که به یک مقصدی برسد، نیامده است که تجربه کند، ببیند آیا می‌صرفد یا نمی‌صرفد که در اینجا بمانیم یا نمانیم، نه! نشسته است و دل خود را به پرواز درآورده است و به کوچه‌های مختلف سر زده است…

همه را بیازمودم            ز تو خوشترم نیامد

دید دلبری بهتر از امام زمان ارواحنا فداه نیست، دلداری بهتر از دل‌آفرین نیست، دل به خدای متعال داد و این دل را وقف او کرد، دیگر خودش کاری به این دل ندارد، دل نزد خدای متعال است.

«فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ»، در کلمه‌ی اراده دقّت بفرمایید. خیلی‌ها با اراده نیامده‌اند، مصمم نیستند، آمده‌اند که ببینند چه خبر است، اگر دیدند برای زندگی‌شان، برای عیش و نوش‌شان چنگی به دل نمی‌زند، رها می‌کنند و می‌روند.

خیلی‌ها در کارهای اشتغالی روزمره‌شان هم همینطور هستند، کاری را که الآن مشغول است، مراد او نیست، اراده نکرده است، باری به هر جهت است، حالا این پیش آمده است و آمده است تا ببیند چه می‌شود.

توقّعی که وجود مقدّس حضرت صادق علیه السلام از یک سالک و طلبه دارند این است که چشم خود را باز کند و تمام مقاصد متصوّر را ارزیابی کند، آن بهترین را انتخاب کند و مراد خودش قرار بدهد.

شاید مهم‌ترین چوبی که از ناحیه حق تعالی در مورد اولیای خودش وارد شده است «وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا»[۷] است، اینکه عزم و اراده‌ی انسان تحت تأثیر غرایزش قرار بگیرد. انسان خلیفه الله است، تمام کارهای خدای متعال با اراده است، و چون با اراده است «وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ»،[۸] خدای متعال این اجرام سنگین کیهانی را حفظ می‌کند، این امر که خدای متعال را خسته و درمانده نمی‌کند، چرا؟ برای اینکه با اراده نگه می‌دارد، جسمی نیست که فرسوده بشود، چیزی نیست که برای خدای متعال سنگینی کند، اراده است.

شما کوه البرز را در ذهن خودتان خلق می‌کنید، اراده می‌کنید و صورت او در ذهن شما تولید می‌شود، این امر که برای شما سنگینی ندارد، تمام تصوّرات شما که مخلوق اراده‌ی شماست، نه تزاحمی با یکدیگر دارند و نه برای شما آزردگی و فرسودگی دارند، این اراده است، اراده است که خلق می‌کند.

بشر آمده است که به جایی برسد که «تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ»،[۹] کوه‌ها بلغزند و تو نلرزی، تصمیم گرفته‌ای و باید قرص و محکم باشی.

لذا آدم‌های ضعیف الاراده به درد طلبگی نمی‌خورند، طلبه آمده است که خلیفه الله و امین الله بشود، بوی امام زمان ارواحنا فداه بدهد، خوی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را در وجود خود ایجاد کند، و با همه‌ی موانعی که مانعِ وصال حق تعالی است دربیفتد و عقب‌نشینی نکند، این اراده می‌خواهد.

وجود مقدّس حضرت این لفظ اراده را مبدأ همه‌ی خیرات معرّفی می‌کند. «فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ»، اگر واقعاً با اراده آمده‌ای که طلبه بشوی، نه جاذبه‌های غریزی، حال می‌بیند می‌تواند برود و رئیس جایی بشود و نماینده‌ی مجلس بشود، این‌ها کشش‌های غریزی شماست، کشش‌های وهمی شماست، ریاست، پول و ثروت، شهوات، اگر کشش‌های دنیوی است اراده نیست، این طبیعت است، این بهیمیت است، ان سبوعیت است، این شیطنت است که شما را به اینجا کشیده است، خیال می‌کنید که طلبه هستید.

اما اگر نوکری و بندگی را انتخاب کردید، می‌خواهید بنده باشید، و با آگاهی سنجیدی و صغری کبری کردی و اراده کردی، یقین پیدا کردید که این راه راهِ حق است، این طریق طریقِ انبیاء علیهم السلام است، این مسیر مسیرِ اولیای الهی است، و بدون معرفت نمی‌شود حبیب خدا شد، عاشق خدا شد، و خدا را عاشقِ خود دید، این معرفت می‌خواهد.

