«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنا اللهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرََتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

Sadighi-13960128-Masjed-ThaqalainSite (15)

دوری از کینه و دشمنی

در این آیات کریمه‌ای که سر سفره‌ی نورانیّت آن‌ها قرار داریم، آیه‌ی ۱۱ سوره‌ی مبارکه‌ی حجرات، سه دستور برای حفظ وحدت دل‌ها، برای پیشگیری از کینه‌دار شدن قلب‌ها وجود دارد. یکی از بیماری‌های خطرناک حِقد است، حِقد حجاب است، مانع قبولی اعمال است. کینه‌ای از مؤمن در دل انسان مستقر شود و انسان این کینه را نگه دارد. برای این‌که مبتلا به کینه نشویم و این پیوندها گسسته نشود و جامعه‌ی ایمانی به عنوان یک واحد مرتبط درونی در مسیر توحید کلمه و در مسیر تحقّق کلمه‌ی توحید ید واحده شوند، یک دست شوند… در اثر این یگانگی و وحدت مظهر قدرت باشند، مظهر جلال باشند و دل دشمن را مأیوس کنند، منشأ برکات نسبت به عمر دنیا و آخرت خود باشند.

Sadighi-13960128-Masjed-ThaqalainSite (13)

آیاتی از قرآن درباره‌ی کینه

خدای متعال سه دستور در آیه‌ی ۱۱ و سه دستور در آیه‌ی ۱۲ به عنوان نسخه، به عنوان دوا فرموده است. یکی پیشگیری و دیگری هشدار است. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ».[۲]

Sadighi-13960128-Masjed-ThaqalainSite (12)

عظمت صحبت حق تعالی با بندگان خود

خطاب حق تعالی است، به ما افتخار داده، ما را به حساب آورده، با این‌که او جلال مطلق است، عظمت لا یتناهی است. ما در عالم امکان قطره‌ای هم نیستیم، ولی خدا با ما صحبت کرده است، چه افتخاری بالاتر از این که خدا با بنده‌ی خود هم سخن شود، او را خطاب کند؟ انسان باید از ذوق جان بدهد، خدا به ما اعتنا کرده و ما را صدا می‌زند. امام سجّاد (علیه السّلام) هر گاه آیه‌ای بود که در آن «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» بود می‌خواندند لبّیک می‌گفتند و رنگ ایشان تغییر می‌کرد. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»، خدا با تک تک شما مؤمنین، علماء، بزرگواران صحبت می‌کند.

Sadighi-13960128-Masjed-ThaqalainSite (14)

پرهیز از تمسخر دیگران

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»، ای کسانی که ایمان دارید، «لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ»، هیچ قومی، هیچ گروه از مردان شما گروه دیگری از مردان را مورد تمسخر و استهزاء قرار ندهد. «عَسى‏ أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ»، چرا جایز نیست کسی دیگری را مسخره کند، زنی زن دیگری را مسخره کند، مردی مرد دیگری را مورد تمسخر قرار بدهد؟ زیرا شما فکر می‌کنید بهتر از آن‌ها هستید. انسانی که دیگری را مسخره می‌کند، دیگری را مورد تمسخر قرار می‌دهد، اگر روان‌کاوی شود معلوم می‌شود که خود را کامل‌تر از او می‌بیند، فکر می‌کند مقامی دارد، شرافتی دارد، موقعیّتی دارد. فکر می‌کنیم مخاطبی که او را مسخره می‌کنیم نسبت به ما ناقص‌تر است. خدا می‌گوید چرا ظاهربین هستید؟ از کجا معلوم شما بهتر از دیگری باشید؟ «عَسى‏ أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ»، چه بسا کسی که شما نسبت به او استخفاف می‌کنید، استحقار می‌کنید، با مسخره کردن خود او را خفیف می‌کنید، بهتر از شما باشد.

