داوطلب
شهید شکریپور
گفتم: حاجی! این بندهی خدا را نبر عملیّات! توجه نکرد.
گفتم: بابا! پدر خانمته!
حاجی گفت: «چه فرقی میکنه او هم مثل بقیه. خودش داوطلب اومده.»
میگفت: «کار کردن تو مملکت امام زمان (عج) عشقه! هر جا لازم باشه، حاضرم خدمت کنم. چه فرماندهی در جنگ، چه کارگری در کارخانه.»
کتاب رسم خوبان ۲- مقصود تویی؛ شهید شکریپور، ص ۶۲٫/ قنوس و آتش، صص ۷۲ و ۷۵٫
پاسخ دهید