من آمده‌ام تا با اراده طلبه بشوم یعنی صاحب معرفت بشوم، آمده‌ام آدم بشوم، آمده‌ام خلیفه الله بشوم.

اگر آمده‌ای نماینده‌ی خدا بشوی، مظهر خدا بشوی، رنگ خدا بگیری، باید بنده باشی. «اَلْعُبُودِیَّهُ جَوْهَرَهٌ کُنْهُهَا اَلرُّبُوبِیَّهُ».[۱۰]

اعتقادات نظافتِ فکر و جان است

«فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ» اگر واقعاً مراد تو علم و معرفت است «فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ».

اعتقادات نظافتِ فکر و جان است، انسان حقیقت خودش را با معرفت خدا و راه خدا و مقصدی که خدا ترسیم کرده است گره می‌زند، رسولان خدا، سفرای الهی، نمایندگان خدا بر روی زمین، قیامت…

اخلاق تطهیرِ سجایا و ملکاتی است که خویِ… حسد، کبر و حرص، که این‌ها اصول کفر هستند، کفر روی این‌ها مبتنی می‌شود، درهای جهنّم هستند. بعد هم عوارض این سه مورد سایرِ رذائل اخلاقی است، باید اخلاق را تطهیر کرد، باید اعمال را هم با فقه تطهیر کرد، اگر کسی علم اخلاق کسب کند وارد میدان جهاد اوسط می‌شود، فقه عملی دالان ورودی به جهاد اصغر است، نهایتاً اسلام دینِ تطهیر و تزکیه است، ادیان الهی آمده‌اند که ما را پاکیزه کنند.

نکاتی در مورد حضرت حمزه سیّدالشّهدا علیه السلام

در آستانه‌ی شهادت حضرت حمزه سیّدالشّهداء علیه السلام و ارتحال یا شهادت نایب امام زمانش حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام هستیم، وجود نازنین حضرت عبدالعظیم حسنی قماش وجود نازنین حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است، وگرنه نمی‌فرمودند: «لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ اَلْعَظِیمِ عِنْدَکُمْ لَکُنْتَ کَمَنْ زَارَ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ».[۱۱]

در مورد حضرت حمزه علیه السلام ان شاء الله در این جلسات توسّلی که افتخار ما این است که با طلبه‌هایی مأنوس هستیم، پادوی طلبه‌هایی هستیم که الحمدلله هم خوب درس می‌خوانند و هم ادب در اوج در رفتارشان دیده می‌شود و هم بحمدالله توسّل هفتگی دارید، اهل روضه هستید، اهل گریه هستید، اهل دل هستید، امام حسینی هستید، اهل بیتی هستید، خدای متعال به شما چه چیزی نداده است؟ آن‌هایی که این‌ها را ندارند چه دارند؟

در مورد حضرت حمزه سلام الله علیه نکاتی شایان توجّه و دقّت هست، یکی این است که می‌شود با سوابق احیاناً نامطلوب عاقبتی را بدست آورد که فوق او دیگر تصوّر ندارد!

فکر نکنیم اگر کسی از اول معصوم باشد درِ قرب خدا برای او باز است، ولی کسانی که در سابقه اشتباهات و لغزش‌هایی دارند به جایی نمی‌رسند. نخیر! نمونه‌ی آن خودِ حضرت حمزه سلام الله علیه.

حضرت حمزه سلام الله علیه در ظاهر به همان فرهنگ جاهلیّت بودند، ولی غیرت داشتند.

این غیرت جزو صفات الهی است، هر کسی در وجود خود یک گوهر از گوهرهای گنجینه‌ی اسماء الهی را داشته باشد خدای متعال مشتری اوست، او در هر کجا که گیر کرده باشد جنس خدا در اوست، خدای متعال این شخص را بیرون می‌کشد.

حضرت حمزه سلام الله علیه غیرت داشتند، غیرت برای خداست.

وقتی حضرت حمزه صلوات الله علیه از شکار آمدند و کنیز ایشان برای ایشان غذا آوردند ولی ناراحت بود، علّت را پرسید، کنیز گفت: نبودی ببینی چه بر سرِ محمّد [صلی الله علیه و آله و سلّم] آوردند! ابوجهل با کمان بر سرِ پسرِ برادرِ شما زد!