Sadighi-13960128-Masjed-ThaqalainSite (9)

برتر دانستن دیگران از علائم ایمان

این‌که انسان دیگران را بهتر از خود بداند از علائم و نشانه‌های ایمان است. وجود مبارک حضرت ثامن الحجج، علیّ بن موسی الرّضا (علیه السّلام) فرمودند: مؤمن عاقل نخواهد بود مگر این‌که ۱۰ صفت در او باشد. نُه مورد را فرمودند، به مورد دهم که رسیدند فرمودند: «العَاشِر وَ مَا العَاشِر»، این مورد دهم با بقیّه فرق دارد. این خیلی مهم است. معلوم می‌شود چیزی که باعث می‌‌شود انسان به کسی بی‌احترامی کند، به او اعتنا نکند، سلام نکند، سبقت در سلام نداشته باشد، جلوی پای او برنخیزد، وقتی او حرف می‌زند بی‌اعتنایی کند، به حرف او توجّه نکند… همه‌ی این امور رذائل اخلاقی است، همه نشانه‌ی دنائت و پستی یک انسان است. انسانی که شخصیّت و کرامت دارد همه را با شخصیّت می‌بیند، انسان با عینک درون خود جامعه را ملاحظه می‌کند.

اشخاصی که کوچک هستند، در درون خود عقده‌ی حقارت دارند دیگران را پست می‌دانند، حقیر می‌دانند. حضرت رضا (سلام الله علیه) فرمودند: «العَاشِر وَ مَا العَاشِر»، امّا مورد دهم. فرمودند: دهم این است که انسان با هر کسی برخورد می‌کند تصوّر او این باشد که او بهتر از من است.

Sadighi-13960128-Masjed-ThaqalainSite (8)

قضاوت نکردن افراد از روی ظاهر آن‌ها

بعد توضیح می‌دهند. مثلاً شما با آقای بهجت برخورد می‌کنید، با صلحای جامعه‌ی خود برخورد می‌کنید، با یک عالم مقبولی برخورد می‌کنید. خوب نگاه می‌کنید و موفّقیّت‌های او را می‌بینید، تقیّد و تقوای او را می‌بینید، آثار وجودی او را می‌بینید، می‌بینید او خیلی توفیقات دارد که شما ندارید، قهراً می‌گویید او بهتر از من است. کسی را می‌بینید که توفیقات او نسبت به شما کمتر است، شما به مسجد می‌آیید او مسجدی نیست، شما نماز اوّل وقت می‌آیید او یک نماز سبکی آخر وقت می‌خواند، شما خیلی وقار دارید او فردی است که خیلی در حرکات و سکنات خود اهل حساب نیست. وقتی می‌بینید ظواهر چنین کسی نسبت به شما پایین‌تر است چرا ظاهر را می‌بینید؟ اوّلاً شاید او صفات عالیه‌ای دارد که بروز نکرده و شما فاقد آن صفات عالیه باشید. مثلاً گذشت، او فرد دارای انضباط اخلاقی نیست، ولی خیلی سریع الرّضا است، زود راضی می‌شود، این سریع الرّضا بودن از صفات جمالیّه‌ی پروردگار است، خدا سریع الرّضا است.

بنده‌‌ای ۷۰ سال راه اشتباه رفته، یک شب بعد از ۷۰ سال یک یا الله می‌گوید، می‌بیند این نام خیلی شیرین بوده است. می‌گوید: خدایا ۷۰ سال اشتباه کردم، من را ببخش. خدا در همان یک شب ۷۰ سال گذشته‌ی او را می‌بخشد. نمی‌گوید چرا حالا آمدی؟ نمی‌گوید خیلی کارهای تو بد بوده، نمی‌گوید قابل گذشت نیستی. خدای متعال به او مرحبا می‌گوید، خوشامد می‌گوید، با او با خوشرویی رفتار می‌کند، با او دوست می‌شود.

Sadighi-13960128-Masjed-ThaqalainSite (7)

محبوبیّت توبه نزد خدا

خود او فرمود: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ».[۳] «إِذَا تَابَ الْعَبْدُ تَوْبَهً نَصُوحاً أَحَبَّهُ اللَّهُ فَسَتَرَ عَلَیْهِ».[۴] وقتی بنده‌ای توبه می‌کند خدا دو کار برای او انجام می‌دهد، یکی این‌که تمام عیب‌های او را می‌پوشاند، آبروداری می‌کند. از آن وقتی که توبه کردی خدا آبروی تو را بیمه می‌کند، به عهده می‌گیرد که نگذارد دوباره آبروی تو برود. دوم این‌که خدا تو را دوست می‌دارد، محبوب خدا می‌شوی، خدا رابطه‌ی حُبّی با تو برقرار می‌کند.

