حدیثی است که میفرماید: «در آنجا (نجد) زلزلهها و فتنهها برپا میشود و از آنجا شاخ شیطان بر میآیدکه وهابیت آن را به نجد عراق تاویل کردهاند؛ و سلفیه متقدم آن را برای سرزنش شیعه و معتزله، به اهل رأی تاویل کردهاند! لکن ظاهراً مقصود از نجدی که در حدیث آمده همان نجد امروز واقع در عربستان است.

البته این دیدگاه به معنای تعمیم سرزنش بر همه اهل نجد یا بر همه زمانها نیست، بلکه به معنای یقین به صحت این حدیث هم نیست ـ هر چند حدیث در صحیحین آمده است ـ زیرا جزء روایات آحاد است. در ذیل برخی از دلایل کسانی که معتقدند مقصود از نجد در این حدیث، همان نجد معروف است، ذکر می شود:

  1. هر گاه نجد به طور مطلق استعمال شود، معنایی جز نجد معروف واقع در مرکز جزیره العرب ندارد، و این به معنای تبادر عرف بر این واژه است.
  2. دو میقات از میقاتهای حج در آنجا واقع است؛ میقات اهل نجد و میقات اهل عراق؛ و اگر نجد و عراق به هم آمیخته بودند گفته میشد: نجد اول و نجد دوم. – همانگونه که در توضیح مرزهای اسلامی گفته میشود؛ ارمنستان اول، دوم، سوم و چهارم.- و این از دلایلی است که نشان میدهد نجد در روایت مذکور نجد عراق نیست.
  3. در حدیث آمده است که پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله با دست به طرف مشرق اشاره کرده و گویا روزی که اشاره کرد در مسجد النبی صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله و در حال خطابه بود،- و نجد امروزی در شرق مدینه واقع است، بنابراین شرق مدینه، همان نجد معروف است، نه نجد عراق.
  4. ظهور علم در عراق رخ داده است نه نجد عربستان، زیرا اکثر اهل حدیث و پیشوایان فقه، لغت و ... عراقی هستند؛ و این واقعیت مؤید سخن ماست که عراق از جهت خیر، علم و تمدن اسلامی، با دیگر شهرهای اسلامی متفاوت است.
  5. بسیاری از بزرگان، صحابه و تابعان در عراق می زیستند و در طول قرون، عراق مهد علم و سکونت گاه عالمان برجسته ای بوده است.

نتیجه: پس اگر حدیث موجود در صحیحینکه نجد را مذمت کرده است- صحیح بدانیم، آنگاه تطبیق آن بر نجد معروف بهتر از آن است که این سرزنش را بر نجد لغوی تحمیل کنیم؛ و سپس نجد عراق را از میان نجدهای لغوی انتخاب کنیم و آن را به نجد عراق اختصاص دهیم، چرا که این تکلف بزرگی در تأویل حدیث و خارج کردن آن از مدلول خودش میباشد.

علاوه بر این چنانچه بپذیریم نجدی که از آن سرزنش شده نجد عراق است، با فضلا، صالحان، صحابه، تابعین، فقها و محدثانی که در گذشته و حال در عراق زندگی میکردند چه کنیم؟ در ذیل به اسامی برخی از این بزرگان اشاره می شود:

  1. طبقه صحابه:علی بن ابی طالب علیه السلام، حذیفه بن یمان، عمار یاسر، عمران بن حصین، سعد بن ابی وقاص و امثال آنان؛ بلکه هشتصد نفر از انصار همراه با علی علیه السلام ساکن کوفه شدند.
  2. طبقه بزرگان تابعین: اویس قرنی که از بهترین تابعان است، علقمه بن قیس، عبیده السلمانی، ابوعبدالرحمان سلمی، عبدالرحمان بن ابی لیلی، شریح بن حارث، قاضی الامه، ربیع بن خثیم، سوید بن غفله، حارث اعور، ابووائل، زر بن حبش، اسود بن یزید، سعید بن جبیر و ابراهیم نخعی.
  3. همچنین گروه عظیمی از محدثان اهل کوفه و علاوه بر کوفه، در دیگر شهرهای عراق، مانند بصره، بغداد، واسط، اهواز و موصل خاستگاه علمای بزرگی بوده است.
  4. در عراق غیر از کوفیان، حسن بصری، ابن سیرین، قتاده، احمد بن حنبل، خطیب بغدادی، ابن ‌‌جوزی و مانند آنان زندگی میکردند.
  5. از اهل لغت: سیبویه، ابیعمر و بن علا و اخفش اهل عراق هستند.
  6. از شعرا، متنبی، بختری و ابی تمام اهل عراق هستند.
  7. و بسیاری از اشخاص دیگر

 منبع: مبلغ نه پیامبر / حسن بن فرحان مالکی / نشر ادیان