حضرت حمزه سلام الله علیه مشرک بود ولی برنتابید که او زنده باشد و پسر برادر او را بزنند، غذا نخورد و کمان خود را برداشت و آمد، گفت: من زنده باشم و پسرِ برادرم را بزنید؟ با همان کمان خود بر سر ابوجهل ملعون زد و سر او را شکاند و گفت: به کوریِ چشم شما من مسلمان هستم!

غیرت چه عاقبت به خیری برای حضرت حمزه سلام الله علیه بوجود آورد، حضرت حمزه سلام الله علیه را به کجا برد!

حضرت حمزه سلام الله علیه روز قیامت در تراز انبیاء برتر است، روایاتی هست که اصلاً محیّرالعقول است، کارنامه‌ی انبیاء را حضرت حمزه سلام الله علیه به نیابت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم امضاء می‌کنند.

غیرت چقدر مهم است، چقدر برد دارد.

نکته‌ی دوم در مسئله‌ی حضرت حمزه علیه السلام.

حضرت حمزه سلام الله علیه آنقدر وسعت وجودی پیدا کرد و خدا به او لطافت روح داد که وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم او را در میان شهدای صدر اسلام «سیّدالشّهدا» نامیدند.

قبل از جریان کربلا «سیّدالشّهدا» علی الاطلاق حضرت حمزه سلام الله علیه عموی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند.

زیارتنامه‌ای که… ان شاء الله جدّی بخواهید خدا آل سعود را بردارد و ان شاء الله این حوزه بصورت کاروانی سفر حج و عمره داشته باشید و بعد به قبرستان احد بروید و آنجا زیارتنامه‌ی حضرت حمزه سلام الله علیه را بخوانید. معارف بلندی در زیارتنامه حضرت حمزه علیه السلام هست. ایشان «سیّدالشّهدا» هستند.

نکته‌ی سوم این است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که ولیّه الله و صفیّه الله هستند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها «رُوحِیَ اَلَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ»[۱۲] فرموده است، درست همانطور که قرآن کریم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را نفس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم معرّفی کرده است، عِدلِ «أَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ»[۱۳] حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند که جانِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، و همانطور که در آیه مباهله خدای متعال خواسته است بفرماید که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت موسی علیه السلام و حضرت عیسی علیه السلام افضل هستند، تمام کمالات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم در وجود امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم افضل انبیاء هستند، جانِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم از همه‌ی جان‌ها بالاتر است، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها «رُوحِیَ اَلَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ» هستند.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با این عظمت هر هفته دو مرتبه با آن حال وخیمی که داشتند از مدینه تا احد می‌آمدند و بر سر قبر این شهید و این سیّد شهدا می‌نشستند و ناله می‌کردند، آمدنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر سرِ مزار حضرت حمزه سلام الله علیه تابلو بود.

نکته‌ی بعدی این است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از خاک قبر حضرت حمزه سلام الله علیه برای خودشان تسبیح درست کرده بودند و تبرّک می‌جستند به خاک قبر این عموی مظلوم خودشان.

روضه و توسّل به حضرت حمزه سیّدالشّهدا علیه السلام

نکته‌ی آخر اینکه گریه‌ی بر حضرت حمزه سلام الله علیه سنّت است، مانند گریه بر امام حسین صلوات الله علیه است، جزو عبادت‌‌هاست.

جنگ احد شهدای زیادی را به جامعه اسلامی ارزانی داشت، لذا کمتر خانه‌ای در مدینه بود که صدای شیون و ناله بلند نشود، برای شهدایشان مجلس می‌گرفتند و عزاداری می‌کردند.

وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با آن‌ها همدردی می‌کردند، اما فرمودند: «لَکِنَّ حَمْزَهَ لاَ بَوَاکِیَ لَهُ»،[۱۴] گویا عموی من در مدینه غریب است، گریه‌کن ندارد…

دیگر بنای مسلمان‌ها برای کسب رضایت قلب مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بر این شد که قبل از آنکه بر شهید خودشان گریه کنند بر حضرت حمزه صلوات الله علیه گریه می‌کردند.

