تازه آمده بودند. می‌خواست ازشان بازدید کند. رفت سراغ نفر اوّل. فانسقه‌اش را کشید. گفت: «خیلی شُله، فانسقه‌رو همچین باید محکم ببندی که دست توش جا نشه.»

نفر بعدی لباسش مرتب نبود. دیگری پایین شلوارش را خوب گِتر نکرده بود. طوری محکم و باهیبت تذکر می‌داد که طرفش حسابی هول می‌کرد.

توی صف‌های دیگر جنب و جوشی افتاده بود. تا برسد به صف بعدی، همه مرتب شده بودند، با فانسقه‌های قرص و محکم. محمود گفت: «شما باید بدونین که توی تیپ ویژه بعد از تقوا نظم و ترتیب حرف اوّل رو می‌زنه.»


رسم خوبان ۹٫ آراستگی و نظم. صفحه‌ی ۵۹/ اسوه‌ها، ص ۶۵٫