براى پژوهشگر ژرف اندیش باور این موضوع که امام حسین علیه السلام در مدت حدود ۱۲۵ روز حضور در مکه آن هم همزمان با موسم حج، در محافل مکه جز این دو خطبه را نخوانده باشد بسیار دشوار است. با آن که طبق روایت هاى تاریخى مردم نزد آن حضرت گرد مى آمدند و از ایشان کسب فیض مى کردند و شنیده هایشان را ثبت و ضبط مى نمودند!آیا این معقول است که امام علیه السلام از فضاى دینى و قدسى حاکم بر بیت الله الحرام براى تبلیغ و معرفى حق و نیز نهضت مقدس خویش استفاده نکرده باشد.این یکى از شکاف هاى مبهم و از لغزش هاى دردناک تاریخ است!

متأسفانه تاریخ از دوران حضور امام حسین علیه السلام در مکه مکرمه جز آن خطبه مشهور ایشان که جمله معروف «مرگ براى فرزندان آدم چونان گردنبند براى دختران جوان است»، چیزى ثبت نکرده است. این خطبه و یک خطبه دیگر شامل مجموعه اى از سخنان حکمت آمیز کوتاه است که امام علیه السلام پیش از بیرون آمدن از مکه ایراد فرمود.

خطبه نخست

پژوهشگر متتبع، شیخ سماوى، گوید: حسین علیه السلام پس از دریافت نامه مسلم، آهنگ بیرون آمدن کرد؛ و در شب هشتم ذى حجه یاران خویش را گرد آورد و خطاب به آنان فرمود:

الحمد للّه، ما شاء اللّه، ولا قوه الّا باللّه وصلى اللّه على رسول اللّه.

مرگ همچون گردنبند دختران آویزه گلوى فرزندان آدم است. شوق من به دیدار پدرانم چونان شوق یعقوب است به دیدار یوسف. براى من قتلگاهى برگزیده شده  است که آن را دیدار خواهم کرد. گویى که گرگان دشت هاى میان نواویس و کربلا، بند از بندم جدا مى سازند؛ و شکم هاى خالى و گرسنه از پاره هاى تنم پر مى شود. از روز رقم خورده با قلم سرنوشت گریزى نیست. ما خاندان نبوت به خوشنودى خداوند خوشنودیم. بر بلاى او مى شکیبیم و او به ما پاداش شکیبایان را مى دهد. خویشاوندان رسول خدا هرگز از وى منحرف نمى شوند؛ و در بهشت بر او گرد مى آیند. تا چشم هایش بدان وسیله روشن گردد و وعده اش به وسیله آنان عملى شود. هر کس در راه ما آماده جانبازى است و آهنگ آرام گرفتن به لقاى الهى را دارد، پس با ما بکوچد؛ و من بامدادان آماده حرکتم. ان شاء الله.

نکته هاى قابل استفاده از این خطبه شریفه

۱- امام علیه السلام رهیدنى نبودن انسان از بند مرگ را به رهیدنى نبودن گردن دختران جوان از طوق گردنبند محکم تشبیه کرده است؛ و تشبیه مرگ به گردنبند بر گردن دختران جوان، که زینت آنها به شمار مى آید، نگرش باشکوهى است به این که مرگ در راه حرکت تکوینى انسان، یک گام تکاملى است؛ و به ویژه براى مؤمن در مسیر سرنوشتش یک زینت است. چرا که او را از سراى درد و رنج و گرفتارى و سختى به سراى پرنعمت و پاداش کامل و سعادت همیشگى مى رساند؛ و بدون شک شهادت، که برترین و شریف ترین مرگ هاست، نسبت به مطلق مرگ، به حقیقت زینت تناسب بیشترى دارد؛ و جز انسان هاى سعادتمند از آن برخوردار نگردند.

۲- این سخن امام علیه السلام که مى فرماید: «براى من قتلگاهى برگزیده شده است که آن را دیدار خواهم کرد»، اشاره به این دارد که این قتلگاه یک انتخاب الهى است، و نه از سر زور و جبر؛ که با سرافراز شدن به کرامت وظیفه، در آن شرایط ویژه دشوار، امام به طور تعبدى و براى امتثال فرمان خداوند و در راستاى انجام وظیفه به سوى آن حرکت مى کند.

این سخن امام علیه السلام به آگاهى از سرنوشت و سرانجام کار خویش نیز اشاره دارد.

۳- این سخن امام علیه السلام که مى فرماید: «از روز رقم خورده با قلم سرنوشت گریزى نیست»، اشاره روشنى است به حتمى بودن این قتل و تحقق آن سرنوشت مکتوب به قلم قضاى  الهى. آن نیز نه با زور و اجبار، بلکه به گونه پیش بینى شده در علم خداوند- تبارک وتعالى- و رقم خورده با قلم مشیت الهى.

