وجود مبارک حضرت رضا علیه السلام فرمودند: بهترین ذکر، صلوات بر محمد و آل محمد است. کلید استجابت دعا و هدیه ی ما امروز در این لحظه به محضر شریف مولا و سیدمان امام عصر اواحنا فداه صلوات بر محمد و آل محمد است.

اللهم صلی علی محمد و آل محمد.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر ما را دوست نداشتید کرم نمی کردید

وجود مبارک حضرت سالار شهیدان سید عارفان امام حسین علیه السلام در بخشی از دعای دلنشین و سراسر عرفان و عشق خودشان، تحت عنوان دعای عرفه نُه بار با کلمه ی “یا مَن” [به معنی] ای کسی که؛ خدا را مخاطب قرار داده است. حضرت امام حسین علیه السلام بعد از هر خطاب، بخشی از نعمت های الهی را به زبان می آورند، که در مجموع بیست و هشت نعمت خدا را به عنوان عرض و سپاس و جلوه های عشق خدا به بندگانش نام می برند. [ایشان] می خواهند بگویند که [اگر] شما ما را دوست نداشتید، [اینقدر] به ما کرم نمی کردید، به ما نعمت نمی داید و ما را گلباران نمی کردید.

شما چنین خدایی نیستید که…

در فرازهای آخر دعا، لحن حضرت سید الشهدا علیه السلام عوض می شود. حضرت با جملاتی که حاکی از نوعی شرمندگی وخجالت است، [با معبود خویش صحبت می کنند. ایشان در فرایضی از دعا می گویند:] ای خدایی که به ما احسان می کنی، ما را حمایت می کنی، طلب نکرده به ما می بخشی! ما مستحق نعمت های شما نیستیم؛ ما کارهایی کردیم که مستحق عذاب و بلا بودیم. هرکس غیر از شما بود نه تنها نعمت هایش را قطع می کرد، بلکه ما را مجازات می نمود؛ اما شما چنین خدایی نیستید. “یَا مَنْ‏ أَقَالَ‏ عَثْرَتِی وَ نَفَّسَ کُرْبَتِی وَ أَجَابَ دَعْوَتِی وَ سَتَرَ عَوْرَتِی وَ ذُنُوبِی وَغفر بَلَّغَنِی طَلِبَتِی وَ نَصَرَنِی عَلَى عَدُوِّیدعای عرفه.

معنای عثره و اقاله چیست؟

 عثره به معنی لغزش است و لغت اقاله یک اصطلاح فقهی است که در مکاسب [به کار می رود] و به کسی [گفته می شود] که معامله ای انجام می دهد و [در آن معامله] ایجاب و قبول را می گوید. در این صورت معامله تمام شده و مشتری مالک مبیع و فروشنده مالک ثمن می شود. حال اگر مشتری بگوید که من این معامله را قبول ندارم، حرفش باطل است؛ زیرا بیع از جمله عقد های لازم است و جزء عقد های جایز به شمار نمی رود، [که بتوان آن را فسخ کرد.] اما شرع مقدس برای کسانی که فکر نکرده اقدام به معامله ای می کنند و بعد می فهمند که این معامله به نفعشان نبوده است، راه حلی دارد که [البته] مستحب است. اگر چنین موقعیتی رخ داد و خریدار به فروشنده گفت:  معامله صحیح و تمام است؛ اما معامله را فسخ کنیم، اگر فروشنده  قبول کرد، به این کار اقاله می گویند. اقاله یکی از مستحبات تجارت است. تمام کار هایی که ما انجام می دهیم، [نوعی] معامله با خدا است که بسیاری از این معامله ها بد بوده است و برای ما سودی نداشته است.

