جلسات خصوصی‌تر در مغازه‌ی پدر اسماعیل برگزار می‌شد. مغازه که درست پشت خانه‌ی آن‌ها بود، پُر می‌شد از جوانانی که آماده بودند تا با رژیم شاه، حتی درگیری مسلحانه را آغاز کنند. امّا اسماعیل موافق با کار فرهنگی بود و می‌گفت: «تیغ قلم برنده‌تر از سلاح است و ما تا پشتوانه‌ی علمی و فرهنگی نداشته باشیم مبارزه، حتی مبارزه‌ی مسلحانه بی‌فایده است.»

در همان روزها دوباره نام اسماعیل در لیست سیاه ساواک جا گرفت و مأمورین رژیم شاه برای دستگیری او دست به کار شدند.

منبع: کتاب «مهاجر مهربان» – شهید اسماعیل دقایقی، انتشارات سوره مهر،  ص ۲۵٫