شیخ صدوق گوید:

از شگفت‌ترین شگفتی‌ها آن است که مخالفان ما روایت می‌کنند که عیسی بن مریم (ع) به سرزمین کربلا گذشت. آهوانی را دید که گرد هم آمده‌اند. آن‌ها گریان رو به طرف او آوردند. عیسی (ع) نشست و حواریّون او هم نشستند. او گریست، آنان هم گریستند، در حالی که نمی‌دانستند آن حضرت چرا نشست و گریست. گفتند: ای روح خدا و کلمه‌ی پروردگار! چرا گریه می‌کنی؟ فرمود: آیا می‌دانید این‌جا چه سرزمینی است؟ گفتند: نه. فرمود: این‌جا سرزمینی است که فرزند احمد، پیامبر بزرگوار و فرزند دختر پاک او که همچون مادر من است کشته می‌شود و همین‌جا مدفون می‌گردد.

 

 

 

 قال شیخ  الصّدوق:

 و من أعجب العجب أنّ مخالفینا یروون أنّ عیسى ابن مریم (ع) مرّ بأرض کربلاء فرأى عدّه من الظباء هناک مجتمعه، فأقبلت إلیه و هی تبکی و أنّه جلس و جلس الحواریّون فبکى و بکى الحواریّون، و هم لا یدرون لِمَ جلس و لِمَ بکى، فقالوا: یا روح الله و کَلِمَته ما یبکیک؟ قال: أ تعلمون أیّ أرض هذه؟ قالوا: لا، قال: هذه أرض یقتل فیها فرخ الرّسول أحمد و فرخ الحرّه الطّاهره البتول شبیهه أُمّی و یلحد فیها… .[۱]


[۱]– کمال الدین و تمام النعمه: ۵۳۱، عنه البحار ۵۲: ۲۰۲ یأتی تمامه عند إخبار امیر المؤمنین (ع).