۴- امام علیه السلام در این خطبه تأکید فرمود که سرنوشت او در رفتن به عراق کشته شدن است. نیز اشاره فرمود که گرگان میان نواویس و کربلا، بند از بند وى جدا خواهند کرد.

یعنى اینکه او را به گونه اى زشت خواهند کشت. شاید نواویس و کربلا اشاره به تجمع و گسترش انبوه سپاه اموى در فاصله میان این دو منطقه باشد.

آن حضرت با کسانى که قصد پیوستن به وى را داشتند شرط کرد که باید در راه دوستى اهل بیت آماده جانبازى بوده خود را آماده لقاى الهى کرده باشند، یعنى این که براى آنها سرنوشتى جز کشته شدن و شکیبایى بر زخم شمشیر و نیزه نیست!

امام علیه السلام از این سخنان چه چیز را اراده کرده بود … و چرا؟

یک رهبر الهى همانند دیگر رهبران براى تحقق هدف هایش در پى آماده سازى عِدّه و عدّه است و براى رسیدن به آن به تهیه وسایل ظاهرى شناخته شده دست مى یازد. ولى او با رهبرانى که تنها به دنبال پیروزى ظاهرى هستند تفاوت دارد. او یارانش را با هر ویژگى اى بر نمى گزیند، بلکه آنان را از میان کسانى همانند خودش انتخاب مى کند؛ که همه همّتشان کسب خشنودى خداوند باشد. یارانى هدایت شده و هدایت کننده که با آگاهى از سرنوشت در راهى ناهموار و پر از بیم و خطر ره مى سپرند. رهبر الهى با گزینش یاران خود از میان چنین مردانى نقشه کار و نوع رویارویى خویش را ترسیم مى کند؛ و در این مسیر به همه کسانى که به او مى پیوندند اعتماد نمى کند. زیرا ممکن است بسیارى از آنها طمعکار و اهل ریا و گناه باشند؛ که باید آنان را آزمود. کاروان حسینى نیز پیش از رسیدن به میدان رویارویى از وجود چنین عناصرى باید پاک مى شد. از این رو با اعلام و تأکید [امام ] بر این که سرنوشت آنان قتل و شکیبایى بر شمشیر و نیزه است؛ و چنین کارى جز از فدائیان حقیقى و مشتاقان دیدار پروردگار ساخته نیست، آزمایش مى شدند.

این آزمایش روش معمول همه رهبران الهى است؛ و قرآن کریم درباره این سنت در آزمایش نهر به دست طالوت علیه السلام چنین مى فرماید:

«فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَهً بِیَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَهَ لَنَا الْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ»[۱]

و چون طالوت بالشکریان خود بیرون شد، گفت: «خداوند شما را به وسیله رودخانه اى خواهد آزمود. پس هرکس از آن بنوشد از [پیروان ] من نیست، و هرکس از آن نخورد، قطعاً او از [پیروان ] من است، مگر کسى که با دستش کفى برگیرد.» پس [همگى ] جز اندکى از آنها، از آن نوشیدند. و هنگامى که [طالوت ] با کسانى که همراه وى ایمان آورده بودند، از آن [نهر] گذشتند، گفتند: «امروز ما را یاراى [مقابله با] جالوت و سپاهیانش نیست.» کسانى که به دیدار خداوند یقین داشتند، گفتند: «بسا گروهى اندک که بر گروهى بسیار، به اذن خدا پیروز شدند؛ و خداوند با شکیبایان است.»

علاوه بر این رهبران خدایى هنگام آگاه ساختن یارانشان بر پیش آمدها و دشوارى ها و سختى هایى که در مسیر سرنوشت خواهند دید، باب درجات عالى، منزلت هاى والا و پاداش هاى خداى تبارک و تعالى را، مادامى که بر پیمودن راه جهاد فى سبیل الله استوار باشند، به روى آنان مى گشایند.

کسى که جزئیات حرکت امام حسین علیه السلام را مورد تأمل قرار دهد درمى یابد که آن حضرت در مدینه، در راه مکه، و در مکه و در منزلگاه هاى راه مکه- عراق پیوسته خبر از شهادت خویش مى داد؛ و بدین وسیله کاروان حسینى را از دنیاخواهان غربال مى کرد.

