آیا ممکن است در این ابتلائات بزرگ هر چند مانند ذبیحه حرکتى کوچک داشته باشیم. در قضیه  ى مسجد گوهرشاد عدّه  اى را دستگیر نمودند، هشت نفر از علما هم در میان آنها بودند و معلوم نبود که آن  ها را به کجا مى  برند، و اعدامشان مى  کنند و یا…تا این که آقا سیّد ابوالحسن اصفهانى ـ رحمه اللّه ـ براى نجات آنها از نجف به رضاشاه تلگراف کرد، ولى از آن  جا که در تلگراف کلمه  ى « حتما » ذکر شده بود، تلگراف از کرمانشاه برگشت، و ایشان دوباره تلگراف زدند و از اعدام آنها صرف نظر و آزاد شدند.

یکى از علماى دستگیر شده مى گفت: در بازداشتگاه همه ى ما با حال ناراحتى و تضرّع مشغول توسّلات و زارى و دعا و گریه بودیم، اما مى دیدیم که آقا سیّد یونس اردبیلى ـ رحمه اللّه ـ مشغول مطالعه ى کتاب « جواهر » است! به گونه اى که گویى اصلاً در گرفتارى نیست. گویا ایشان تکلیفشان را همان مى دیده اند.

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد