راوندی از امام صادق (ع) روایت کرده، که آن حضرت فرمود:

رسول خدا (ص) آمد و فرمود: دخترم! خدای متعال فدک را به پدرت بخشید و آن را ویژه‌ی من، گردانید. فدک، تنها به من اختصاص دارد وحقی، برای مسلمانان در آن نیست و در مورد آن، هر کاری می‌توانم انجام دهم و چون مهریّه‌ی مادرت خدیجه (ع) بر گردن من است، به همین جهت فدک را به تو می‌بخشم و این هدیه، مخصوص تو و فرزندان نسل به نسل توست.

امام صادق (ع) می‌فرماید: آن‌گاه، پوست عکاظی خواست که از آن برای نوشتن استفاده می‌کردند. و علی بن ابی‌طالب (ع) را طلبید و به او فرمود: قباله و سند فدک را برای فاطمه (ع) به عنوان بخشش از جانب رسول خدا (ص) بنویس سپس علی بن ابی‌طالب (ع) و غلام رسول خدا (ص) و امّ ایمن ر بر آن، گواه گرفت.

رسول خدا (ص) درباره ی ایمن فرمود: او، زنی از زنان بهشت است اهالی فدک، نزد پیامبر اکرم (ص) آمدند و آن حضرت برای آن‌ها، بیست و چهار هزار دینار، به عنوان اجاره هر سال تعیین کرد.

فی کون فدک نحله من رسول الله (ص)

روی الراوندیّ:

عَن أَبِیِ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ خَرَجَ فِی غَزَاهٍ فَلَمَّا انْصَرَفَ دَخَلَ عَلَى فَاطِمَهَ (ع) یَا بُنَیَّهِ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَفَاءَ عَلَى أَبِیکِ بِفَدَکَ وَ اخْتَصَّهُ بِهَا فَهِیَ لِی خَاصَّهً دُونَ الْمُسْلِمِینَ، أَفْعَلُ بِهَا مَا أَشَاءُ، وَ إِنَّهُ قَدْ کَانَ لِأُمِّکِ خَدِیجَهَ عَلَى أَبِیکِ مَهْرٌ، وَ إِنَّ أَبَاکِ قَدْ جَعَلَهَا لَکِ بِذَلِکِ، وَ نَحَلْتُکِهَا تَکُونُ لَکِ وَ لِوُلْدِکِ بَعْدَکِ.

 قَالَ: فَدَعَا بِأَدِیمٍ عُکَاظِیٍّ وَ دَعَا عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ (ع) فَقَالَ:

 اکْتُبْ لِفَاطِمَهَ بِفَدَکَ نِحْلَهً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص).

 وَ شَهِدَ عَلَى ذَلِکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ، وَ مَوْلًى لِرَسُولِ اللَّهِ، وَ أُمُّ أَیْمَنَ.

 فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِنَّ أُمَّ أَیْمَنَ امْرَأَهٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّهِ.

 وَ جَاءَ أَهْلُ فَدَکَ إِلَى النَّبِیِّ (ص) فَقَاطَعَهُمْ عَلَى أَرْبَعَهٍ وَ عِشْرِینَ أَلْفَ دِینَارٍ فِی کُلِّ سَنَهٍ.[۱]

 


[۱] ـ الخرائج و الجرائح ۱: ۱۱۲، عنه البحار ۱۷: ۳۷۸ ح ۴۶، اثبات الهداه ۲: ۱۱۶ مختصراً.