حتى یاران برگزیده و خالص خویش را نیز در معرض آزمایش قرار داد؛ تا با نشان دادن ثبات قدم، درجات بلندشان نزد خداوند بالاتر رود. این چنین بود که یاران آن حضرت در شب عاشورا، جایگاه خود در بهشت را نیز دیدند؛ و در فرداى وحشتزاى آن روز،حضرت نقشه جنگى خویش را بر پایه نیروى حقیقى متشکل از این گروه اندکِ برگزیده و بى شائبه، ترسیم فرمود.

۵- در این سخن حضرت که مى فرماید: «خویشاوندان پیامبر از وى منحرف نگشته اند و در بهشت بر وى گرد مى آیند، تا چشم هایش بدان وسیله روشن و وعده اش به وسیله آنها عملى گردد»، اشاره است به این که مسیر اهل بیت علیهم السلام همان مسیر رسول خدا صلى الله علیه و آله است و اینان نیز همان درجه و منزلت او را دارند و با کرامتى که خداوند در دنیا و آخرت به آن بزرگواران اختصاص داده است، چشمان رسول خدا صلى الله علیه و آله روشن مى گردد.[۲] شاید این سخن حضرت که مى فرماید: «وعده هایش را به وسیله آنان عملى سازد»، اشاره دارد به این که وعده الهى مبنى بر پیروزى دین خداوند بر همه ادیان روى زمین به دست مردى از فرزندان پیامبر صلى الله علیه و آله و از فرزندان حسین علیه السلام یعنى امام مهدى منتظر علیه السلام تحقق خواهد یافت.[۳]

خطبه دوّم

تأمل در محتواى خطبه دوم و عدم ارتباط مضامین آن با مضامین خطبه نخست، گمان تفاوت مناسبت زمانى و مکانى دو خطبه را تقویت مى کند. ولى حائرى صاحب کتاب معالى السبطین، پس از نقل خطبه نخست از لهوف ابن طاووس مى گوید: «و پس از آن این خطبه را خواند …» وى با علم به اینکه نه این اشاره و نه خود خطبه دوم در لهوف نیامده آن را نقل کرده است؛ و اینکه صاحب معالى السبطین این خطبه و آن اشاره را از کجا گرفته است، خدا مى داند.

از آنجا که احتمال مى رود امام علیه السلام در دنباله خطبه نخست به موضوع هاى کوتاه اخلاقى که خطبه دوم دربر دارد اشاره کرده باشد، ما نیز خطبه دوم را بعد از خطبه اول نقل مى کنیم.

متن خطبه دوم چنین است:

«بردبارى زینت است؛ وفاى به عهد جوانمردى است؛ صله رحم نعمت است؛ استکبار خودستایى است؛ شتاب ورزى نادانى است؛ نادانى ناتوانى است؛ گزافه گویى گرفتارى است؛ همنشینى با فرومایگان و همنشینى با گناهکاران بدگمانى است.»[۴]

منبع:کتاب با کاروان حسینی، مقاله «تلاش های امام حسین علیه السلام در مکه»

تهیه و تنظیم :علی اکبر اسدی


[۱] بقره (۲)، آیه ۲۴۹٫

[۲] محمد بن مسلم گوید: از امام باقر و امام صادق علیهما السلام شنیدم که مى  گویند: خداوند به عوض شهادت  حسین علیه السلام، امامت را در فرزندانش، شفا را در تربتش و اجابت دعا را بر سر قبرش قرار داد؛ و روزهاى آمد و شد زائران وى از عمرشان محسوب نمى  گردد.

محمد بن مسلم گوید: به امام صادق عرض کردم: اگر اینها از قِبَل حسین به دیگران مى  رسد، به خودش چه خواهد رسید؟ فرمود: خداى متعال او را به پیامبر صلى الله علیه و آله ملحق ساخته است و با او در یک درجه و منزلت است؛ آنگاه این آیه شریفه را تلاوت فرمود: «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ» (طور، آیه ۲۱) (بحار، ج ۴۴، ص ۲۲۱).

 

[۳] روایت  ها در این معنى فراوان است و جویندگان مى  توانند آنها را در کتاب  هاى تألیف شده در موضوع غیبت امام زمان علیه السلام بیابند؛ مانند غیبت طوسى، غیبت نعمانى، کمال  الدین صدوق و کتاب معجم احادیث المهدى، که مجموعه این احادیث را در بردارد.

[۴] معالى السبطین، ج ۱، ص ۲۵۱، شبلنجى آن را در نور الابصار نقل کرده است. اما سخن صاحب معالى السبطین را که مى  گوید: «و پس از آن این خطبه را خواند»، نیاورده است؛ اربلى نیز آن را در کشف الغمه نقل کرده است؛ و در صفحه ۱۷۸ فصول المهمه نیز آمده است.