شیخ مفید گفته است:

سپس امام حسین (ع) دست خود را به آستان الهی بلند کرد و گفت: خداوندا! اگر آنان را تا مدّت معینی بهره‌مند خواهی کرد، پس آنان را دچار تفرقه و تشتّت ساز. والیان را هرگز از آنان خشنود مکن. آنان دعوتمان کردند تا یاری‌مان کنند، سپس تجاوز کرده و ما را کشتند. سپاه دشمن از چپ و راست به باقی‌ مانده‌ی یاران حسین (ع) حمله‌ور شدند و همه را کشتند و جز سه یا چهار نفر کسی باقی نماند.

 

 

قال المفید:

ثُمَّ رَفَعَ الْحُسَیْنُ (ع) یَدَهُ وَ قَالَ: اللَّهُمَّ إِنْ مَتَّعْتَهُمْ إِلَى ‏حِینٍ فَفَرِّقْهُمْ فِرَقاً وَ اجْعَلْهُمْ طَرَائِقَ قِدَداً وَ لَا تُرْضِ الْوُلَاهَ عَنْهُمْ أَبَداً فَإِنَّهُمْ دَعَوْنَا لِیَنْصُرُونَّا ثُمَّ عَدَوْا عَلَیْنَا فَقَتَلُونَا.

وَ حَمَلَتِ الرَّجَّالَهُ یَمِیناً وَ شِمَالًا عَلَى مَنْ کَانَ بَقِیَ مَعَ الْحُسَیْنِ (ع) فَقَتَلُوهُمْ حَتَّى لَمْ یَبْقَ مَعَهُ إِلَّا ثَلَاثَهُ نَفَرٍ أَوْ أَرْبَعَهٌ.[۱]


[۱]– الارشاد: ۲۴۱، تاریخ الطّبری ۳: ۳۳۳، مثیر الاحزان: ۷۴؛ الکامل فی التّاریخ ۲: ۵۷۱٫