اما پیامی که ارباب ما حضرت امام حسین صلوات الله علیه از حلقوم شریف خود داده‌اند، «شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی، اَوْ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی»، ندبه بر حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه داشته باشید…

ولی در میان مصائب حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه که خیلی جای گریه است، معلوم می‌شود یکی از آن‌ها خیلی مهم‌تر از بقیه است، فرمودند: «لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاَ تَنْظُرونی کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی»، منظره خیلی مرگبار است، یک طفل شیرخوار، رنگ پریده، از شدّت عطش در حال احتضار بود، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به رخ مردم کشیدند، «أمَا تَرَوْنَهُ کَیْفَ یَتَلَظَّی عَطَشَا» آیا نمی‌بینید این طفل در حال دست و پا زدن است؟

عجب جوابی دادند… حرمله ملعون، نامرد! این گلوی بچه است، تیر نمی‌خواهد، اگر هم تیر می‌زنی چرا تیرِ سه شعبه؟

خیلی بر حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه سخت گذشت، تنها جایی که از آسمان برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه تسلیت گفته شد، «دَعهُ یا حُسَینُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِی الجَنَّهِ»[۱۵]

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم.

الا لعنت الله علی القوم الظّالمین.

دعا

نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم الأعز الأجل الأکرم اِلَهَنا بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الحُسَین یا الله…

خدایا! تو را به تقرّب همه‌ی شهدا و سیّدالشّهدای صدر اسلام، عموی گرامی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حضرت حمزه سلام الله علیه و به خون پاک شهدای کربلا و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و به حضرت علی اصغر علیه السلام قسم می‌دهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! مولای ما را از حبس غیبت مستخلص بگردان.

خدایا! قلب مبارک امام زمان ارواحنا فداه را از همه‌ی هموم و غموم و احزان مستخلص بگردان.

خدایا! ما را مایه خشنودی حضرت حجّت ارواحنا فداه قرار بده.

خدایا! رفتار و اعمال و عبادات و غیرت‌های جوان‌های در تراز طلبگی را مورد رضایت امام زمان ارواحنا فداه قرار بده.

خدایا! جوان‌های ما را به سامان دینی و دنیوی برسان.

خدایا! مریض‌های ما را شفاء مرحمت بفرما.

خدایا! رهبر ما را در همه‌ی مقاصدش منصور بفرما.

خدایا! دشمنان رهبر ما را مخزول بفرما.

خدایا! این دولت دلسوز تلاشگر سر از پا نشناخته‌ی برای خدمت به مردم را از این بحران با سربلندی عبور عنایت بفرما.

خدایا! یاران خوب و متعهّدی به ایشان روزی بفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم همه‌ی مسئولینی که با دلسوزی زیر پرچم ولایت، سَرِ آن دارند که جبهه‌ی ولایت و مقاومت را به پیروزی قطعی برسانند و کار را به امام زمان ارواحنا فداه واگذار کنند، لحظه‌ای از نصرتت بر این‌ها دریغ مفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم دل‌های ما را به نور معرفت خودت و محبّت و لطفی که به بندگان خودت مبذول فرموده‌ای، خدایا! به ما هم عنایت بفرما.

خدایا! دل‌های ما را خانه‌ی انحصاری خودت قرار بده.

خدایا! اغیار را از دل ما بیرون بفرما.

خدایا! امام ما، شهدای ما، گذشتگان ما را مشمول غفران واسعه و رحمت بی‌پایان خودت قرار بده.

ان شاء الله موفق باشید فی حفظه و امانه.


