ابن ابی الحدید به سند خود از غلام ام هانی، روایت کرده که:

فاطمه (ع)، پس از خلیفه شدن ابوبکر، نزد او رفت و میراث پدرش را خواستار شد ابوبکر از دادن میراث وی، خودداری ورزید. فاطمه (ع) گفت: اگر امروز تو بمیری، چه کسی از تو ارث می‌برد؟ گفت: فرزندان و خانواده‌ام حضرت فرمود: پس چرا تو از پیامبر اکرم (ص) ارث بردی، نه فرزندان و خانواده‌اش؟ ابوبکر گفت: ای دختر رسول خدا (ص) من ارث نبردم! فرمود: آری فدک را که مخصوص رسول خدا (ص) بود، گرفتی همچنین آنچه را خدای متعال به ما اختصاص داده بود، از ما دریغ داشتی. ابوبکر گفت: ای دختر پیامبر اکرم (ص)، من چنین کاری نمی‌کنم.

پیامبر خدا (ص) خبر داد که خداوند تعالی، پیامبرانش را در زمان حیات به چیزی اطعام می‌کند و هر گاه، ایشان را به سوی خود خواند، آن چیز را برمی‌دارد حضرت فاطمه (ع) فرمود: بنابراین، تو و پیامبر (ص) می‌دانید! تو را به پیامبر خدا واگذار می کنم! پس از این مجلس، دیگر از تو چیزی نخواهم خواست و از آن‌جا رفت.[۱]

و نیز ابن ابی الحدید به سند خود از ابوطفیل، روایت کرده که:

فاطمه (ع) قاصدی نزد ابوبکر فرستاد و گفت: تو از پیامبر اکرم (ص) ارث می‌بردی یا خانواده‌اش؟ ابوبکر گفت: خانواده‌اش، حضرت پرسید: پس سهم خاندان رسول خدا (ص) چه شد؟ گفت: از پیامبر اکرم (ص) شنیدم که می‌فرمود: خدای متعال پیامبرش را به رزقی اطعام می‌کند و وقتی، او را قبض روح کرد، آن رزق را به کسی می‌دهد که پس از وی جای او را می‌گیرد و بعد از من مسئولیت را به عهده گرفتم، تا آنرا به مسلمانان بازگردانم حضرت فرمود: تو، و آن چه از پیامبر اکرم (ص) شنیدی! جواب تو را به پیامبر وا می‌گذارم.

همچنین ابن ابی الحدید گفته است:

در این حدیث، نکته شگفتی است!، زیرا آن حضرت به ابوبکر گفت: تو از پیامبر اکرم (ص) ارث می‌بری، یا خانواده‌اش؟ و ابوبکر پاسخ داد: خانواده‌اش! و این سخن، صریح در آن است که پیامبر اکرم (ص) از خود، ارث باقی می‌گذارد و خانواده‌اش از او، ارث می‌برند و این، خلاف گفتار اوست که به روایت ما پیامبران، ارث به جای نمی‌گذاریم، استناد کرده بود.[۲]

روی ابن أبی الحدید:

عن أبی بکر الجوهریّ قال: حدّثنا أبوزید، عن هارون بن عمیر، عن الولید ابن مسلم، عن إسماعیل بن عبّاس، عن محمّد بن السّائب، عن أبی صالح، عن مولی أمّ هانیء، قال: دخلت فاطمه على أبی بکر بعد ما استخلف، فسألته میراثها من أبیها، فمنعها فقالت له: لئن مُتَّ الیوم من کان یرثک؟ قال: ولدی و أهلی، قالت: فلم وَرِثت أنت رسول الله (ص) دون ولده و أهله؟ قال: فما فعلت یا بنت رسول الله (ص)! قالت: بلى، إنّک عمدت إلى فدک، و کانت صافیهً لرسول الله (ص) فأخذتها، و عمدت إلى ما أنزل الله من السّماء، فرفعته عنّا، فقال: یا بنت رسول الله (ص)‏ لم أفعل؛ حدّثنی رسول الله (ص) إنّ الله تعالى یطعم النّبیّ (ص) الطُّعمه ما کان حیّا، فإذا قبضه الله إلیه رُفعت، فقالت: أنت و رسول الله أعلم، ما أنا بسائلتک بعد مجلسی. ثمّ انصرفت.[۳]

و روی أیضاً:

عن الجوهریّ قال: أخبرنا أبوزید قال: حدّثنا أبوبکر بن ابی شیبه قال: حدّثنا محمّد بن‌الفضل، عن الولید بن جمیع، عن أبی الطفیل قال: أرسلت فاطمه إلی أبی‌بکر: أنت ورثت رسول الله (ص) أم أهله؟ قال: بل أهله؛ قالت: فما بال سهم رسول الله (ص)؟ قال: إنّی سمعت رسول الله (ص) یقول: «إنّ الله أطعم نبیّه طعمه» ثمّ قبضه، و جعله للّذی یقوم بعده، فولّیت أنا بعده، علی أن أردّه علی المسلمین قالت: أنت و ما سمعت من رسول الله (ص) أعلم.

ثمّ قال ابن أبی الحدید:

فی هذا الحدّیث عجب، لأنّها قالت له: أنت ورثت رسول الله (ص) ام أهله؟ قال: بل أهله؛ و هذا تصریح بأنّه (ص) موروث یرثه أهله، و هو خلاف قوله: «لا نوّرث».[۴]

 


[۱] ـ شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۲۳۲٫

[۲] ـ همان، ص ۲۱۸٫

[۳] ـ شرح نهج البلاغه ۱۶: ۲۳۲

[۴] ـ شرح نهج‌ البلاغه ۱۶: ۲۱۸٫