دنیا بازار است وعمر سرمایه

اعمالی که ما انجام می دهیم [دو حالت دارد. یک حالت این است که با عمل خود ] نعمت های بهشتی را جمع می کنیم [و در این رابطه قرآن کریم می فرماید:] “یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى‏ تِجارَهٍ تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیم” الصف؛۱۰_ هان اى کسانى که ایمان آورده‏اید! آیا مى‏خواهید شما را بر تجارتى راه نمایم که از عذابى دردناک نجاتتان مى‏دهد؟ امام جواد علیه السلام فرمودند: “الدنیا سوق بحار الأنوار ج‏۴۶ ص ۳۲۶ ؛ [یعنی] این دنیا بازار است. خداوند ما را وارد این بازار کرده است و برای ما عمر را در این بازار،  سرمایه قرار داده است و چه بخواهیم و چه نخواهیم عمر هزینه می شود. عمر را نمی توان نگه داشت. هیچ کس نمی تواند [حتی] یک روز از جوانی را نگه دارد. از ما که گذشت، [نزدیک است که] شما هم این سرمایه را از دست بدهید؛ اما در برابر عمری که از دست می دهید چه بدست می آورید؟! آیا هیچ فکر کرده اید که  اوقات طلایی جوانی دیگر بازگشت ندارد و اگر امروز هم بگذرد، چه چیز برای خود ذخیره کرده اید؟! قیمت [و بهای] عمر بسیار زیاد است و ارزش آن زمانی معلوم می شود که مرگ انسان فرا می رسد.

همه ی مالم را می دهم تا یک روز بیشتر زنده بمانم!

عزیزی در بیمارستان، لحظات آخر عمرش را سپری می کرد. با حالت التماس به من گفت: فلانی حاضرم همه ی مالم را بدهم، تا دکتر ها یک روز مرا زنده نگه دارند. [آری] انسان به جایی می رسد، که حاضر است تمام اموالش را بدهد، تا یک روز [بیشتر] زنده بماند. چون خدا به ما کرم می کند، متوجه نمی شویم که این عمر چطور می گذرد و الّا خون گریه می کردیم. ما در برابر از دست دادن عمر و جوانی، یا بهشت و نعمت های بهشتی و درجات قرب الی الله را کسب می کنیم، و یا مار وعقرب و آتش جهنم را [به جان می خریم.] چه بد معامله ای است، که انسان [سرمایه ی] عمرش را بدهد و برای خود بی آبرویی را خریداری کند!

غالب معاملات با خدا به ضرر ما است اگر…

بسیاری از افراد در دنیا کارهایی کردند که برایشان بد بختی به دنبال داشت، آبرویشان ریخت، شغلشان رفت، ارتباطات خانوادگی آنها گسسته شد، رفقا از آن ها متنفر شدند. خیلی ها معامله بدی کردند و زیانش راهم متحمل شدند. اگر خدا بخواهد با عدلش رفتار کند، غالب معاملاتی که ما با خدا انجام می دهیم به ضرر ما خواهد بود. [خداوند در قرآن می فرماید:] “وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما کَسَبُوا ما تَرَکَ عَلى‏ ظَهْرِها مِنْ دَابَّه” فاطر؛۴۵_ و اگر مردم را به کیفر اعمال زشتشان به عذاب خود مى‏گرفت بر روى زمین هیچ جنبده‏اى نمى‏ماند. ظلم هایی که ما به خود و دیگران، از جمله: پدر و مادر، خانواده، همسایه، دوست و حتی محیط زیست و حیوانات، می کنیم، برای ما مسئولیت دارد.

مسئولیت ما در برابر حیوانات

روز قیامت خدای متعال از چهارپایان سوال می کند“لتسئلن عن البقاع و البهائم”؟؟؟۹:۳۳. [مسأله ی] حقوق حیوانات که امروزه در دنیای غرب مطرح است، [در حقیقت] ابداع کننده اش  پیغمبران هستند. [دراین رابطه] پیغمبر اسلام  می فرماید: روز قیامت شما در برابر حیوانات بازخواست می شوید، که آیا توانسته اید حق حیوانات را رعایت کنید؟ آیا توانسته اید حیواناتی را که منافع مختلفی برای شما دارند به درستی نگهداری کنید؟ همین درنده ها و خزنده ها، هر کدام ماموریتی دارند و مجموعه ی آنها برای شما از جمله نعمت های الهی هستند. آیا شما از محیط زیست و حیوانات مراقبت می کنید؟ لتسئلن عن البقاع و البهائم”.