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۲۲۴ (أَقُولُ وَجَدْتُ بِخَطِّ شَیْخِنَا الْبَهَائِیِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ مَا هَذَا لَفْظُهُ قَالَ الشَّیْخُ شَمْسُ الدِّینِ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍّ نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ أَحْمَدَ الْفَرَاهَانِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِیِّ وَ کَانَ شَیْخاً کَبِیراً قَدْ أَتَى عَلَیْهِ أَرْبَعٌ وَ تِسْعُونَ سَنَهً قَالَ کُنْتُ أَخْتَلِفُ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ سِنِینَ فَلَمَّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ ع الْمَدِینَهَ اخْتَلَفْتُ إِلَیْهِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ کَمَا أَخَذْتُ عَنْ مَالِکٍ فَقَالَ لِی یَوْماً إِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَ مَعَ ذَلِکَ لِی أَوْرَادٌ فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَلَا تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی وَ خُذْ عَنْ مَالِکٍ وَ اخْتَلِفْ‏ إِلَیْهِ کَمَا کُنْتَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهِ فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِکَ وَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ قُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ تَفَرَّسَ فِیَّ خَیْراً لَمَا زَجَرَنِی عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَیْهِ وَ الْأَخْذِ عَنْهُ فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إِلَى الرَّوْضَهِ وَ صَلَّیْتُ فِیهَا رَکْعَتَیْنِ وَ قُلْتُ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَ تَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِی بِهِ إِلَى صِرَاطِکَ الْمُسْتَقِیمِ وَ رَجَعْتُ إِلَى دَارِی مُغْتَمّاً وَ لَمْ أَخْتَلِفْ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِی مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِی إِلَّا إِلَى الصَّلَاهِ الْمَکْتُوبَهِ حَتَّى عِیلَ صَبْرِی فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِی تَنَعَّلْتُ وَ تَرَدَّیْتُ وَ قَصَدْتُ جَعْفَراً وَ کَانَ بَعْدَ مَا صَلَّیْتُ الْعَصْرَ فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ فَقَالَ مَا حَاجَتُکَ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِیفِ فَقَالَ هُوَ قَائِمٌ فِی مُصَلَّاهُ فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا یَسِیراً إِذْ خَرَجَ خَادِمٌ فَقَالَ ادْخُلْ عَلَى بَرَکَهِ اللَّهِ فَدَخَلْتُ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ السَّلَامَ وَ قَالَ اجْلِسْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ فَجَلَسْتُ فَأَطْرَقَ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ أَبُو مَنْ قُلْتُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ ثَبَّتَ اللَّهُ کُنْیَتَکَ وَ وَفَّقَکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ لَمْ یَکُنْ لِی مِنْ زِیَارَتِهِ وَ التَّسْلِیمِ غَیْرُ هَذَا الدُّعَاءِ لَکَانَ کَثِیراً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَعْطِفَ قَلْبَکَ عَلَیَّ وَ یَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِکَ وَ أَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ مَا سَأَلْتُهُ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْکَ قُلْتُ یَا شَرِیفُ فَقَالَ قُلْ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِیقَهُ الْعُبُودِیَّهِ قَالَ ثَلَاثَهُ أَشْیَاءَ أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراً وَ جُمْلَهُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ فَإِذَا لَمْ یَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِلْکاً هَانَ عَلَیْهِ الْإِنْفَاقُ فِیمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ یُنْفِقَ فِیهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِیرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَیْهِ مَصَائِبُ الدُّنْیَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا یَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاهِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَکْرَمَ اللَّهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثَهِ هَان عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ إِبْلِیسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا یَطْلُبُ الدُّنْیَا تَکَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا یَطْلُبُ مَا عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا یَدَعُ أَیَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَهِ التُّقَى قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ أُوصِیکَ بِتِسْعَهِ أَشْیَاءَ فَإِنَّهَا وَصِیَّتِی لِمُرِیدِی الطَّرِیقِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ اللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یُوَفِّقَکَ لِاسْتِعْمَالِهِ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی رِیَاضَهِ النَّفْسِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْحِلْمِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْعِلْمِ فَاحْفَظْهَا وَ إِیَّاکَ وَ التَّهَاوُنَ بِهَا قَالَ عُنْوَانُ فَفَرَّغْتُ قَلْبِی لَهُ فَقَالَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الرِّیَاضَهِ فَإِیَّاکَ أَنْ تَأْکُلَ مَا لَا تَشْتَهِیهِ فَإِنَّهُ یُورِثُ الْحِمَاقَهَ وَ الْبُلْهَ وَ لَا تَأْکُلْ إِلَّا عِنْدَ الْجُوعِ وَ إِذَا أَکَلْتَ فَکُلْ حَلَالًا وَ سَمِّ اللَّهَ وَ اذْکُرْ حَدِیثَ الرَّسُولِ ص مَا مَلَأَ آدَمِیٌّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ فَإِنْ کَانَ وَ لَا بُدَّ فَثُلُثٌ لِطَعَامِهِ وَ ثُلُثٌ لِشَرَابِهِ وَ ثُلُثٌ لِنَفَسِهِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْحِلْمِ فَمَنْ قَالَ لَکَ إِنْ قُلْتَ وَاحِدَهً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَهً وَ مَنْ شَتَمَکَ فَقُلْ لَهُ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فِیمَا تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یَغْفِرَ لِی وَ إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فِیمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یَغْفِرَ لَکَ وَ مَنْ وَعَدَکَ بِالْخَنَا فَعِدْهُ بِالنَّصِیحَهِ وَ الرِّعَاءِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْعِلْمِ فَاسْأَلِ الْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ وَ إِیَّاکَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَ تَجْرِبَهً وَ إِیَّاکَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْیِکَ شَیْئاً وَ خُذْ بِالِاحْتِیَاطِ فِی جَمِیعِ مَا تَجِدُ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ اهْرُبْ مِنَ الْفُتْیَا هَرَبَکَ مِنَ الْأَسَدِ وَ لَا تَجْعَلْ رَقَبَتَکَ لِلنَّاسِ جِسْراً قُمْ عَنِّی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عَلَیَّ وِرْدِی فَإِنِّی امْرُؤٌ ضَنِینٌ بِنَفْسِی وَ السَّلامُ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‏).

