نهروان در پی سرکشی خوارج  و جنایتی که مرتکب شدند و عبدالله بن خَبّاب بن اَرَت از اصحاب امیرالمومنین علیه‌السلام را همراه با همسر باردارش به شکل فجیعی به شهادت رساندند، رخ داد و خوارج که خواهان نابودی حاکمیت حق امیرالمومنین علیه‌السلام و محو کردن معاویه در شام بودند، از روستای حرورا که در نزدیکی کوفه مستقر بودند بیرون آمدند و به طرف مدائن پایتخت سابق ایران حرکت کردند و می‌خواستند مدائن را اشغال کنند و پایگاه خود قرار دهنداما امیرالمومنین علیه‌السلام آن‌ها را پیش از رسیدنشان به مدائن به چنگ آوردند و با احتجاج، بحث و مناظره‌ای که با سران آن‌ها داشتند موفق شدند که عده زیادی از آن‌ها را از مسیر شقاوت به مسیر نجات رهنمون کنند.

 

تعداد خوارج دوازده هزار نفر بود اما زمانی که امیرالمومنین علیه‌السلام با آنان بحث و احتجاج کردند و بزرگان خوارج در برابر منطق نیرومند امیرالمومنین علیه‌السلام کم آوردند، فریاد توبه یا امیرالمومنین علیه‌السلام از صفوف خوارج برخاست. لذا امیر‌مومنان علیه‌السلام پرچمی به دست ابوایوب انصاری دادند و فرمودند هر کس از شما گرد پرچم ابوایوب جمع شوید در امان خواهید بود و هرکس باقی بماند با او می‌جنگیم.  به نقل تاریخ حدود هشت هزار نفر یعنی دو سوم خوارج در حالی که واژه توبه بر لبانشان جاری بود صفوف خوارج را ترک کردند و به امیرالمومنین علیه‌السلام پیوستند و چهار هزار نفر از آن‌ها باقی ماندند. با این حال چون خوارج عمدتاً از زاهدان و قاریان و عابدان کوفه بودند برخی از اصحاب حضرت نگران بودند که آیا مجاز هستند آنها را از بین ببرند یا خیر.

 

یکی از اصحاب امیرالمومنین علیه‌السلام نقل می‌کند که من با نگاهی به چهره این‌ها و به یاد آوردن سوابقشان تردید داشتم به مجاز بودن جنگ و کشتن آنها. اما امیرمومنان علیه‌السلام از کنار من عبور کرد و فرمود ظواهر و سوابق افراد تو را فریب ندهد. ببین حق کجا است و از حق پیروی کن.  بعد با علم غیب خود فرمود بدان که چاره‌ای جز جنگ با این‌ها نداریم. از ما بیش از ده نفر کشته نخواهد شد و از این‌ها بیش از ده نفر زنده نخواهد ماند. لذا این فرد که تردیدش برطرف شده بود، در لشکر حضرت با دشمن جنگید.  در پایان جنگ فقط نه نفر از خوارج که زخمی شده بودند موفق به فرار شده بودند و بقیه آن‌ها یعنی حدود چهار هزار نفر به هلاکت رسیدند.