چه فرصت هایی که از دست رفت

در اثر غفلت، [خیلی اوقات] ما به خود ظلم کرده ایم. [فرصت هایی را که به کمک آن می توانستیم پرواز کنیم و اوج بگیریم، [غنیمت نشمردیم]. نماز شب هایی که از دست دادیم، [در واقع] ظلمی بود که به خودمان کردیم. نماز شب سرمایه ای است که بدیل ندارد.  سجده هایی که می توانستیم با ذکر یونسیه بجا بیاوریم، تا ما را از زندان نفس خلاص کند؛ ولی آن را انجام ندادیم و یا به تاخیر انداختیم. هر روز که زندان ما طول می کشد، ما را بازخواست می کنند، که چرا در برابر آزادی خود، قدمی بر نداشتی؟ ما زندانی نفس هستیم. ما اسیر امیال و شهوات هستیم. [به راستی] برای گسستن این زنجیر ها چه کارهایی انجام دادیم و تتا چه اندازه به خود آمدیم و برای خود دل سوزی کردیم، [افسوس] که بیشترین ظلم به خودمان بوده است. [در این رابطه قرآن می فرماید:]” وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَم نَفْسَه” الطلاق ؛۱_کسی که از حدود خدا تجاوز کند به خود ظلم کرده است. خداوند برای زندگی بشر چهار چوبی قرار داده است که هر کس آنها را رعایت نکند، به خدا ضرری وارد نکرده؛ بلکه به خودش ظلم کرده است.

آیا امکان دارد اقاله کنید؟

شما [ی نوعی] با رعایت چهار چوب ها می توانستید پیشرفت کنید و به خدا نزدیک شوید، می توانستید صاحب نظر و صاحب نفس شوید، می توانستید [مایه ی] برکت عالم باشید، می توانستید جزء نوابغ و نقاط عطف تاریخ شوید. کسانی که توانسته اند کاری انجام دهند [و به جایی برسند]، استعدادشان مانند شما است [و ذاتاً تفاوتی با دیگران ندارند]؛ اما وقت را تلف نکردند و قدر آن را می دانستند. غفلت باعث شده است که عمر و جوانی و فرصت های طلایی را از دست بدهیم. [چه] معامله ی بدی بود که با خدای خودمان کردیم؛ اما خدایا شما می خواهید با ما چه کنید؟! آیا امکان دارد سرمایه ی ما را اقاله کنید؟ آیا امکان دارد فرصت هایی که از دست دادیم را به ما برگردانید؟ [آری] خداوند قادر است. خداوند  انسانی را که عمر از دست داده و در باقیمانده عمرش درخواست اقاله می کند، می پذیرد و معاملات بد او را از بین می برد و فرصت دیگری به او می دهد.

شبی بیدار باش و دولت گیر

 ” لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر”القدر؛۳_ شب قدر (در مقام و مرتبه) از هزار ماه بهتر و بالاتر است. یک شب بیدار بمانید و دولت بگیرید. خدا شبی به انسان بیداری می دهد و [در عوض] دولت ابدی را به آن اعطا می کند. این را اقاله می گویند.

فرصت دهید تا جبران کنم

جناب حرّ، عمرش را بد معامله کرده بود، به قدری سخیف و زیان بار بود که حد نداشت؛ وقتی با جذبه ی امام حسین علیه السلام به خودش آمد، [از شدت ناراحتی] سرش را  پایین انداخته بود و از [شدت] شرمندگی نمی توانست به امام نگاه کند. [حر به امام حسین علیه السلام] گفت: یااباعبدالله “قد کان منی ما کان” من [همه چیز را] از دست دادم، ولی شما  یک فرصت به من بدهید تا جبران کنم. [چه] خوب است گاهی به خدا بگوییم فرصتی به ما بدهد، تا ما هم جبران کنیم. چه بد [عمرمان را] ضایع کردیم و چه بد باختیم و فرصت هایی را که می توانست ما را به پیش ببرد و غنی کند، ازدست دادیم.

به این می گویند اقاله

یَا مَنْ‏ أَقَالَ‏ عَثْرَتِیخدا چقدر اقاله کرده باشد خوب است؟ [آیا می دانید] اگر خدا اقاله نکرده بود، [جایگاه ما] اکنون در اعماق جهنم بود و اجازه آمدن به مسجد پیدا نمی کردیم؟! ” َ إِنَ‏ الْعَبْدَ لَیُذْنِبُ‏ الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ بِهِ الرِّزْق‏” إِنَ‏ الْعَبْدَ لَیُذْنِبُ‏ الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ الصلاه الیل بحار الأنوار ج‏۷۰ص ۳۷۷  . ۱۵:۰۰  انسان گاهی گناه می کند و همان [گناه] باعث سلب توفیق می شود. [در این صورت] خداوند نیز لذت مناجات و نماز را از انسان می گیرد و انسان را به حال خودش وا می گذارد تا گناه کند. بشر با گناه [کردن] از رزق های معنوی و مادی محروم می شود. اما خداوند با ما [با عدلش] رفتار نکرده است. [درست است] که گناه کردیم؛ ولی خداوند به ما مهلت داد. اجازه داد که دوباره نماز بخوانیم، توبه و استغفار کنیم و به در گاهش توسل داشته باشیم و در نهایت خداوند متعال ما را پاک کرد؛ به این می گویند اقاله“.  ” یَا مَنْ‏ أَقَالَ‏ عَثْرَتِی وَ نَفَّسَ کُرْبَتِی [خدایا] آنقدر گرفتاری و بلا [بر سر راه من] بود که اگر من [تنها] بودم، به زانو در می آمدم؛ ولی شما از من رفع گرفتاری کردید.