[۳] بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد علیهم السلام ، جلد ۱ ، صفحه ۲ (مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارُ اَلْمَعْرُوفُ بمموله قَالَ حَدَّثَنِی إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : طَلَبُ اَلْعِلْمِ فَرِیضَهٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ أَلاَ وَ إِنَّ اَللَّهَ یُحِبُّ بُغَاهَ اَلْعِلْمِ.)

[۴] الکافی ، جلد ۱ ، صفحه ۴۶ (عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلْقَاسِمِ عَنِ اَلْمِنْقَرِیِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِذَا رَأَیْتُمُ اَلْعَالِمَ مُحِبّاً لِدُنْیَاهُ فَاتَّهِمُوهُ عَلَى دِینِکُمْ فَإِنَّ کُلَّ مُحِبٍّ لِشَیْءٍ یَحُوطُ مَا أَحَبَّ وَ قَالَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَى دَاوُدَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لاَ تَجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْیَا فَیَصُدَّکَ عَنْ طَرِیقِ مَحَبَّتِی فَإِنَّ أُولَئِکَ قُطَّاعُ طَرِیقِ عِبَادِیَ اَلْمُرِیدِینَ إِنَّ أَدْنَى مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِعَ حَلاَوَهَ مُنَاجَاتِی عَنْ قُلُوبِهِمْ .)

[۵] الخصال ، جلد ۲ ، صفحه ۴۲۰ (حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنُ بْنُ حَمْزَهَ اَلْعَلَوِیُّ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی یُوسُفُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلطَّبَرِیِّ عَنْ سَهْلٍ أَبِی عُمَرَ قَالَ حَدَّثَنَا وَکِیعٌ عَنْ زَکَرِیَّا بْنِ أَبِی زَائِدَهَ عَنْ عَامِرٍ اَلشَّعْبِیِّ قَالَ: تَکَلَّمَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِتِسْعِ کَلِمَاتٍ اِرْتَجَلَهُنَّ اِرْتِجَالاً فَقَأْنَ عُیُونَ اَلْبَلاَغَهِ وَ أَیْتَمْنَ جَوَاهِرَ اَلْحِکْمَهِ وَ قَطَعْنَ جَمِیعَ اَلْأَنَامِ عَنِ اَللِّحَاقِ بِوَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ ثَلاَثٌ مِنْهَا فِی اَلْمُنَاجَاهِ وَ ثَلاَثٌ مِنْهَا فِی اَلْحِکْمَهِ وَ ثَلاَثٌ مِنْهَا فِی اَلْأَدَبِ فَأَمَّا اَللاَّتِی فِی اَلْمُنَاجَاهِ فَقَالَ إِلَهِی کَفَى لِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُّ وَ أَمَّا اَللاَّتِی فِی اَلْحِکْمَهِ فَقَالَ قِیمَهُ کُلِّ اِمْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ وَ مَا هَلَکَ اِمْرُؤٌ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ اَلْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ وَ أَمَّا اَللاَّتِی فِی اَلْأَدَبِ فَقَالَ اُمْنُنْ عَلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَمِیرَهُ وَ اِحْتَجْ إِلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَسِیرَهُ وَ اِسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَکُنْ نَظِیرَهُ)

