بسم الله الرحمن الرحیم

 طیب الله، احسنتم جزاکم الله الخیر، چه کلامی قشنگ تر و زیبا تر از کلام الله.

 انشالله که آقاجانمان بپذیرند امام زمان از این جمعمان راضی باشند صلوات ختم بفرمایید.

 شما فصل پنجم را یک مقدارش را بخوانید: الخامس عشر اذا تکمل طالب و…احسنت جزاکم الله الخیر.

رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیسِّرْلِی أَمْرِی وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانِی یفْقَهُوا قَوْلِی[۱].

در این بخش از آداب یک آموزگار، یک استاد، یک مربی، یک مدیر، یک انسان مولّد که می خواهد فکر تولید کند،  عالم تولید کند، متخصص را در جامعه قرار بدهد، مسئله‌ی توجه استاد وکارایی است، کسی که او را بارور کرده و فکر می‌کند که این نهال به بذر نشسته است باید در خود استاد اجازه ی اجتهادی، اجازه ی حدیثی و یا … به جامعه گوشزد بکند که این فرد شایسته تعلیم است، شایسته‌ی استادیست، شایسته ی تدریس است.

افرادی آمدند خدمت امام صادق علیه السلام از برجسته های زمان حضرت بودند که یکی از ایشان، حکم ابنِ عُتَیبَهَاز بزرگان علماء اهل سنت، مطالبی را مطرح کردند. امام صادق علیه السلام آنجا پرده از رازی برداشت:شَرِّقا وغَرِّبا لَن تَجِدا عِلما صَحیحا إلّا شَیئا یَخرُجُ مِن عِندِنا أهلَ البَیتِ .[۲]اگر به شرق و غرب بروید، هرگز دانش درستى را نخواهید یافت، مگر همان چیزى که از ما خاندان صادر شود.

فرد دیگری خدمت نبی مکرم اسلام عرضه می‌دارد که یا رسول الله گاهی ما در میان اهل کتاب حرف های خوبی می‌شنویم آیا مجازیم به عنوان آنها این حرف ها را منتشر کنیم وجود مبارک پیغمبراکرم فرمودند: لو کان فی صبر مریم ما وسعه الّا ان یتبع اگر خود جناب عیسی هم بود هیچ راه دیگری جز اینکه دنبال ما بیاید راه دیگری نداشت، نه، این دین مکمل همه است آنچه ادیان قبلی دارد و اضافه چیزی باشد، خوب باشد، مفید باشد در ادیان قبلی گفته شده باشد و اسلام آنرا نداشته باشد اصلاً چیزی وجود ندارد.

یکی از وظایف و مسائلی که در عصر ما مطرح است یک سازمانی است در دنیا عقلای عالم به حق آمدند فکر کردند این کالاهایی که به بازار عرضه می‌شود چه کار کنیم اعتماد مردم را به این کالاها جذب کنیم از سویی و از سویی مانع عرضه کردن کالاهای قلابی و بی خاصیت باشیم. یک سازمانی را تأسیس کردند و اسمش را گذاشتند سازمان استاندارد. باز در میان پزشکان برای اینکه هر کسی که ادعای پزشکی دارد نتواند در جامعه یک جایی را مطرح کند و از جهالت مردم یا از دردمندی مردم سوء استفاده کند برای پر کردن جیب خودش. هرکسی بیاید ادعای طبابت بکند، آمدند یک سازمانی را تحت عنوان سازمان نظام پزشکی تاسیس کردند و هر پزشکی که بخواهد مطب باز کند باید پروانه بگیرد و نظام پزشکی باید تأییدش کند که این پروانه دارد، ما می‌بینیم که در اسلام ما، در تعلیمات علماء تربیت شده ی در دامن مکتب، این مسئله به وضوح خودش را نشان می‌دهد مرحوم شهید اول در این بخش، انگشت گذاشتند روی همین قضیه که اگر شاگردی در درس استادی به درجه‌ی استاد‌‌ی رسید و بی‌نیاز شد از درس استاد، خوب است که استاد آن را تایید بکند و به جامعه بگوید که این دیگر فارغ است و حوزه های علمیه می توانند از وجود این استفاده کنند اگر شاگردی در درس استادی به درجه‌ی استاد‌‌ی رسید و بی‌نیاز شد از درس استاد، خوب است که استاد آن را تایید بکند و به جامعه بگوید که این دیگر فارغ است و حوزه های علمیه می توانند از وجود این استفاده کنند. از آن طرف اگر کسی در درس حضور داشته ولی باربر نشده، به بر ننشسته، آنچه را که مورد نیاز حوزه ها است این در مخزن علمیش ندارد که عرضه کند. بارش را نبسته. اگر اینجور بود، کسی گرفتار توهّم و تخیل شد که ما هم کسی شدیم استاد باید جلوی او را بگیرد و به او تذکر بدهد که شما خودتان را به این عنوان عرضه نکنید والقا نکنید جامعه را و اگر متذکر نشد آنوقت باید از راههایی این را وادار کند به اینکه جایی که جای او نیست خودش را در این جایگاه مستقر نکند و افکار جامعه را به غلط متوجه خودش نسازد.

در همه این ها فرض بر این است که آن سازمان، آن کانون، آن دستگاهی که ممیزی می کند و عالم و غیر عالم را، درجات کارشناسی و صاحب نظری را با غیر کارشناسی می تواند تمییز بدهد، او از خودش فارغ باشد حبّ و بغضی جز برای خدا در وجود او نباشد والا می شود مدرک گرایی هایی که با پول هم می شود از یک سازمانی خرید.

 


 

۱- طه آیات ۲۵ تا ۲۸

۲-در اصول کافی ج ۱ ص ۳۹۹ این روایت از امام باقر نقل شده است.