” وَ أَجَابَ دَعْوَتِی ” [خدایا] من به شما بدی کردم [و با وجود این همه بدی،] هرکه به جای شما بود، وقتی صدایش می زدم، دیگر جوابم را نمی داد؛ اما شما با این که نامه ی اعمال مرا می دانستید، هروقت صدایتان زدم به من جواب دادید؛ ” وَ أَجَابَ دَعْوَتِی وَ سَتَرَ عَوْرَتِی “.

معنای عورت

 [کلمه ی] عورت از عار[گرفته شده] است و به معنی ننگ و عیب است. انسان هر گناهی که می کند مرتکب عاری شده و برایش عورت و زشتی پیدا می شود؛ مانند این که اگر انسان لباس نپوشد، بدی هایش را همه می بینند و آبرویش می رود. وقتی گناهی را انجام می دهد زشتی برایش نمایان می شود، که اگر مردم آن را ببینند انسان دچار سر افکندگی و ننگ می شود. اما خدا چه خدایی است که هرچه ما ننگ به بار آوردیم،  پرده پوشی کرد و نگذاشت که دیگران متوجه شوند. خداوند ستّار است؛ وَ سَتَرَ عَوْرَتِی “.

خدایا شما مرا پوشاندید

 اگر یادتان باشد در همین فرازی که امام حسین علیه السلام سی و هشت  نعمت را نام بردند، در ادامه  افزودند: “یامن دعاه عریانا فکسانی” ؟؟؟ خدایا  شما بودید که به من لباس دادید و الا من نمی دانستم [که باید پوشش داشته باشم] و در آن صورت همانند حیوانات جنگلی بودم؛ اما شما الهام کردی که لباس داشته باشم و عریان نباشم. شما به من کسوت دادید و مرا پوشاندید.

 کسوت برای پوشاندن بدن به کار می رود و “ستر” در جایی استفاده می شود که عیبی را می پوشانند. ستر آبرو داری کردن است و اگر خدا آبرو داری نمی کرد، آبرویی برای ما باقی نمی ماند. [اگر] دیگران یکی از کارهایی را که ما از خلوت خود سراغ داریم، بدانند با ما رفاقت نمی کنند و دیگر سراغ ما را نمی گیرند. ولی خداوند خیلی از این گناهان را دیده و به ملک حسنه گفته است که با پرهایتان بپوشانید.

با پر هایتان گناهانش را بپوشانید!

در روایت آمده که انسان هفتاد حجاب دارد و هرگناهی که می کند، حجابی دریده می شود و  از بین می رود. در هفتادمین بار که [انسان] بی حیایی می کند، دیگر باید شیپور رسوایی اش را بزنند و او را به عنوان یک انسان بد معرفی کنند، تا مفتضح شود؛ اما خداوند به ملک ها می گوید: این [بنده ی من] دیگر ستری ندارد، با پرهایتان گناهانش را بپوشانید. خداوندا [به راستی که] شما خیلی مهربان هستید. خیلی خوب هستید.وَ سَتَرَ عَوْرَتِی شما بودید که زشتی های مرا پوشاندید.

 ستار بودن، فرصت دادن است، باز نکردن پرونده است، مچ نگرفتن است، به رو نیاوردن است، اعلان جرم نکردن و دادگاهی نکردن است.