[۶] سوره مبارکه زمر، آیه ۳۶ (أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ ۖ وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ ۚ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ)

[۷] سوره مبارکه طه، آیه ۱۱۵ (وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا)

[۸] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۵ (اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحیطُونَ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ)

[۹] نهج البلاغه، خطبه ۱۱ (و من کلام له (علیه السلام) لابنه محمد ابن الحنفیه لما أعطاه الرایه یوم الجمل: تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ، عَضَّ عَلَى نَاجِذِکَ، أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ، تِدْ فِی الْأَرْضِ قَدَمَکَ، ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَى الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَکَ، وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ.)

[۱۰] تفسیر نور الثقلین ، جلد ۴ ، صفحه ۵۵۶ (فِی مِصْبَاحِ اَلشَّرِیعَهِ قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: اَلْعُبُودِیَّهُ جَوْهَرَهٌ کُنْهُهَا اَلرُّبُوبِیَّهُ فَمَا فُقِدَ مِنَ اَلْعُبُودِیَّهِ وُجِدَ فِی اَلرُّبُوبِیَّهِ، وَ مَا خَفِیَ فِی اَلرُّبُوبِیَّهِ أُصِیبَ فِی اَلْعُبُودِیَّهِ، قَالَ اَللَّهُ: «سَنُرِیهِمْ آیٰاتِنٰا فِی اَلْآفٰاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتّٰى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ اَلْحَقُّ أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ»  أَیْ مَوْجُودٌ فِی غَیْبَتِکَ وَ حَضْرَتِکَ.)

[۱۱] کامل الزیارات ، جلد ۱ ، صفحه ۳۲۴ (حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى اَلْعَطَّارِ عَنْ بَعْضِ أَهْلِ اَلرَّیِّ قَالَ : دَخَلْتُ عَلَى أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْعَسْکَرِیِّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ أَیْنَ کُنْتَ فَقُلْتُ زُرْتُ اَلْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ أَمَا إِنَّکَ لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ اَلْعَظِیمِ عِنْدَکُمْ لَکُنْتَ کَمَنْ زَارَ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ .)

[۱۲] کشف الغمه فی معرفه الأئمه ، جلد ۱ ، صفحه ۴۶۷ (وَ نَقَلْتُ مِنْ کِتَابِ لِأَبِی إِسْحَاقَ اَلثَّعْلَبِیِّ عَنْ مُجَاهِدٍ قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ أَخَذَ بِیَدِ فَاطِمَهَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ وَ قَالَ مَنْ عَرَفَ هَذِهِ فَقَدْ عَرَفَهَا وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهَا فَهِیَ فَاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ هِیَ بَضْعَهٌ مِنِّی وَ هِیَ قَلْبِی اَلَّذِی بَیْنَ جَنْبَیَّ فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَى اَللَّهَ .)

[۱۳] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۶۱ (فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ)