اگر یک فردی است خیلی خوب نیست، امّا به قول عُرف دل بزرگ است. هر سابقه‌ای داشته باشد، هر چقدر رنجانده باشد، همین که آمد و سلام علیک کرد گفت معذرت می‌خواهم فوری همه چیز از یاد او می‌رود، گویی هیچ بدی از او ندیده است. این مظهریّت برای صفات جمال پروردگار متعال است. انسانی که از صفات خدا، از صفات جمالیّه‌ی خدا در وجود او هست، این شخص گنج است، گنج هم معمولاً در ویرانه‌ها است، گنج را معمولاً در جاهایی پنهان می‌کنند که کسی فکر نمی‌کند. گاهی عمل انسان ویران است، ظاهری ندارد، صلاح کار کجا و منِ خراب کجا؟ گاهی کار انسان خراب است، امّا گوهری در وجود او هست، خدا مشتری این گوهر است.

یکی این‌که احتمال بدهید همین افرادی که شما آن‌ها را بد می‌دانید گنج‌های نهفته و ناپیدا در وجود آن‌ها باشد و شما آن را نداشته باشید. شما تنگ‌نظر هستید، شما زود رنج هستید، شما کینه دارید ولی او ندارد. یا نه، شما کم توفیق اطعام و خدمت دارید، ولی او با دست و دلبازی دار و ندار خود را می‌بخشد. چیزهایی در کسانی وجود دارد انسان خبر ندارد.

Sadighi-13960128-Masjed-ThaqalainSite (6)

شخصیّت اجتماعی محمّد بن مسلم

یکی از شاگردان امام جعفر صادق (علیه السّلام) جناب محمّد بن مسلم است، از زبده‌ترین شاگردان حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) است، خیلی فرد بزرگی است. او به جایی مثل قهوه‌خانه می‌رفت و آن‌جا می‌نشست، اراذل و اوباش و افراد بی‌مبالات اطراف او جمع می‌شدند. آمدند خدمت حضرت شکایت کردند، گفتند: با این‌که مقام علمی او در پیشگاه شما بالا است و از نظر معنوی جزء مقرّبان شما است، ولی با همه‌ی اشخاص نشست و برخاست دارد، می‌رود در قهوه‌خانه‌ها می‌نشیند و افراد بی‌مبالات دور او جمع می‌شوند.

حضرت پاسخی نگفتند، ولی برای این‌که در عمل نشان بدهند این‌هایی که شما بی‌مبالات می‌دانید روز مبادا گذشت‌هایی دارند که شما ندارید، چند روز بعد آن‌هایی را که ایراد می‌گرفتند احضار کرد. فرمود: فلان مبلغ پول لازم داریم، بروید جمع کنید و بیاورید. هر کدام از آن‌ها چیزی گفت، یکی گفت بازار راکد است، دیگری گفت وضع خراب است، دیگری گفت امسال خشکسالی بوده است. دید همه دارند بهانه می‌آورند، چه بسا هم راست می‌گفتند، به امام دروغ نمی‌گفتند. حضرت محمّد بن مسلم را صدا زدند، فرمودند: برو و در میان آن‌ها بگو امام جعفر صادق این مقدار پول را لازم دارد. همین که شنیدند امام جعفر صادق (علیه السّلام) پول می‌خواهد رفتند زینت آلات زنان خود را آوردند، النگوها را آوردند، گوشواره‌ها را آوردند. حضرت فرمودند: همان‌هایی که شما می‌گویید انسان‌های درستی نیستند، کدام یک از شما مثل این‌ها هستید؟ «عَسى‏ أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ».[۵] شما به وضع ظاهر خود، به فخرفروشی خود، به ژست و ادا و اطوار خود خیلی می‌بالید، در بین همین افراد لااوبالی ، بین همین‌هایی که خیلی تقیّدات ندارند، ارزش‌های باطنی وجود دارد که در امتحانات خود را نشان می‌دهد.

Sadighi-13960128-Masjed-ThaqalainSite (5)

باارزش بودن گوهر درون انسان بدون توجّه به ظاهر

مرحوم آخوند ملّا قربان علی زنجانی (رضوان الله تعالی علیه)، از اوتاد بوده، از اولیاء الله بوده، چشم باطن او باز بوده، آینده را می‌دید. از شاگردان شیخ انصاری (رضوان الله تعالی علیه) بود. در جریان مشروطیّت وقتی او مخالف مشروطیّت بود، خواسته بودند او را تبعید کنند، یک لات آمده بود و فداکاری کرده بود، از او دفاع کرده بود. در حالی که مریدها توان این را نداشتند که دفاع کنند، همه جا زده بودند، همه کنار کشیده بودند. انسان‌ها را به ظاهر نبینید، گاهی اشخاص در باطن گوهرهایی دارند، گنج‌هایی دارند، ارزش‌هایی دارند ما از آن‌ها خبر نداریم. این اوّلاً.