گناهانم را بخشیدی

“غفر ذنوبی” یعنی پرونده ی مرا بایگانی کرد و قلم عفو [بر آن] کشید و هرگز نخواست [ببیند] که من بدی ها ی زیادی مرتکب شده ام. [خدایا] با این گناهان ممکن بود بی آبرو شوم، شما بودید که نگذاشتید آبروی من بریزد؛ نهان من را در پس پرده نگه داشتید ۲۰:۰۰ و پیش [روی] دیگران آن را علنی نکردید. این معنی ستاریت شما است. من همه ی این عنایت ها را می بینم. [هنوز ] بعد از همه ی گناهانم، هنگام نماز مرا نزد خود دعوت می کنید؛ گویا پرونده ام را نادیده گرفته اید! من را به حرم امام رضا علیه السلام و کربلای معلی راه می دهید. اینها [همه] نشانه این است که نه تنها پرده پوشی کردید تا دیگران [بدی را] ندانند؛ بلکه به من دست دوستی [نیز] دادید و گذشته هایم را به کلی پاک کردید. [این است معنای:] “وغفر ذنوبی.

گناه با توجه و بی توجه

 عثره که [درجمله ی]  أَقَالَ‏ عَثْرَتِی است، لغزش های غیر عمدی را شامل می شود. انسان گاهی اشتباهی می کند، که در مقام و منزلتش نیست و علت این اشتباه، غفلت و توجه نداشتن است؛ اما گاهی انسان با آگاهی گناه می کند، که به این [گناه و نافرمانی] ذنب می گویند. از ذنب به دُم تعبیر می شود. گناهان عمدی، دم انسان می شود! و برای انسان دم به وجود می آورد؛ یعنی عقبه دارد و زائده ای است که به وجود می آید. معنای عثره خفیف تر از ذنب است. خدای متعال گناه و ذنب ما را می بخشد.

 خدا به بنده گناهکار جایزه می دهد

” وَ بَلَّغَنِی طَلِبَتِی[؛ یعنی] شما مرا به آرزوهایم رساندید. اگر کسی به شخصی بدی کند و آن شخص [خیلی که به اصطلاح] هنر داشته باشد، از او می گذرد و انتقام نمی گیرد؛ ولی به [آن فرد به خاطر بدی اش پاداش] نمی دهد. اما خداوند اینگونه نیست. خدا هم عیب هایش را در پس پرده نگه می دارد و هم به او توفیق توبه می دهد و توبه اش را هم قبول می کند [و در نتیجه] هم با غفاریتش او را پاک می کند و هم هرچه بخواهد به او می دهد. این از رحمت های بی کران حضرت حق تعالی است، که با بندگانش اینگونه [مهربانانه] رفتار می کند.

شما مرا یاری کردید

“بَلَّغَنِی طَلِبَتِی وَ نَصَرَنِی عَلَى عَدُوِّیاز همه ی اینها گذشته، وقتی که منِ ضعیف با گرگ های درنده، با حسودان و با انسان های تنگ نظر که بنایشان بر این است که برای من پرونده درست کنند تا اوضاع من به هم بریزد، شما مرا نصرت کردید.

معنای نصرت

نصرت در مقابل خذلان است. خذلان یعنی کسی که بدون پشتیبان است و کسی او را حمایت نمی کند و به خود واگذار شده است. اگر کسی حامی نداشت مخذول است و در برابر مخذول، منصور قرار می گیرد. اگر انسان [حامی و پشتیبانی مثل] پدر، رئیس، فامیل و یا دوستی داشته باشد که صاحب قدرت است و از این موقعیت خود استفاده کند تا هوای ضعیفان را داشته باشد و برای آن ها مقدمات حفاظت و مکان امن را فراهم کند، این [عمل او] نصرت است.

 خداوند [متعال نیز] هم [بر بنده ی خویش] ستار بودنش را اعمال کرد و هم غفار بودنش را، و همچون منی را که آن سوابق را داشته ام، [نصرت نمود] و بعد از آن که گناهانم را بخشید، خواسته هایم را [نیز] بر آورده کرد.

خدا یار من است چه حاجت کس

“وَ نَصَرَنِی عَلَى عَدُوِّی” ای خدا من! [همواره] دشمنان شناخته و ناشناخته ای  در زندگی داشته ام، که اگر تو نبودی، آنها حساب مرا می رسیدند و به من ضربه های غیر قابل جبران می زدند؛اما شما حافظ من بودید.

همه گویند که طاهر کس نداره / خدا یار منه چه حاجتِ کس

خداوندا من شما را به عنوان یار و یاور در زندگی داشته ام؛ لذا تا به امروز از شرّ دشمنان در امان مانده ام.

خدایا به حق محمد صلی الله علیه و آله و خاندان او قسمت می دهیم، به حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام که این ایام ایام رضویه است قسمت می دهیم، لطفی که تا به امروز به ما اعمال کردی از ما دریغ نفرما. آمین