اعوذُ بِالله مِن الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

رَبّ‏ِ اشْرَحْ لىِ صَدْرِى وَ یَسِّرْ لىِ أَمْرِى وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانىِ یَفْقَهُواْ قَوْلىِ. طه؛ آیات ۲۵ تا ۲۸

الحمد لله و الصلاۀ علی خاتم الانبیاء، حبیب قلوبنا، طبیب نفوسنا، ابی القاسم محمد و آله المعصومین، و لا سیَما مولانا کهف الحصین، و غیاث المضطرِ المستکین. و ملجأ الهاربین و بقیۀ الله فی العالمین ارواحنا فداه و عجلّ الله فرجه، و سهل الله ظهوره، و رزقنا الله رویته و خدمته و صحبته و نصرته، و رضاه و رغبۀ؛ و اللعن علی اعداهم اجمعین اِلی یوم الدین.

 

خدا بنده اش را دوست می دارد. بنده مخلوق، اثر و در واقع نقش خداست! بنده هایی که فاصله گرفتند، اگر می دانستند که خداوند چقدر رحمت دارد، خدا را فراموش نمی کردند! امیرالمؤمنین علیه‌ السلام فرموده اند: کار بنده تسبیح است! این مسئله در قرآن کریم آمده است: وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ. بقره؛ ۳۰٫ خداوند می فرماید: کم کم توجه به خودت را کم کرده و به خدا توجه کن. یاد خدا باعث می شود ما به او نزدیک شویم و این رجوع است! خداوند می فرماید توبه گنهکار برای من عزیزتر است. بازگشت گنهکار برای خدا عزیزتر است از ناله گناه.

توبه، رجوع به خدا!

در فرازی از مناجات تائبین امام سجاد علیه‌ السلام آمده است: وَأَماتَ قَلْبِی عَظِیمُ جِنایَتِی، فَأَحْیِه بِتَوْبَه مِنْکَ.  دلم را با توبه زنده کن! توبه یعنی تاب، یعنی رجع؛ مانند این که کسی که ساکن مشهد است و در جای دیگری زندگی می کند، می خواهد دوباره به مشهد بازگردد، این رجوع می شود. اما اگر مشهد نبوده و می رود، این رجوع نیست.

خروج از بهشت برای پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه‌ و ‌آله گریه ندارد. در واقع، گریه پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه‌ و ‌آله برای حجاب است! پیش خدا بوده و حال به این دنیا آمده است، خدا سفره پهن کرده، گل چیده و …. راه توبه را باز کرده است. وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً. نور؛ ۳۱٫ سیر نزولی آدم از آن، حجاب است. از میان برخیز و به خدا توجه کن و توجه به خود را کم کن!

زیاد ذکر الله گفتن برای خدا باعث می شود، دلش با او باشد، یاد او کند! یا صاحب الزمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف که می گوییم، همه دلها به سوی او می رود. نام خدا باعث می شود که احساس کنیم، به یاد او هستیم. یا رحمن، یا رحیم، رجوع به خداست! در جایی که شاعر می فرماید تو خود حجاب رهی حافظ از میان برخیز!

یک داستان

آقای جهانگیر قشقایی تا ۴۰ سالگی کارش تار زدن بود. در روستایی از اصفهان متولد شده بود. روزی یکی از تارهای تار او پاره شد، برای تعمیر تار خود به اصفهان آمد. علامه طباطبایی صاحب کتاب المیزان ایستاده بود و گفت: عجب این همه راه آمدی تا تارت را تعمیر کنی؟! الان چهل سال داری و سیم دلت را وصل نکردی!!؟

عمری است از خدا دور افتاده ایم، در حالی که خدایی مهربان داریم، خشن نیست، ما را دوست دارد، نمیخواهد ما را بسوزاند! خدا هر شب جمعه منتظر است، دیر نکن نگران نباش، خدا ما را دوست دارد!

در ابتدا انسان پیش خداوند بود. اما آدم تحت تأثیر وسوسه شیطان قرار گرفت و خدا او را از بهشت بیرون کرد. یکی از مقامات اولیاء است، نه برای گناهکاران. همه اینها در حال رجوع است. توجه به خود، ما را از توجه به خدا باز داشته است! توجه به خودت را کم کن و به خدا توجه کن. ذکر الله ورد است، باعث می شود دل با او باشد! همان گونه که «یا صاحب الزمان!» همه دلها را یک سو می کند؛ یا الله، یا رحمن، یا رحیم گفتنها هم رجوع است!

ما غافلیم، وابستگی زیاد داریم و وابستگی وارستگی می خواهد. گنهکار یک سدی ایجاد کرده، در را بسته، و با اینکه تلفن داشته، نمی خواسته است شماره بگیرد و با خدا صحبت کند. خدایی که مهربان است، خشن نیست!

توبه نصوح

در سوره مبارکه تحریم می فرماید: تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحاً. تحریم؛ ۸٫ توبه نصوح کن! کلک نزنی، کارت که تمام شد فراموش نکن! نذرت ادا شد، خدا را فراموش نکن! توبه نصوح یعنی آدم به آن راه رسیده باشد، فهمید که این گناه مرض مهلک است! بیچاره هر چی دارد از خدا دارد، اگر رسید با همه وجودش خدا را یاد می کند، گناهش را بررسی می کند، یک حیایی به او دست می دهد.

توبه نصوح تعابیر مختلفی دارد. یعنی اگر توبه کردی، کلک نزن! کارت تموم شد خدا را فراموش نکن! اینجاست که با تمام وجود یا الله و یا رحمان می گویی. در حدیث قدسی داریم: با تک تک بندگانم یک جور رفتار می کنم! خدا را از دست دادی واویلاست.

حالات توبه

حالات توبه سه چیز است: علم، حال، عمل.

علم قدم اول است! می فهمد چقدر عقب مانده، حالت سوز و سرگردانی قدم دوم است! قدم سوم، دیگر از من گذشت و نمی توانم به سراغ گناه برگردم.این عمل است. عقل فتوی می دهد، به موجب توبه، اگر آدم قدر شناسی باشد، باید محبت را جبران کند.

بچه ای که بزرگ شد، دانشجو شد، .. رسمش نیست با پدر و مادر بد رفتار کند!

امام رضا علیه‌ السلام امامی است که به کلمه رئوف یاد شده است، لکن لقب مشهورش رضاست! هم خودشان همیشه راضی به رضا و قضای الهی بودند؛ و هم مردم از ایشان راضی هستند. امکان ندارد از امام رضا علیه‌ السلام چیزی بخواهی و حاجت ندهد.

مرحوم آقا بهجت فرموده بودند: در دوران طلبگی با علامه طباطبایی هم غذا بودیم. و شمه ای از مکشوفات او را دیده بودم. وقتی که وارد حرم امام رضا علیه‌ السلام شدم، دیدم ضریح باز شد، – این مکاشفه است!- امام رضا علیه‌ السلام به من اشاره کرد بیا بنشین! امام رضا علیه‌ السلام مطالبی را فرمودند. آیا ممکن است تا ۲ سال کسی به ما پناه بیاورد و جواب ندهیم!!؟ آیا ممکن است برای بار سوم، آیا ممکن است کسی به ما پناه بیاورد و ما او را رد کنیم!؟؟ آغوش امام رضا علیه‌ السلام برای همه باز است. از سنگ فرشها گرفته، تا در و دیوار، او احترام گذاشته است.