ثانیاً خود شما خیلی کارهای خوب انجام داده‌اید، ولی انصافاً چند کار خالص از خود سراغ دارید که خدا قبول کرده باشد؟ این همه نماز خواندید، یکی مثل ما نماز اوّل وقت نیامده، نماز جماعت نیامده، ولی کدام نماز ما قبول شده است؟ از کجا معلوم که شما نماز خوانده‌اید نماز برای شما مانده باشد؟

Sadighi-13960128-Masjed-ThaqalainSite (4)

سالم نگه داشتن عمل تا آخر

قرآن کریم دارد: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ»،[۶] نه «مَن عَمِلَ حَسَنَهً». «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»، کسی حسنه را با خود به این‌جا بیاورد. اگر نماز خود را سالم به قبر بردی به حساب می‌آید، اگر توانستی روزه‌های خود را از شرّ شیطان، از آتش نفس حفظ کنی، اگر با خود یک روزه‌ی قبول به عالم برزخ بردی به حساب می‌آید. چه اطمینانی داری کارهایی که انجام داده‌ای ارزش داشته، ریا در آن نبوده، فریب در آن نبوده، ایراد در آن نبوده است؟ این ثانیاً.

ثالثاً شما در تاریخ کم سراغ دارید افرادی که سابقه‌ی آن‌ها بد بوده ولی عاقبت به خیر شدند؟ و برعکس، افرادی که سابقاً اهل خیر بودند، اهل مسجد بودند، حالا همه چیز را کنار گذاشته‌اند عاقبت به شر شده‌اند. ایمن هستید؟ شما اطمینان کامل دارید که عاقبت به خیر می‌شوید و مثل بعضی عاقبت به شر نمی‌شوید؟ لذا در هیچ شرایطی به هیچ کسی به چشم حقارت نگاه نکنید.

خدای متعال همان‌گونه که شب قدر را پنهان کرده، استجابت را در دعاها پنهان کرده، غضب را در گناهان پنهان کرده، به همین روال خدا اولیای خود را در بین شما پنهان کرده است. ولیّ خدا بودن به عمّامه داشتن و ردا داشتن و عبا داشتن نیست، به ظواهر نیست. بنده شناس خودِ خدا است، می‌داند چه کسی را چطور در عاقبت با نور ببرد و چه کسانی را رها کند بعد از این‌که نام و نشانی، شهرتی، برای خود به دست آوردند همه چیز از آن‌ها گرفته شود. همیشه نگران باشیم، فکر نکنیم ما بهتر از کس دیگر هستیم.

Sadighi-13960128-Masjed-ThaqalainSite (3)

شأن نزول آیه‌ی ۱۱ سوره‌ی حجرات

«عَسى‏ أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ». در مورد زن‌ها هم می‌فرماید: هیچ گروهی از زن‌ها هیچ گروه دیگر یا هیچ زنی را مسخره نکند، «عَسى‏ أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ».[۷] در شأن نزول این جمله‌ی مبارکه داستان‌هایی در تفاسیر نقل کرده‌اند، یکی داستان جناب صفیّه است. صفیّه بعد از فتح خیبر بانویی بود که با پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) ازدواج کرد، پدر او یهودی بود، حَییّ بن اخطب یهودی بود. این خانم به همسری پیغمبر خدا (صلّی الله علیه و آله) درآمد، حضرت وارد شدند دیدند صفیّه گریه می‌کند. فرمودند: چه شده است؟ عرض کرد: عایشه به من زخم زبان می‌زند، به من می‌گوید یهودی زاده! من آزرده می‌شوم که به من یهودی زاده می‌گوید.

حضرت فرمودند: چرا به او جواب ندادی؟ می‌گفتی پدر من هارون است -هارون برادر حضرت موسی- عموی من موسی کریم است، همسر من محمّد مصطفی است. آیه‌ نازل شد و سرزنش عایشه نسبت به کسی که پدر او یهودی بوده را مذمّت کرد.