[۱۴] شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار ، جلد ۱ ، صفحه ۲۶۷ (فَهَبَطَ جَبْرَائِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّهُ مَکْتُوبٌ فِی أَهْلِ اَلسَّمَاوَاتِ أَنَّ حَمْزَهَ أَسَدُ اَللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ. ثُمَّ أَمَرَ بِهِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ فَسُجِّیَ بِبُرْدَهٍ، ثُمَّ صَلَّى عَلَیْهِ، فَکَبَّرَ سَبْعَ تَکْبِیرَاتٍ، ثُمَّ أَتَى بِالْقَتْلَى یُوضَعُونَ إِلَى حَمْزَهَ فَیُصَلِّی عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ حَتَّى صَلَّى اِثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ صَلاَهً. وَ قِیلَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِنَّ صَفِیَّهَ بِنْتَ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ جَاءَتْ لِتَنْظُرَ إِلَى أَخِیهَا حَمْزَهَ. فَقَالَ لِلزُّبَیْرِ إِیهاً: اِلْقَهَا، فَأَرْجِعْهَا لِئَلاَّ تَرَى مَا صُنِعَ بِأَخِیهَا، فَلَقِیَهَا، فَقَالَ: یَا اُمَّهْ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَأْمُرُکِ أَنْ تَرْجِعِی، قَالَتْ: وَ لِمَ؟ وَ قَدْ بَلَغَنِی أَنَّهُ مُثِّلَ بِأَخِی وَ ذَلِکَ فِی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَا أَرْضَانَا بِمَا کَانَ مِنْ ذَلِکَ!! لَأَحْتَسِبَنَّ وَ لَأَصْبِرَنَّ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ خَلِّ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ. فَأَتَتْ، فَنَظَرَتْ إِلَیْهِ، وَ صَلَّتْ عَلَیْهِ وَ اِسْتَرْجَعَتْ وَ اِسْتَغْفَرَتْ لَهُ. ثُمَّ أَمَرَ بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَدُفِنَ فِی مَصْرَعِهِ وَ أَمَرَ بِالْقَتْلَى کَذَلِکَ أَنْ یُدْفَنُوا فِی مَصَارِعِهِمْ. وَ قَالَ: أَنَا أَشْهَدُ عَلَى هَؤُلاَءِ أَنَّهُ مَا مِنْ أَحَدٍ یُجْرَحُ فِی اَللَّهِ إِلاَّ وَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَبْعَثُهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ بِدَمِ جُرْحِهِ اَللَّوْنُ لَوْنُ اَلدَّمِ وَ اَلرِّیحُ رِیحُ اَلْمِسْکِ. ثُمَّ اِنْصَرَفَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ رَاجِعاً إِلَى اَلْمَدِینَهِ، وَ اِنْصَرَفَ اَلنَّاسُ مَعَهُ فَلَمَّا دَخَلَ اَلْمَدِینَهَ مَرَّ عَلَى دُورِ اَلْأَنْصَارِ وَ هُمْ یَبْکُونَ قَتْلاَهُمْ، فَذَرَفَتْ عَیْنَاهُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَبَکَى، ثُمَّ قَالَ: لَکِنَّ حَمْزَهَ لاَ بَوَاکِیَ لَهُ. فَأَمَرَ اَلْأَنْصَارُ نِسَاءَهُمْ أَنْ یَبْکِینَ عَلَیْهِ ، فَفَعَلْنَ، فَخَرَجَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُنَّ یَبْکِینَ حَمْزَهَ عَلَى بَابِ اَلْمَسْجِدِ فَقَالَ: اِرْجِعْنَ رَحِمَکُنَّ اَللَّهُ، فَقَدْ آسَیْتُنَّ بِأَنْفُسِکُنَّ، وَ نَهَاهُنَّ عَنِ اَلنَّوْحِ وَ قَالَ: کُلُّ نَادِبَهٍ کَاذِبَهٌ إِلاَّ نَادِبَهُ حَمْزَهَ)

[۱۵] تذکره الخواص، صفحه ٢۵٢ (لَمّا رَآهُمُ الحُسَینُ علیه السلام مُصِرّینَ عَلى قَتلِهِ، أخَذَ المُصحَفَ ونَشَرَهُ، وجَعَلَهُ عَلى رَأسِهِ، ونادى: بَینی وبَینَکُم کِتابُ اللّه، وجَدّی مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله، یا قَومِ! بِمَ تَستَحِلّونَ دَمی؟!… فَالتَفَتَ الحُسَینُ علیه السلام فَإِذا بِطِفلٍ لَهُ یَبکی عَطَشاً، فَأَخَذَهُ عَلى یَدِهِ، وقالَ: یا قَومِ ، إن لَم تَرحَمونی فَارحَموا هذَا الطِّفلَ، فَرَماهُ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ، فَجَعَلَ الحُسَینُ علیه السلام یَبکی ویَقولُ: اللّهُمَّ احکُم بَینَنا وبَینَ قَومٍ دَعَونا لِیَنصُرونا فَقَتَلونا. فَنودِیَ مِنَ الهَوا: دَعهُ یا حُسَینُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِی الجَنَّهِ.)