Sadighi-13960128-Masjed-ThaqalainSite (2)

نهی کردن خداوند از تمسخر دیگران

یهودی باشد، مگر ما خبر داریم که پدران ما زرتشتی بودند یا نبودند؟ امروز ما بهترین شهداء را داریم، با همان گذشته بهترین شهیدها را خدا در میان ما قرار داده است. ما شهید همّت داریم، ما شهید باکری داریم، ما شهید صیّاد داریم، ما شهید چمران داریم، سابقه‌ی ما هر چه که می‌خواهد باشد. این است که هیچ زنی حق ندارد زن دیگری را مسخره کند، هیچ کسی حق ندارد همسایه‌ی خود را مسخره کند. مسخره کردن هم جهالت نسبت به وضع ما و نسبت به دیگران است، هم خدای متعال اجازه نداده است. نهی فرموده است برای این‌که مسخره کردن باعث عصبانیّت می‌شود، باعث کینه می‌شود، باعث دعوا می‌شود و ایمان‌ها بر باد می‌رود. چرا ما کسی را مسخره کنیم؟ هیچ کس را مسخره نکنیم.

Sadighi-13960128-Masjed-ThaqalainSite (1)

ذکر مصیبت

چند جمله‌ای عرض توسّل به ذیل عنایت حضرت زینب (سلام الله علیها) داشته باشیم. مصیبت بی‌بی ما حضرت زهرا (سلام الله علیها) زیاد بود، دختر پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) بعد از پدر روز خوشی ندید.

«صُبَّتْ عَلَیَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا                            صُبَّتْ عَلَى الْأَیَّامِ صِرْنَ لَیَالِیَا»[۸]

فرمود: مصیبت مثل آبشار بر من ریزش کرد، تمام زندگی من همراه با مصیبت بود. داغ محسن داشت، داغ پدر خود را داشت. هم پشت در آسیب دید، هم موقع دفاع از امیر المؤمنین (علیه السّلام) آسیب دید. نمی‌دانم چه به سر او آمد، هر چه شد همان‌جا شد، هم مُغَیره، هم قُنفُذ، نمی‌دانم چه بلایی بر سر دختر پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) آوردند. هم در حادثه‌ی کوچه که خیلی دلخراش است، یک نامردی آن‌چنان سیلی به صورت فاطمه (سلام الله علیها) زد… با همه‌ی این مصیبت‌ها لقب حضرت زهرا (سلام الله علیها) امّ المصائب نیست، این لقب برای حضرت زینب (سلام الله علیها) است.

فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) را به اسیری نبردند، فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) را به مجلس شراب نبردند، جلوی چشم فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) سر بریده‌ی عزیز او را نگذاشتند. برای حضرت زینب (سلام الله علیها) مصیبت‌ها سنگین بود ولی می‌گویند سخت‌ترین حال بیرون دروازه‌ی کوفه بود. با مردم سخن می‌گفت، یک وقت دیدند لحن سخن او عوض شد، «یَا هِلَال لَمَّ »، ای ماه زینب، از چه گرفته‌ای؟

آن‌جا چند جمله‌ای سفره‌ی دل خود را برای امام حسین (علیه السّلام) باز کرد، عرضه داشت: حسین جان، خواهرت در تمام مصیبت‌ها با تو همراه بود، داغ فرزند دیدی خواهر تو هم داغ فرزند دید، داغ برادر دیدی خواهر تو هم داغ برادرها دید، شهید شدی زینب تو هم اسیر شد، امّا حسین زینب، به این فکر نمی‌کردم که سر تو را بالای نِی ببینم، محاسن تو را پر خون ببینم. همین‌طور که داشت با امام حسین (علیه السّلام) صحبت می‌کرد یک وقت نگاه کرد دید فاطمه‌ی صغری که روی زانوی او نشسته بود خیره شده به سر پدر خود نگاه می‌کند. گویا روح دارد از بدن او مفارقت می‌کند. گفت: حسین جان، با من حرف نمی‌زنی نزن، یک جمله با این دختر خود حرف بزن.


[۱]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– سوره‌ی حجرات، آیه ۱۱٫

[۳]– سوره‌ی بقره، آیه ۲۲۲٫

[۴]– الکافی، ج ۲، ص ۴۳۶

[۵]– سوره‌ی حجرات، آیه ۱۱٫

[۶]– سوره‌ی انعام، آیه ۱۶۰٫

[۷]– سوره‌ی حجرات، آیه ۱۱٫

[۸]– بحار الأنوار، ج ‏۷۹، ص ۱۰۶٫